غزل شمارهٔ ۳۵۵
من مست میپرستم، من رند باده نوشم
ایمن ز مکر عقلم، فارغ ز قید هوشم
من با حضور ساقی کی توبه مینمایم
من با وجود مطرب کی پند مینیوشم
از می طرب نزاید روزی که من ملولم
وز نی نوا نخیزد وقتی که من خموشم
با چین طرهٔ او مشک ختن بپاشم
با نقش چهرهٔ او روی چمن بپوشم
گفتم که با تو خواهم روزی روم به گلشن
گفتا که شرم بادت از روی گل فروشم
تا ز اقتضای مستی دامان او بگیرم
گاهی قدح به دستم، گاهی سبو به دوشم
دانی چرا سر و جان از من نمیستاند
تا در رهش بپویم، تا در پیش بکوشم
بخت بلندم آخر سر حلقهٔ جنون ساخت
کان حلقههای گیسو، شد حلقههای گوشم
در پردهٔ محبت جبریل ره ندارد
پیغام او رسیدهست بی منت سروشم
ای چشمه سار خوبی یک ره ز عین رحمت
بر خاک من گذر کن تا از زمین بجوشم
ای گل که میخراشد خار غمت دلم را
گر بشنوی خروشم یک عمر میخروشم
آن مهوشم فروغی از بس که دوش میداد
تا بامداد محشر مست شراب دوشم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من مست میپرستم، من رند باده نوشم
ایمن ز مکر عقلم، فارغ ز قید هوشم
هوش مصنوعی: من در حال مستی و سرخوشی به پرستش و عبادت پرداختهام و به خاطر نوشیدن شراب، از فریب و مکر عقل خود بیخبر و آزاد از محدودیتهای هوش و اندیشهام هستم.
من با حضور ساقی کی توبه مینمایم
من با وجود مطرب کی پند مینیوشم
هوش مصنوعی: وقتی ساقی در حضور من است، چطور میتوانم توبه کنم؟ و وقتی که صدای مطرب به گوشم میرسد، چگونه میتوانم به نصیحت گوش بدهم؟
از می طرب نزاید روزی که من ملولم
وز نی نوا نخیزد وقتی که من خموشم
هوش مصنوعی: وقتی که من ناراحت یا بیحال هستم، دیگر شراب شادابی نمیبخشد و زمانی که من ساکت هستم، نی هم صدای دلنشینی تولید نمیکند.
با چین طرهٔ او مشک ختن بپاشم
با نقش چهرهٔ او روی چمن بپوشم
هوش مصنوعی: میگوید که با موی بافتنی او مثل مشک ختن عطرپاشی میکنم و با زیبایی چهرهاش، چمن را میپوشانم.
گفتم که با تو خواهم روزی روم به گلشن
گفتا که شرم بادت از روی گل فروشم
هوش مصنوعی: گفتم که روزی با تو به باغی زیبای گل خواهم رفت. او پاسخ داد که از روی گل شرمنده هستی و من برایت آن را میفروشم.
تا ز اقتضای مستی دامان او بگیرم
گاهی قدح به دستم، گاهی سبو به دوشم
هوش مصنوعی: گاهی از روی حال خوش و مستی به سراغ او میروم و از او میگیرم، گاهی هم لیوانی در دست دارم و گاهی جانمازی بر دوش.
دانی چرا سر و جان از من نمیستاند
تا در رهش بپویم، تا در پیش بکوشم
هوش مصنوعی: میدانی چرا زندگی و وجودم را از من نمیگیرد؟ چون میخواهد من برای رسیدن به او تلاش کنم و در مسیرش تلاش بیشتری کنم.
بخت بلندم آخر سر حلقهٔ جنون ساخت
کان حلقههای گیسو، شد حلقههای گوشم
هوش مصنوعی: سرنوشت خوب من در نهایت باعث شد که به جنون بیفتم. آن حلقههای مو که در ابتدا زیبایی بودند، حالا به گوشهایم تبدیل شدهاند.
در پردهٔ محبت جبریل ره ندارد
پیغام او رسیدهست بی منت سروشم
هوش مصنوعی: محبت چنان قدرتی دارد که حتی جبریل هم نمیتواند در آن پنهان بماند. پیام او بدون هیچ خواستهای به ما رسیده است.
ای چشمه سار خوبی یک ره ز عین رحمت
بر خاک من گذر کن تا از زمین بجوشم
هوش مصنوعی: ای چشمه سار زیبایی، لطف کن و یک بار از رحمتت بر روی زمین من بگذر تا من نیز مانند چشمهای بجوشم و زنده شوم.
ای گل که میخراشد خار غمت دلم را
گر بشنوی خروشم یک عمر میخروشم
هوش مصنوعی: ای گل، غم تو چنان دل مرا میزند که اگر صدای نالهام را بشنوی، یک عمر در غم تو ناله خواهم کرد.
آن مهوشم فروغی از بس که دوش میداد
تا بامداد محشر مست شراب دوشم
هوش مصنوعی: آن معشوقهام به قدری خیرهکننده است که تمام شب را تا سپیدهدم در مستی و شادی به سر بردم.
حاشیه ها
1395/06/12 13:09
محمد جواد
به نظر بنده معنی مصرع اول بیت آخر اینه که دوش شراب فراوان دادپس باید بیم می و داد فاصله باشه