غزل شمارهٔ ۳۹۰
توان شناخت ز خونی که ریخت بر رویم
که صید زخمی آن ترک سخت بازویم
امید طلعت او میبرد به هر جایم
هوای طرهٔ او میکشد به هر سویم
به هر چه مینگرم جلوهٔ تو میبینم
به هر که میگذارم قصهٔ تو میگویم
مجو خلاف رضای مرا که در همه عمر
به جز مراد تو هیچ از خدا نمیجویم
اگر چه نام برآوردهام به لاقیدی
ولی مقید آن حلقههای گیسویم
به حلقهای که سر زلف او دست افتد
مسلم است که مشک ختا نمیبویم
اگر وصال میسر شود، مگر نشود
به جای پا ز پی او به فرق میپویم
ملک به دیده کشد خاک من پس از مردن
اگر قبول کند خاک آن سر کویم
مرا که شیر نکردی شکار در میدان
کنون اسیر غزالان عنبرین مویم
ز مهر دوست فروغی چگونه شویم دست
مگر که دست به خون آب دیدگان شویم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
توان شناخت ز خونی که ریخت بر رویم
که صید زخمی آن ترک سخت بازویم
هوش مصنوعی: میتوانم بفهمم که خونم چه چیزی را میگوید، چرا که زخمی که بر تنم مانده، نشانهای از گرفتار شدن به عشق آن ترک با وقار است.
امید طلعت او میبرد به هر جایم
هوای طرهٔ او میکشد به هر سویم
هوش مصنوعی: امید دیدن چهرهاش مرا به هر جایی میبرد و اشتیاق موهایش مرا به هر سو میکشاند.
به هر چه مینگرم جلوهٔ تو میبینم
به هر که میگذارم قصهٔ تو میگویم
هوش مصنوعی: هر چیزی که به آن نگاه میکنم، زیبایی و حضور تو را احساس میکنم و هر وقت با کسی صحبت میکنم، داستان تو را روایت میکنم.
مجو خلاف رضای مرا که در همه عمر
به جز مراد تو هیچ از خدا نمیجویم
هوش مصنوعی: از من خلاف خواستهام را نطلب که در تمام عمرم جز خواسته تو هیچ چیز دیگری از خداوند نمیخواهم.
اگر چه نام برآوردهام به لاقیدی
ولی مقید آن حلقههای گیسویم
هوش مصنوعی: با وجود اینکه به بیخیالی معروف هستم، اما واقعاً به آن حلقههای موهایم وابستهام.
به حلقهای که سر زلف او دست افتد
مسلم است که مشک ختا نمیبویم
هوش مصنوعی: هرگاه دستی بر حلقهی موی او بیفتد، بهوضوح مشخص است که دیگر بوی مشک ختا را استشمام نمیکنم.
اگر وصال میسر شود، مگر نشود
به جای پا ز پی او به فرق میپویم
هوش مصنوعی: اگر به معشوق برسم، با تمام وجود و با سر بر زمین او میچرخم و به دنبالش میروم.
ملک به دیده کشد خاک من پس از مردن
اگر قبول کند خاک آن سر کویم
هوش مصنوعی: اگر پس از مرگ من، خاک سرزمین من مورد قبول خداوند قرار بگیرد، آنگاه فرشتگان به احترام من، خاک وجودم را به چشم میکشند.
مرا که شیر نکردی شکار در میدان
کنون اسیر غزالان عنبرین مویم
هوش مصنوعی: من که تو مرا در میدان نبرد شکار نکردی، حالا گرفتار غزالانی با موهای عطرآگین شدهام.
ز مهر دوست فروغی چگونه شویم دست
مگر که دست به خون آب دیدگان شویم
هوش مصنوعی: چگونه میتوانیم از محبت دوست نورانی شویم، جز اینکه با اشکهای خود، دستمان را به خون شوق و عشق آغشته کنیم؟
حاشیه ها
1398/10/16 14:01
به حلقه ای که سر زلف او بدست افتد-------پیشنهاد میشود
1399/02/08 18:05
یعقوب زارع ندیکی
به هر چه مینگرم جلوهٔ تو میبینم
به هر که میگذارم قصهٔ تو میگویم
جسارتا در مصراع دوم به جای میگذارم باید فعل " میگذرم" درست باشه.
1399/02/08 18:05
یعقوب زارع ندیکی
جسارتا به جای مگر در بیت زیر باید "و گر" باشه تا معنی درست بشه
اگر وصال میسر شود، مگر نشود
به جای پا ز پی او به فرق میپوی
در بیت آخر هم بهتره "خوناب" سر هم نوشته بشه تا خوندنش راحتتر باشه.
با سپاس
1403/08/20 23:11
ابوالفضل عباسیه بزرگی
امشب 30 آبان 1403 در سن چهل سالگی برای اولین بار این شعر و بصورت تصادفی خوندم و واقعا لذت بردم، فرهنگ و ادبیات ایرانی واقعا زیبا و بسیار دل انگیزه