غزل شمارهٔ ۴۹۷
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
سلام
من مصراع دوم بیت هفتم رو که خیلی هم معروفه اینطوری خوندم وشنیدم (تصحیحشو یادم نیست!):
" ترکــــــی "، خدا نکرده مبادا خطا کنی
من مصرع دوم بیت زیر را در نسخه ای چنین دیدم
تا کی در انتظار قیامت توان نشست
بلبل شکسته بال و حزین است و گوشه گیر
بیت چهارم مصراع دوم
من جهد میکنم که به عهدت وفا کنی
این درست هستش
با سلام
این شعر توسط ایرج در دستگاه سهگاه بسیار زیبا و استادانه در مجموعه برنامهی گلها شمارهی 33 اجرا شده است.
این شعر آنقدر زیباست که بارها در جاوید برنامه ی گلها اجرا شده
سلام بر همه
زیبایی شعر مبحثیست جدا و دلبریه شعر میکشد به ناکجا....مبهوتم که وقتی ادرس حضرت بینام حق به این دلبری به نمایش گذاشته شده توسط حجت حق فروغی.....چرا مسخ نمیشیم و نمیرسیم به ناکجا آبادی که سعدی حافظ مولوی فروغی ها و هزار عاشقتر که نهانی عشقی چشیدند ناگفتنی تر از بسطامی ؟؟؟>>>!!!!!!!!
سلام
این شعر رو بندهایشو حاج حسین سیب سرخی خونده تو هیت
خیلی زیبا با چه چه
با درود
این شعر در برنامه گلهای 33 توسط خانم فخری نیکزاد دکلمه شده است و با غزل 443 امیخته شده که کار بسیار زیبایی در امده
با سپاس
رهبری 29/12/95
این شعر رو استاد شجریان در برنامه یک شاخه گل 407 در سه گاه به زیبایی خوندن
مطلع این غزل زیبا را زنده یاد حسین طاهر زاده به سال 1288 در سه گاه خوانده که بسیار دلنشین است..
این شعر ناب رو استاد ایرج...در کنسرتی در کانادا خوندن.با ویولن بی نظیر زنده یاد مجتبی میرزاده..بسیار زیباست..دوستان در گوگل سرچ کنند..مجتبی میرزاده وایرج...چندین لینک میاد..کاملش رو دانلود کنید..واقعا از دست ندین این چیزی که میگم رو
آفرین...آفرین
چه کرد بسطامی با دل من در این غزل...
من اول که غزل را شنیدم فقط و فقط فکر می کردم شعر برای خداوندگار احساس شیخ سعدی باشد...اوج احساس را نمایش میدهد بسطامی
خیلی زیبا بود این غزل
تو عهد کردهای که نشانی به خون مرا
من جهد کردهام که به عهدت وفا کنی...
سر تا قدم نشانهٔ تیر تو گشتهام
تیری خدا نکرده مبادا خطا کنی...
آه از این شعر...
