گنجور

غزل شمارهٔ ۴۸۸

ای زلف خم به خم که زدی راه عالمی
دامی به راه خلق فکندی ز هر خمی
دلها تمام اگر تو ندزدیده‌ای چرا
لرزان و بی قرار و پریشان و درهمی
گه در کنار ماه چو جراره عقربی
گه بر فراز گنج چو پیچیده ارقمی
زآن رو به شکل سوزن عیسی شدم که تو
باریک تر ز رشتهٔ باریک مریمی
دل بند و دل شکار و دل آویز و دل کشی
پیچان و تاب دار و گره‌گیر و محکمی
نیمی به دوش یاری و نیمی به روی دوست
با سرو هم نشینی و با لاله هم دمی
کس بر نمی‌خورد ز تو جز باد صبح دم
که سوده می‌شود ز شمیمت به هر دمی
تا بر رخ خجسته جانان نشسته‌ای
ایمن ز هر گزندی و فارغ ز هر غمی
خورشید در کمند تو گردن نهاده است
گویا کمند پر خم شاه معظمی
جمشید عهد ناصردین شه که روز عید
بر جا نهشت مخزن دینار و درهمی
آن خسرو کریم که دست سخای وی
افکنده است رخنه در ارکان هر یمی
شاها همیشه باد ممالک مسخرت
زیرا که در قلمرو شاهی مسلمی
چندین هزار عید فروغی به نام تو
گوید غزل که شادی دلهای خرمی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای زلف خم به خم که زدی راه عالمی
دامی به راه خلق فکندی ز هر خمی
هوش مصنوعی: ای زلفِ پیچ خورده‌ای که با دقت و زیبایی، راهی برای جذب مردم ایجاد کرده‌ای، تو با هر پیچ و خم زلفت، دام‌هایی برای دل‌هایشان پهن کرده‌ای.
دلها تمام اگر تو ندزدیده‌ای چرا
لرزان و بی قرار و پریشان و درهمی
هوش مصنوعی: اگر تو دلها را نربوده‌ای، پس چرا این‌قدر دل‌های ما لرزان، بی‌قرار و مضطرب‌اند؟
گه در کنار ماه چو جراره عقربی
گه بر فراز گنج چو پیچیده ارقمی
هوش مصنوعی: گاهی در کنار ماه، مانند زهره‌ی یک عقرب می‌درخشد و گاهی بر فراز گنج، مانند الیاف دانه‌ای پیچیده می‌شود.
زآن رو به شکل سوزن عیسی شدم که تو
باریک تر ز رشتهٔ باریک مریمی
هوش مصنوعی: به خاطر تو چنان لطیف و باریک شدم که شبیه سوزن عیسی هستم، زیرا تو حتی از رشتهٔ بسیار نازک مریم هم باریک‌تر هستی.
دل بند و دل شکار و دل آویز و دل کشی
پیچان و تاب دار و گره‌گیر و محکمی
هوش مصنوعی: دل می‌تواند شکار شود و به دام بیفتد، همچنین می‌تواند زیبایی‌های خاصی داشته باشد که آن را جذاب و دلکش می‌کند. دل‌ها به پیچیدگی و تنوع احساسات و روابط دچار می‌شوند و می‌توانند با چالش‌ها و گره‌های عاطفی مواجه شوند. در عین حال، دل‌ها توانایی تحمل و مقاومت را نیز دارند.
نیمی به دوش یاری و نیمی به روی دوست
با سرو هم نشینی و با لاله هم دمی
هوش مصنوعی: نیمی از بار زندگی را به دوش دوست خود می‌گذارم و نیمی دیگر را بر دوش محبوبم حمل می‌کنم؛ با زیبایی‌های سرو هم‌نشین می‌شوم و با لاله هم‌صحبت می‌گردم.
کس بر نمی‌خورد ز تو جز باد صبح دم
که سوده می‌شود ز شمیمت به هر دمی
هوش مصنوعی: هیچ‌کس به جز باد صبحگاهی به تو نزدیک نمی‌شود، که آن هم بوی تو را می‌گیرد و با هر لحظه از بین می‌رود.
تا بر رخ خجسته جانان نشسته‌ای
ایمن ز هر گزندی و فارغ ز هر غمی
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی چهره محبوب اشاره شده است. هنگامی که او در برابر تو قرار دارد، می‌توانی از هر گونه آسیبی در امان باشی و از تمام دل‌نگرانی‌ها آزاد باشی.
خورشید در کمند تو گردن نهاده است
گویا کمند پر خم شاه معظمی
هوش مصنوعی: خورشید به خاطر تو و تحت تاثیر زیبایی‌ات به زانو درآمده است، انگار که در دام دلربای یک پادشاه بزرگ گرفتار شده است.
جمشید عهد ناصردین شه که روز عید
بر جا نهشت مخزن دینار و درهمی
هوش مصنوعی: جمشید، پادشاه دوران ناصری، در روز عید بر جای خود نشسته بود و مخزن ثروت‌ها شامل دینار و درهم را به نمایش گذاشته بود.
آن خسرو کریم که دست سخای وی
افکنده است رخنه در ارکان هر یمی
هوش مصنوعی: آن پادشاه نیکوکار و بزرگ‌منش که بخشش‌هایش به دیگران کمک می‌کند و بر زندگی همه تأثیر مثبت می‌گذارد.
شاها همیشه باد ممالک مسخرت
زیرا که در قلمرو شاهی مسلمی
هوش مصنوعی: ای پادشاه، همیشه بر کشورهای زیر دستان خود تسلط داری، زیرا که در قلمرو سلطنت تو، حق مسلمی برقرار است.
چندین هزار عید فروغی به نام تو
گوید غزل که شادی دلهای خرمی
هوش مصنوعی: بسیاری از جشن‌ها و روزهای خوشی به یاد تو شعر می‌سرایند، تا شادی و روشنی را به دل‌ها هدیه دهند.

حاشیه ها

1389/05/23 07:07
منصور محمدزاده

لطفا بیت چهارم را به این صورت تصحیح فرمایید:
زان رو به شکل سوزن عیسی شدم که تو
باریک تر ز رشته باریک مریمی
---
پاسخ: با تشکر، مطابق فرموده «عیشی» با «عیسی» جایگزین شد.

1398/10/18 16:01

کاسوده می شود ز شمیمت به دمی------درست تر بنظر میرسد