غزل شمارهٔ ۲۳۰
بهل ز صورت خوبت نقاب بردارند
که با وجود تو عشاق نقش دیوارند
چگونه خواری عشق تو را به جان بکشم
که پیش روی تو گل های گلستان خوارند
با خلد خواندمان شیخ شهر و زین غافل
که ساکنان درت از بهشت بیزارند
تو گر به سینه دل سخت آهنین داری
شکستگان تو هم آه آتشین دارند
به سختگیری ایام هیچ کم نشوند
گرفتگان کمندت ز بس که بسیارند
تو شادکامی و شهری مسخر غم عشق
تو مست خوابی و خلقی ز غصه بیدارند
به جز بنفشه نروید ز خاک پاکانی
که از طپانچهٔ عشقت کبودرخسارند
حساب خون من افتاده است با قومی
که خون بی گنهان را به هیچ نشمارند
گناهکار تر از من کسی فروغی نیست
به کیش دولت اگر عاشقان گنه کارند
غزل شمارهٔ ۲۲۹: گر به چین بویی از آن سنبل مشکین آرندغزل شمارهٔ ۲۳۱: چون بتان دستی به ناز زلف پر چین میبرند
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بهل ز صورت خوبت نقاب بردارند
که با وجود تو عشاق نقش دیوارند
هوش مصنوعی: برچهره زیبایت پردهای برنیدارند، زیرا عشقورزانی که در حضور تو هستند، همچون سایههایی بیمعنا و بیاثر به نظر میرسند.
چگونه خواری عشق تو را به جان بکشم
که پیش روی تو گل های گلستان خوارند
هوش مصنوعی: چطور میتوانم ذلت عشق تو را تحمل کنم در حالی که در مقابل تو، گلهای باغ هم بیارزش به نظر میرسند؟
با خلد خواندمان شیخ شهر و زین غافل
که ساکنان درت از بهشت بیزارند
هوش مصنوعی: درختان و ساکنان بهشت از زندگی در این مکان راضی نیستند، اما شیخ شهر ما را به این باغ دعوت کرده و شاید از واقعیتها بیخبر است.
تو گر به سینه دل سخت آهنین داری
شکستگان تو هم آه آتشین دارند
هوش مصنوعی: اگر در دل خود عشق و احساسات قوی و باصلابت داری، بدان که کسانی که شکست خوردهاند نیز احساسات عمیق و سوزانی دارند.
به سختگیری ایام هیچ کم نشوند
گرفتگان کمندت ز بس که بسیارند
هوش مصنوعی: زمانه به سختی و دشواریهای خود ادامه میدهد و افرادی که در دام تو افتادهاند، به خاطر تعداد زیادشان کمتر از آنچه که باید، آزاد نمیشوند.
تو شادکامی و شهری مسخر غم عشق
تو مست خوابی و خلقی ز غصه بیدارند
هوش مصنوعی: تو خوشبخت و شاد هستی، اما اطرافیانت به خاطر غم عشق تو در خواب و آرامش نیستند و غمگین و بیدارند.
به جز بنفشه نروید ز خاک پاکانی
که از طپانچهٔ عشقت کبودرخسارند
هوش مصنوعی: فقط بنفشهها از خاک پاک افرادی میرویند که به خاطر عشق تو بر چهرهشان نشانههای کبودی وجود دارد.
حساب خون من افتاده است با قومی
که خون بی گنهان را به هیچ نشمارند
هوش مصنوعی: حساب خون من با گروهی گره خورده که جان innocent را بیارزش میدانند.
گناهکار تر از من کسی فروغی نیست
به کیش دولت اگر عاشقان گنه کارند
هوش مصنوعی: هیچکس مانند من گناهکار نیست، و اگر در عشق، عاشقان گناهکارند، پس در دنیای قدرت و ثروت نیز هیچکس به اندازه من گناهکار نیست.
حاشیه ها
1394/06/14 14:09
حمید خادمی
این پیشنهاد مبتنی بر نسخه خاصی نیست ولی به هر روی در آغاز بیت سوم وزن مخدوش است. لطفاً «با» را اصلاح بفرمایید به «به».

فروغی بسطامی