با درود
این شاهکار ادب و هنر ایرانی را از زبان استادی واقف به امر شنیدم و ضبط شده قرائت ایشان را بارها گوش داده نسخه ای تحریری از آن برداشتم لیکن به حکم ملاحظات جان و امان خود نام نیکشان نتوان گفتن . غرض اینکه هرچند به حکم سلیقه و برداشت فردی ولو به درستی نظر و حسن سلیقه نمیتوان در شعر دیگران دست برد مگر به شرط دست یافتن به نسخه ای قدیم اما انچه حقیر از آن استاد شنیدم این بود که بیت : کردی سیاه زلف دو تا ...... را بدین گونه خواندند : کردی دو تا زلف سیاه را که در غمت
روزم سیاه سازی و پشتم دو تا کنی
بنظر منطق این خوانش صواب تر است به شرطی که از روی نسخه قدیمی گفته شده باشد البته . چرا که کردی سیاه زلف دو تا .. یعنی دلبر موی خود را سیاه کرده که هرچند خضاب در گذشته بوده اما برای پیران و قطعا دلبری چنان دلربا باید جوان بوده باشد لذا چه حاجت به سیاه کردن مگر مویش سپید بوده ؟ اما کردی دو تا زلف سیاه دارای منطقی قوی تر است که چیدن گیسو به دو سمت و بافتن آن معمول تر و معقول تر است درثانی مصرع دوم نیز بنظر عاری از ارایه تضاد باشد بلکه مراعاتی و ملازمتی دارد بدین نحو که تو زلف دو تا کردی تا من پشتم نه از پیری بلکه درد اشتیاق دو تا شود آن زلف سیاهی که روزم از دوتایی آن سیاه شده
بهروز باشید
درود
واقعاً اجرای این غزل با صدای استاد ایرج و نوازندگی مجتبی میرزاده، جلیل عندلیبی و برادران فهیمی در کنسرت کانادا فوق العاده است. حتماً ببینید.
کار جنون ما به تماشا کشیده است!
درود بر کامران گرامی
منطقی که برای بیت "کردی دوتا زلف سیاه را ...." عنوان کردید کاملا خردپذیر و درست بنظر میرسه. هرچند بنظرم "کردی سیاه زلف دوتا ..." کمی روانتر و از نظر وزنی بهتر بنظر میاد!
در هر صورت چیزی که هست حرف "ا" در کمله "سیاه" باید با هجای بلند تلفظ بشه.
آن استادی که نامش نبردبد هم بنظرم استاد بهرام مشیری منظورتان بوده که فخر آزادگان و معلم میهنپرستی ست و شعرخوانی های ایشان هم خقیقتا هوش از سر شنونده میبره.
درود بر او و بر شما باد.
با عرض ادب و احترام خدمت تمام عزیزانی که حاشیه زده اند---بنظر من همان مصرع که در متن اشعار آمده صحیح است...منظور شاعر ماورائی و از الست می باشد ...یعنی تو زلف دو تای سیاه را آفریدی و یا از آن جهت زلف سیاه دوتا را ساختی که من در غم مویم سفید شود و پشتم دو تا شود. این میتواند کنایه از شب و روزِ سیاه و سفید هم باشد که در پیری پشت آدم را خم میکند
شاه بیت این غزل زیبا :
تا کی در انتظار قیامت توان نشست
برخیز تا هزار قیامت به پا کنی.
باسلام این غزل رواستادبنان دریک مهمانی خصوصی باصدای تاراستاد محمدرضالطفی میخونن گویاحوالی سال1350وبه گفته سایه ابتهاج این اولین دیداراین دواستاد بی بدیل موسیقی است استادبنان میگویدسایه این مثل آقاحسینقلی تارمیزنه!!!....
خیلی عالیه همه ی شعر یه طرف این تیکه اش هم یه طرف
*کار جنون ما به تماشا کشیده است یعنی توهم بیا که تماشای ما کنی*
من با این بیت شعر رو شناختم
تا کی در انتظار قیامت توان نشست
برخیز تا هزار قیامت به پا کنی
در حقیقت هر غزلی یک بیت الغزل دارد که بدون شک بیت ذکر شده بیت الغزل شعر است
در مصرع دوّم از بیت دوّم به جای کلمهی "یعنی" باید باشد: "جانا"
کار جنون ما به تماشا کشیده است
جانا توهم بیا که تماشای ما کنی
***
در بخش ویرایشِ بیت، این نظر و این تغییر را پیشنهاد دادم، ولی گفتم در کامنتها هم بنویسم تا دیگر دوستان نیز بدانند.
در برنامهی رادیویی "یک شاخه گُل" شمارهی 407، اینچنین خوانده شده است (آواز: سیاوش شجریان)، که بسیار زیباتر است. "جانا" از "یعنی" بسیار زیباتر است و درستتر مینشیند.