گنجور

غزل شمارهٔ ۴۳۰

از بس که در خیال مکیدم لبان او
یاقوت فام شد لب گوهرفشان او
نقد وجود من همه مصروف هیچ شد
یعنی نداد کام دلم را دهان او
پیرانه‌سر بلاکش ابروی او شدم
با قامت خمیده کشیدم کمان او
قاتل چگونه منکر خونم شود به حشر
زخمی نخورده‌ام که نماند نشان او
دستی که از رکاب سمندش بریده شد
ترسم خدا نکرده نگیرد عنان او
چندان که در پیش به درستی دویده‌ام
الا دل شکسته ندیدم مکان او
بی پرده در حضور من امشب نشسته است
گر صد هزار بار کنند امتحان او
سودا نگر که بر سر بازار عاشقی
خواهم زیان خویش و نخواهم زیان او
در عهد شه کلام فروغی بها گرفت
یارب که در زمانه بماند زمان او
ظل الله ناصردین شه که آمده‌ست
چندین هزار آیت رحمت نشان او

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از بس که در خیال مکیدم لبان او
یاقوت فام شد لب گوهرفشان او
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه بسیاری از اوقات در خیال خود لب‌های او را تصور کرده‌ام، لب‌های او به رنگ یاقوت درآمده و مانند مروارید درخشان شده‌اند.
نقد وجود من همه مصروف هیچ شد
یعنی نداد کام دلم را دهان او
هوش مصنوعی: تمام سرمایه وجود من بی‌فایده شده است، زیرا نتوانستم آرزوی دلم را از او بگیرم.
پیرانه‌سر بلاکش ابروی او شدم
با قامت خمیده کشیدم کمان او
هوش مصنوعی: با وجود کهنسال بودنم و تحمل سختی‌ها، همچنان به زیبایی‌های او نظاره می‌کنم و با وضعیت بدنی‌ام، به عشق او به کمان‌کشیدن ادامه می‌دهم.
قاتل چگونه منکر خونم شود به حشر
زخمی نخورده‌ام که نماند نشان او
هوش مصنوعی: چگونه می‌تواند قاتل که خون من را ریخته انکار کند؟ من زخمی نخورده‌ام که نشانه‌ای از او بر جای نمانده باشد.
دستی که از رکاب سمندش بریده شد
ترسم خدا نکرده نگیرد عنان او
هوش مصنوعی: دستی که از افسار اسبش جدا شده، می‌ترسم خدا نکند که او کنترلش را از دست بدهد.
چندان که در پیش به درستی دویده‌ام
الا دل شکسته ندیدم مکان او
هوش مصنوعی: هرچقدر که من به درستی و با تلاش پیش رفته‌ام، هرگز مکان دل شکسته را ندیدم.
بی پرده در حضور من امشب نشسته است
گر صد هزار بار کنند امتحان او
هوش مصنوعی: امشب او به طور واضح و بدون حجاب در کنار من حضور دارد، حتی اگر هزار بار هم او را آزمایش کنند، چیزی از او کم نخواهد شد.
سودا نگر که بر سر بازار عاشقی
خواهم زیان خویش و نخواهم زیان او
هوش مصنوعی: نگران نباش که در دنیای عشق، من فقط به فکر زیان خودم هستم و به زیان دیگران توجهی ندارم.
در عهد شه کلام فروغی بها گرفت
یارب که در زمانه بماند زمان او
هوش مصنوعی: در زمان پادشاهی او، سخن و قلم ارزش و اهمیت پیدا کرد، کاش که یاد و نام او در این دنیا پایدار بماند.
ظل الله ناصردین شه که آمده‌ست
چندین هزار آیت رحمت نشان او
هوش مصنوعی: محل سایه خداوند، ناصرالدین شاه است که با خود هزاران نشانه از رحمت و بزرگی او را به همراه دارد.