شمارهٔ ۲۷۳
عمریست ای پری که رخت را ندیدهایم
ما را تو دیدهای و تو را ما ندیدهایم
بسیار دیدهایم بتان کمالتفات
کمالتفاتتر از تو قطعا ندیدهایم
چون آب گشتهایم بسی گرد باغها
سروی بسان آن قد رعنا ندیدهایم
جایی نرفتهایم که آنجا ز درد و غم
اسباب مرگ خویش مهیا ندیدهایم
با کس نکردهایم دمی همدمی کزو
صد داغ درد بر دل شیدا ندیدهایم
معلوم کردهایم به از رنج عشق نیست
با آنکه روی راحت دنیا ندیدهایم
از حد زیاده است فضولی جنون تو
کس را چنین مقید سودا ندیدهایم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عمریست ای پری که رخت را ندیدهایم
ما را تو دیدهای و تو را ما ندیدهایم
هوش مصنوعی: سالهاست که ما تو را ندیدهایم، اما تو هم ما را ندیدهای. تو همچون پری زیبا هستی که همیشه در خیال ما جا داری.
بسیار دیدهایم بتان کمالتفات
کمالتفاتتر از تو قطعا ندیدهایم
هوش مصنوعی: ما بسیار بتها و معشوقههایی را دیدهایم که بیتوجهی بیشتری نسبت به دیگران دارند، اما بهطور قطع هیچکس به اندازه تو بیتوجه نیست.
چون آب گشتهایم بسی گرد باغها
سروی بسان آن قد رعنا ندیدهایم
هوش مصنوعی: ما مثل آب، در باغها گردش کردهایم و هنوز مانند آن سرو خوش قامت را ندیدهایم.
جایی نرفتهایم که آنجا ز درد و غم
اسباب مرگ خویش مهیا ندیدهایم
هوش مصنوعی: ما به جایی نرفتهایم که در آنجا به خاطر درد و غم، شرایط مرگ خود را آماده نکنیم.
با کس نکردهایم دمی همدمی کزو
صد داغ درد بر دل شیدا ندیدهایم
هوش مصنوعی: ما هیچگاه با کسی دردی را شریک نشدهایم که از او صدها درد بر دل شیدایمان نچشیده باشیم.
معلوم کردهایم به از رنج عشق نیست
با آنکه روی راحت دنیا ندیدهایم
هوش مصنوعی: ما متوجه شدهایم که رنج عشق از هیچ چیز دیگری بهتر است، با اینکه هرگز زیباییهای راحتی این دنیا را ندیدهایم.
از حد زیاده است فضولی جنون تو
کس را چنین مقید سودا ندیدهایم
هوش مصنوعی: عشق و علاقهی تو به حدی رسیده که دیگران را در حیرت و شگفتی فرو برده است. هیچ کس اینطور دیوانهوار، وابستگی و اشتیاق را تجربه نکرده است.