شمارهٔ ۱۷۱
ماه من کز لعل لب کامی به هر ناکام داد
خواستم من نیز کام خود مرا دشنام داد
برد هوشم را بدشنامی لبش یا ساقی
بهر مستی از می تلخی مرا یک جام داد
مضطرب بودم که آیا چیست قدرم پیش او
اضطرابم را بدشنامی لبش آرام داد
مردم از ذوقی که در دشنام آن لب یافتم
جان فدای نشأه کان باده گلفام داد
چیست جرم من که مخصوصم بداغ هجر کرد
آنکه بر خوان وصال خود صلای عام داد
بس که هوشم برد گفتارش ندانستم که او
وعده کشتن مرا یا مژده انعام داد
با فضولی محنت ایام را کاری نماند
بی خودی او را نجات از محنت ایام داد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ماه من کز لعل لب کامی به هر ناکام داد
خواستم من نیز کام خود مرا دشنام داد
هوش مصنوعی: ماه من که با لبهایشان ناز و زیبایی را به دیگران میدهند، در حالی که من هم آرزوی به دست آوردن لذت و کامی را داشتم، اما به جای آن، با دشنامی که به من داد، ناامیدم کرد.
برد هوشم را بدشنامی لبش یا ساقی
بهر مستی از می تلخی مرا یک جام داد
هوش مصنوعی: ساقی با بدنامی و فحش و لعنت، هوش و حواسم را برد. او برای کم کردن تلخی زندگیام، یک جام شراب به من داد تا مست شوم.
مضطرب بودم که آیا چیست قدرم پیش او
اضطرابم را بدشنامی لبش آرام داد
هوش مصنوعی: در دل نگران و مضطرب بودم که آیا اهمیتی دارم در نظر او. اما لبخند و با زبانی تند و جدی او، آرامش را به من بازگرداند.
مردم از ذوقی که در دشنام آن لب یافتم
جان فدای نشأه کان باده گلفام داد
هوش مصنوعی: مردم به خاطر شادی و لذتی که از توهین آن لب زیبا به دست آوردم، جانم را فدای نشأهای میکنم که آن شراب خوشرنگ را به من داد.
چیست جرم من که مخصوصم بداغ هجر کرد
آنکه بر خوان وصال خود صلای عام داد
هوش مصنوعی: چرا باید من تنها به خاطر جدایی رنج بکشم، در حالی که همان کسی که وعده دیدار به همه داده، مرا از خود دور کرده است؟
بس که هوشم برد گفتارش ندانستم که او
وعده کشتن مرا یا مژده انعام داد
هوش مصنوعی: چنان مجذوب سخنان او شدم که نفهمیدم آیا او به من وعده کشتن میدهد یا خبر از پاداش و انعام میدهد.
با فضولی محنت ایام را کاری نماند
بی خودی او را نجات از محنت ایام داد
هوش مصنوعی: فضولخرجی و دخالت در امور دیگران باعث میشود که رنجها و مشکلات زندگی را بهتر درک کنیم. در این میان، کسی که بیدلیل در کار دیگران سرک میکشد، به نوعی از رنجهای خود رهایی مییابد.