شمارهٔ ۱۰۴
در غمت کارم به چشم اشکبار افتاده است
چشم را با دل مرا با چشم کار افتاده است
لاله ها را چاک می بینم گریبان غالبا
آن سهی قد را گذر بر لاله زار افتاده است
پای بر سبزه نهادی رشک زد آتش بآب
یا ز تو عکسی بآب جویبار افتاده است
هر که رخسار تو را با چشم مستت دید گفت
گلشنی را ترک مستی بر کنار افتاده است
چشم گر افکنده ای بر اشکِ من ، از رحم نیست
مست بر آب روان بی اختیار افتاده است
هست هر نقشی که قدرت می کشد مرغوب لیک
از همه مرغوب تر نقش نگار افتاده است
چشم من جرم فضولی را نمی دانم که چیست
گرچه می دانم ز چشم اعتبار افتاده است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در غمت کارم به چشم اشکبار افتاده است
چشم را با دل مرا با چشم کار افتاده است
هوش مصنوعی: در حسرت و اندوه تو، چشمانم پر از اشک شده است. دل من هم در این غم به حالت ناتوانی افتاده است.
لاله ها را چاک می بینم گریبان غالبا
آن سهی قد را گذر بر لاله زار افتاده است
هوش مصنوعی: من گلهای لاله را میبینم که پارهپاره شدهاند و این نشانهای است که آن فردی با قامت بلند، در حال عبور از میان لالههاست.
پای بر سبزه نهادی رشک زد آتش بآب
یا ز تو عکسی بآب جویبار افتاده است
هوش مصنوعی: پای بر روی سبزه گذاشتی که آتش حسد را در آب به وجود آورد، یا اینکه از تو تصویری در آب جویبار منعکس شده است.
هر که رخسار تو را با چشم مستت دید گفت
گلشنی را ترک مستی بر کنار افتاده است
هوش مصنوعی: هر کسی که چهرهی تو را با نگاه سرمستش دید، گفت که گلی در باغ بوده که از حالت مستی کنار افتاده است.
چشم گر افکنده ای بر اشکِ من ، از رحم نیست
مست بر آب روان بی اختیار افتاده است
هوش مصنوعی: اگر چشمت به اشک من افتاده باشد، به خاطر رحم و احساس نیست؛ بلکه مانند آب روان، از روی ناآگاهی و به طور ناگهانی، بیاختیار به حالت مستی افتادهای.
هست هر نقشی که قدرت می کشد مرغوب لیک
از همه مرغوب تر نقش نگار افتاده است
هوش مصنوعی: هر نقشی که به دست قدرت ایجاد میشود، ارزشمند است؛ اما از میان همه این نقشها، زیباترین و ارزشمندترین آنها طراحی نقش و نگارهایی است که تحت تأثیر رویدادها و شرایط زندگی به وجود آمدهاند.
چشم من جرم فضولی را نمی دانم که چیست
گرچه می دانم ز چشم اعتبار افتاده است
هوش مصنوعی: چشم من نمیداند که فضولی چیست، اما میدانم که به خاطر اعتبارش به چشم دیگران افت کرده است.
حاشیه ها
1402/12/01 22:03
سیدمحمد جهانشاهی
چشم گر افکنده ای بر اشکِ من ، از رحم نیست