گنجور

شمارهٔ ۳۳۳

اسیر دام زلفم کرده بر گرد سرگردان
چو گردانیده سرگشته ام سرگشته تر گردان
من از جان ناامیدم تیر خود بر من مکن ضایع
اگر داری دوایی صرف بیمار دگر گردان
در آور جلوه تا خون دل ما ریزد از مژگان
نهال ناامیدیهای ما را بارور گردان
بده تار شعاع دیده را پیوند با زلفت
زمانی رشته آن زلف را مد نظر گردان
کمال حسن می خواهی مگردان روی از عاشق
مه رخسار خود را مطرح نور بصر گردان
سواد چشم تر بگداخت از برق غم هجرت
بیا و خال مشگین را سواد چشم تر گردان
ز دوران مخالف چند درد سر کشد ساقی
فضولی را به یک جام لبالب بی خبر گردان

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اسیر دام زلفم کرده بر گرد سرگردان
چو گردانیده سرگشته ام سرگشته تر گردان
هوش مصنوعی: در دام موهای معشوق گرفتار شده‌ام و همچون گردبادی سرگردان در اطراف او در حال چرخش هستم و این چرخش مرا بیشتر در سردرگمی فرو برده است.
من از جان ناامیدم تیر خود بر من مکن ضایع
اگر داری دوایی صرف بیمار دگر گردان
هوش مصنوعی: من از زندگی ناامید شده‌ام، پس تو تیر خود را به من نزن. اگر دارویی داری، آن را برای کسی دیگر بفرست که به آن نیاز دارد.
در آور جلوه تا خون دل ما ریزد از مژگان
نهال ناامیدیهای ما را بارور گردان
هوش مصنوعی: بروز زیبایی خود را نشان بده تا اشک‌هایمان از غم و اندوه بریزد و بی‌اعتباری آرزوهایمان را زنده کن.
بده تار شعاع دیده را پیوند با زلفت
زمانی رشته آن زلف را مد نظر گردان
هوش مصنوعی: چشمانم را به تار و پود موهایت پیوند بده، و بگذار وقتی به آن موها نگاه می‌کنم، همه چیز برایم روشن شود.
کمال حسن می خواهی مگردان روی از عاشق
مه رخسار خود را مطرح نور بصر گردان
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به کمال زیبایی دست یابی، نباید از عاشق چهره‌ات روی برگردانی، بلکه باید نگاه خود را به او بسپاری.
سواد چشم تر بگداخت از برق غم هجرت
بیا و خال مشگین را سواد چشم تر گردان
هوش مصنوعی: چشمانم به خاطر اندوه جدایی تیرگی خود را از دست داده‌اند، بیا و با زیبایی خال سیاه خود، دوباره به آن‌ها زندگی بده.
ز دوران مخالف چند درد سر کشد ساقی
فضولی را به یک جام لبالب بی خبر گردان
هوش مصنوعی: از روزگار سخت و ناملایم، ساقی فضولی با یک جام پر از شراب، حالتی بی‌خبر و شاداب پیدا کند و همه مشکلاتش را فراموش کند.