غزل شمارهٔ ۴۸۵
این سر که به تن دارم مست می ناب اولی
این کاسه که من دارم سرشار شراب اولی
این است اگر ساقی، می خور ز حساب افزون
زیرا که چنین مستی تا روز حساب اولی
هر جا بت سر مستی با جام شراب آید
مرغ دل هشیاران البته کباب اولی
آن خواجه که میدانم جرم همه میبخشد
پیش کرمش رفتن ناکرده ثواب اولی
دوشینه سیه چشمی در خواب خوشم گفتا
کز نشهٔ بیداری کیفیت خواب اولی
گفتم ز لب نوشت صد بوسه طمع دارم
گفتا که سؤالت را ناگفته جواب اولی
از چشم بد مردم ایمن نتوان بودن
رخسار نکوی او در زیر نقاب اولی
ابروی کمان دارش پیوسته به چین خوش تر
گیسوی گره گیرش همواره به تاب اولی
این پسته که او دارد خندان ز قدح خوش تر
این چهره که او دارد گلگون ز شراب اولی
گنجینهٔ مهر او در سینه نمیگنجد
کاشانه بدین تنگی یک باره خراب اولی
تخمی که به دل کشتم آب از مژه میخواهد
چشمی که به سر دارم سرچشمهٔ آب اولی
اشعار فروغی را با نافه رقم باید
آن شعر مسلسل را شستن به گلاب اولی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این سر که به تن دارم مست می ناب اولی
این کاسه که من دارم سرشار شراب اولی
هوش مصنوعی: سر من که به بدنم متصل است، به شدت تحت تأثیر شراب ناب و اولیه است. این کاسهای که در دست دارم، پر از شراب ناب و اصیل است.
این است اگر ساقی، می خور ز حساب افزون
زیرا که چنین مستی تا روز حساب اولی
هوش مصنوعی: اگر این ساقی است، پس از شراب بنوش که حسابش مقداری بیشتر است؛ زیرا چنین مستی تا روز حساب، نیکوترین حال است.
هر جا بت سر مستی با جام شراب آید
مرغ دل هشیاران البته کباب اولی
هوش مصنوعی: هر جا که معشوقی با خوشحالی و شراب به پای میآید، دل انسانهای هشیار بیگمان دچار دردسر و خطر میشود.
آن خواجه که میدانم جرم همه میبخشد
پیش کرمش رفتن ناکرده ثواب اولی
هوش مصنوعی: آن آقایی که من میشناسم، همه خطاها را میبخشد. پس بهتر است که با نیکویی و حسن روابط، به او نزدیک شویم و کارهای اولیهمان را هم با خوبی انجام دهیم.
دوشینه سیه چشمی در خواب خوشم گفتا
کز نشهٔ بیداری کیفیت خواب اولی
هوش مصنوعی: دیشب یک معشوقهی سیهچشم در خواب خوش به من گفت که از نشئهی بیداری، حالت خواب نخستین را نمیتوان فهمید.
گفتم ز لب نوشت صد بوسه طمع دارم
گفتا که سؤالت را ناگفته جواب اولی
هوش مصنوعی: گفتم که از لبهای تو صد بوسه میخواهم و او پاسخ داد که به سوالت بدون گفتن جواب میدهد.
از چشم بد مردم ایمن نتوان بودن
رخسار نکوی او در زیر نقاب اولی
هوش مصنوعی: هرگز نمیشود که زیبایی چهرهی نیکو در زیر نقاب، از چشمِ بدِ مردم در امان بماند.
ابروی کمان دارش پیوسته به چین خوش تر
گیسوی گره گیرش همواره به تاب اولی
هوش مصنوعی: ابروی کمان مانند او همیشه در حال چروکیدن است و گیسوی او که همیشه در هم پیچیده است، لذتی خاص دارد.
این پسته که او دارد خندان ز قدح خوش تر
این چهره که او دارد گلگون ز شراب اولی
هوش مصنوعی: این پستهای که در دست او است، به اندازهی زیبایی چهرهاش که از شراب سرخ شده است، دلچسب و خوشرنگ است.
گنجینهٔ مهر او در سینه نمیگنجد
کاشانه بدین تنگی یک باره خراب اولی
هوش مصنوعی: عشق و محبت او در دل من جا نمیشود، ای کاش این خانه به این اندازه کوچک و تنگ نبود که یک لحظه را هم نتواند تحمل کند.
تخمی که به دل کشتم آب از مژه میخواهد
چشمی که به سر دارم سرچشمهٔ آب اولی
هوش مصنوعی: آنچه در دل کاشتهام، نیاز به اشکی دارد که از چشمانم بریزد و چشمی که بر سر حیات من است، منبع و منشأ این آب است.
اشعار فروغی را با نافه رقم باید
آن شعر مسلسل را شستن به گلاب اولی
هوش مصنوعی: برای نوشتن اشعار فروغی، باید با ناز و زیبایی خاصی آغاز کنیم و آن شعر را به طور مداوم با لطافت و زیبایی تصفیه کنیم.