گنجور

شمارهٔ ۱۱۴

در عشق شهرتم سبب اشتهار تست
بی اعتباریم جهت اعتبار تست
از ذکر من چرا مه من عار می کنی
اظهار خاکساری من افتخار تست
حسن تو گشته شهره عالم ز عشق من
تا هست لوح هستیم آیینه دار تست
بر اشکباری مژه ام خنده می کنی
گویا گلی تو وین مژه ابر بهار تست
دل را درون سینه اگر جا دهم رواست
دردی که در دلست مرا یادگار تست
عمریست گم شدست دل مبتلا ز من
گویا اسیر سلسله مشک بار تست
جانا مکن ز حال فضولی نظر دریغ
کان هم ز عاشقان سیه روزگار تست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در عشق شهرتم سبب اشتهار تست
بی اعتباریم جهت اعتبار تست
هوش مصنوعی: در عشق، محبوبیت من به خاطر توست و بی‌ارزشی من به خاطر اعتباری است که از تو می‌گیرم.
از ذکر من چرا مه من عار می کنی
اظهار خاکساری من افتخار تست
هوش مصنوعی: چرا به یاد من نیستی؟ من با افتادگی و humility به تو ادای احترام می‌کنم و این نشانه‌ای از بزرگی و منزلت توست.
حسن تو گشته شهره عالم ز عشق من
تا هست لوح هستیم آیینه دار تست
هوش مصنوعی: زیبایی تو به خاطر عشق من در بین مردم مشهور شده است، تا زمانی که وجود ما وجود دارد، تو همچنان همچون آینه‌ای از آن هستی.
بر اشکباری مژه ام خنده می کنی
گویا گلی تو وین مژه ابر بهار تست
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که تو به من می‌خندی و گویی که من مانند یک گل هستم، در حالی که این مژه‌ها مانند ابرهای بهار هستند.
دل را درون سینه اگر جا دهم رواست
دردی که در دلست مرا یادگار تست
هوش مصنوعی: اگر بخواهم درون سینه‌ام جایی برای دل قرار دهم، اشکالی ندارد. زیرا دردی که در دل دارم، یادگاری از توست.
عمریست گم شدست دل مبتلا ز من
گویا اسیر سلسله مشک بار تست
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که دل بیمار من گم شده و به نظر می‌رسد که به زنجیره‌ای که از عطر مشک تو تشکیل شده، گرفتار شده است.
جانا مکن ز حال فضولی نظر دریغ
کان هم ز عاشقان سیه روزگار تست
هوش مصنوعی: عزیزم، نکن که در حال من فضولی کنی، که من هم از عاشقانی هستم که در این روزگار بد حال و روز خوبی ندارند.