گنجور

غزل شمارهٔ ۳۲۱

ز تجلی جمالش نظر از دو کون بستم
به صمد نمود راهم صنمی که می‌پرستم
به هوای مهر رویش همه مهرها بریدیم
به امید عهد سستش همه عهده شکستم
پی دیدن خرامش سر کوچه‌ها ستادم
پی جلوهٔ جمالش در خانه‌ها نشستم
منم اولین شکارش به شکارگاه نازش
که به هیچ حیله آخر ز کمند او نجستم
پی آن غزال مشکین که نگشت صیدم آخر
چه سمندها دواندم چه کمندها گسستم
همه انتقام خود را بکشم ز عمر رفته
دهد ار زمانه روزی سر زلف او به دستم
به گناه عشق کشتیم و هنوز برنگشتیم
ز ارادتی که بودم ز محبتی که هستم
به لباس مرغ و ماهی روم ار به کوه و دریا
تو درآوری به دامم تو درافکنی به شستم
همه میکشان محفل ز می شبانه سرخوش
به خلاف من فروغی که ز چشم دوست مستم

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز تجلی جمالش نظر از دو کون بستم
به صمد نمود راهم صنمی که می‌پرستم
هوش مصنوعی: از نور زیبایی‌اش، دو جهان را ترک گفتم و به وجود بی‌نهایت رسیدم، و در این راه، معبودی که می‌پرستم را پیدا کردم.
به هوای مهر رویش همه مهرها بریدیم
به امید عهد سستش همه عهده شکستم
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و زیبایی او، همه محبت‌هایمان را کنار گذاشتیم و با امید به اینکه او به وعده‌هایش پایبند باشد، تمام تعهدات و قول‌هایمان را زیر پا گذاشتیم.
پی دیدن خرامش سر کوچه‌ها ستادم
پی جلوهٔ جمالش در خانه‌ها نشستم
هوش مصنوعی: برای دیدن زیبایی‌های او، در سر کوچه‌ها ایستادم و برای تماشای جلوه‌اش، در خانه‌ها نشستم.
منم اولین شکارش به شکارگاه نازش
که به هیچ حیله آخر ز کمند او نجستم
هوش مصنوعی: من اولین کسی هستم که در دام زیبایی‌اش افتاده‌ام و به هیچ ترفندی نتوانسته‌ام از چنگال او فرار کنم.
پی آن غزال مشکین که نگشت صیدم آخر
چه سمندها دواندم چه کمندها گسستم
هوش مصنوعی: به دنبال آن غزال سیاه‌رنگ هستم که در آخر نتوانستم آن را شکار کنم. هر چه اسب‌ها را تند می‌دوانم و هر چه دام‌ها را می‌اندازم، باز هم به آن نرسیده‌ام.
همه انتقام خود را بکشم ز عمر رفته
دهد ار زمانه روزی سر زلف او به دستم
هوش مصنوعی: اگر روزی فرصت بگیرم، تمام حسرت‌ها و تلخی های عمرم را جبران می‌کنم و وقت دیگری برسانم که به موهای او دست بزنم.
به گناه عشق کشتیم و هنوز برنگشتیم
ز ارادتی که بودم ز محبتی که هستم
هوش مصنوعی: ما به خاطر عشق، جفاهایی را مرتکب شدیم و هنوز هم به آن وضعیت برنگشته‌ایم. این به خاطر ارادتی است که در گذشته نسبت به عشق داشتم و محبتی که اکنون در دل دارم.
به لباس مرغ و ماهی روم ار به کوه و دریا
تو درآوری به دامم تو درافکنی به شستم
هوش مصنوعی: اگر لباس پرنده و ماهی را بپوشم و به کوه و دریا بروم، تو مرا در دام می‌اندازی و من را از خود دور می‌کنی.
همه میکشان محفل ز می شبانه سرخوش
به خلاف من فروغی که ز چشم دوست مستم
هوش مصنوعی: همه در مجلس شام می‌نوشند و خوش هستند، اما من با نگاهی که از چشمان محبوبم بر من می‌تابد، مست و شیفته‌ی او هستم.

حاشیه ها

1398/10/13 17:01

ز تجلی جمالش ز دو کون رستم---
به امید عهد سستش همه عهدها شکستم---
درست است

1399/08/22 16:10

مصراع نخست نادرست است
وزن بهم ریخته