شمارهٔ ۱۳۲
بر گلویم تیغ ترک تند خوی من رسید
تشنه لب بودم که آبی بر گلوی من رسید
از نسیم وصل جانها را معطر شد دماغ
غالبا کز ره غزال مشکبوی من رسید
ژاله وش بارید ازو سنگ ملامت بر سرم
آفتی بر کشتزارِ آرزویِ من رسید
کشته آنم که در جولان سمند ناز را
سرکِشد از سرکِشی ، هرگه که سویِ من رسید
عالم از افسانه فرهاد و مجنون شد تهی
تا بگوش اهل عالم گفت و گوی من رسید
همچو من دیوانه ای دیگر ، به سرحدِّ فنا
گر رسید البته هم در جست و جوی من رسید
گفتم از گریه فضولی پای در گل ماند گفت
اینچنین بهتر که نتواند بکوی من رسید
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر گلویم تیغ ترک تند خوی من رسید
تشنه لب بودم که آبی بر گلوی من رسید
هوش مصنوعی: بر روی گردنم تیغی از شدت خشم و تهدید قرار گرفت. در حالی که بسیار تشنه بودم، ناگهان آبی به گردن من رسید.
از نسیم وصل جانها را معطر شد دماغ
غالبا کز ره غزال مشکبوی من رسید
هوش مصنوعی: نسیم وصل، جانها را خوشبو کرد، در حالی که بوی خوش غزال مشکبوی من از راه رسید و مشامها را نوازش داد.
ژاله وش بارید ازو سنگ ملامت بر سرم
آفتی بر کشتزارِ آرزویِ من رسید
هوش مصنوعی: باران اشک بر من بارید و سنگهای سرزنش بر سرم ریخت، بلایی بر رویارویی با آرزوهایم فرود آمد.
کشته آنم که در جولان سمند ناز را
سرکِشد از سرکِشی ، هرگه که سویِ من رسید
هوش مصنوعی: من عاشق کسی هستم که وقتی سمند زیبایش به دور خود میچرخد و از سرکشیاش نمیترسد، هر بار که به من نزدیک میشود، قلبم را میبرد.
عالم از افسانه فرهاد و مجنون شد تهی
تا بگوش اهل عالم گفت و گوی من رسید
هوش مصنوعی: دنیا از داستانهای فرهاد و مجنون خالی شد تا اینکه صحبت من به گوش مردم رسید.
همچو من دیوانه ای دیگر ، به سرحدِّ فنا
گر رسید البته هم در جست و جوی من رسید
هوش مصنوعی: در جایی دور و نزدیک به نابودی، مانند من دلداده و سرگشتهای دیگر نیز وجود دارد که به دنبال من میگردد.
گفتم از گریه فضولی پای در گل ماند گفت
اینچنین بهتر که نتواند بکوی من رسید
هوش مصنوعی: گفتم که از شدت گریه و فضولی، پایم در گل مانده است. او گفت: این بهتر است که نتوانی به کوی من بیایی.
حاشیه ها
1402/11/01 18:02
سیدمحمد جهانشاهی
آفتی بر کشتزارِ آرزویِ من رسید
1402/11/01 18:02
سیدمحمد جهانشاهی
سرکِشد از سرکِشی ، هرگَه که سویِ من رسید
1402/11/01 18:02
سیدمحمد جهانشاهی
همچو من دیوانه ای دیگر ، به سرحدِّ فنا