گنجور

غزل شمارهٔ ۷۸

شربتی در دو لعل جانان است
که خیالش مفرح جان است
از پی قتل مردم دانا
تیغ در دست طفل نادان است
می‌توان یافتن ز زخم دلم
کاین جراحت نه کار پیکان است
قتل‌گاهی است کوی او کان جا
زخم بیداد و تیغ پنهان است
دلم از ناله شعله در خرمن
چشمم از گریه خانه ویران است
سر زلفی چگونه گردد جمع
که از آن مجمعی پریشان است
چشم امید هر مسلمانی
پی آن چشم نامسلمان است
گر تو درمان درد عشاقی
درد الحق که عین درمان است
منع زاری مکن فروغی را
که گلت را هزار دستان است

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شربتی در دو لعل جانان است
که خیالش مفرح جان است
هوش مصنوعی: نوشیدنی‌ای وجود دارد که در لب‌های محبوبم نهفته است و خیال او باعث خوشحالی و شادی روح من می‌شود.
از پی قتل مردم دانا
تیغ در دست طفل نادان است
هوش مصنوعی: در پی کشتن افراد خردمند، شمشیر در دست کودکی نادان قرار دارد.
می‌توان یافتن ز زخم دلم
کاین جراحت نه کار پیکان است
هوش مصنوعی: می‌توان از درد و جراحتی که بر دلم نشسته، فهمید که این آسیب نتیجه تیر و کمان نیست.
قتل‌گاهی است کوی او کان جا
زخم بیداد و تیغ پنهان است
هوش مصنوعی: در کوی محبوب، جایی وجود دارد که در آن بسیاری از دل‌ها زخم می‌خورند و درد و ظلم به وضوح حس می‌شود، اما در عین حال، ظلم و صدمات به شکل پنهانی و بدون اینکه به راحتی دیده شوند، به دل‌ها آسیب می‌زند.
دلم از ناله شعله در خرمن
چشمم از گریه خانه ویران است
هوش مصنوعی: دل من به خاطر نالهٔ شعله‌ها در آتش، و به خاطر اشک‌هایم، همانند یک خانهٔ ویران و خراب است.
سر زلفی چگونه گردد جمع
که از آن مجمعی پریشان است
هوش مصنوعی: چگونه می‌شود که موهای پریشان به یک شکل و مرتب درآید، در حالی که خودشان از هم جدا و آشفته‌اند؟
چشم امید هر مسلمانی
پی آن چشم نامسلمان است
هوش مصنوعی: هر مسلمان به چشم نامسلمان امید بسته و به او نگاه می‌کند.
گر تو درمان درد عشاقی
درد الحق که عین درمان است
هوش مصنوعی: اگر تو بتوانی درد عاشقان را درمان کنی، حقیقتاً خود این درد، به خوبی همان درمان است.
منع زاری مکن فروغی را
که گلت را هزار دستان است
هوش مصنوعی: خواهش نکن تا فروغی ناله کند، زیرا گلی که داری، هزاران دست دارد که به آن توجه می‌کنند.