گنجور

غزل شمارهٔ ۱۹۴

نرگس مست تو راه دل هشیاران زد
خفته را بین که چسان بر صف بیداران زد
عشق هر عقده که در زلف گره گیر تو بود
گه به کار من و گاهی به دل یاران زد
ساقی آن باده که از لعل تو در ساغر ریخت
آتشی بود که در خانهٔ میخواران زد
تو که از قید گرفتاری دل آزادی
کی توان با تو دم از حال گرفتاران زد
تا عذار تو عرق‌ریز شد از آتش می
باغبان گفت که بر برگ سمن باران زد
تا خط سبز تو از یاسمت چهره دمید
برق یاس آمد و بر کشت طلب کاران زد
آن که در بزم توام توبه ز می خوردن داد
گرم شوق آمد و سر بر در خماران زد
نازم آن چشم سیه مست که از راه غرور
سرگران آمد و بر قلب سبکباران زد
جور خوبان جفا پیشه فروغی را کشت
تا دم از محکمی عهد وفاداران زد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نرگس مست تو راه دل هشیاران زد
خفته را بین که چسان بر صف بیداران زد
هوش مصنوعی: عشق و جذابیت تو، دل‌های بیدار را به سمت خود جذب می‌کند. حالا ببین که چقدر موثر است که خواب‌آورها را نیز بیدار کرده و به جمع بیدارها می‌آورد.
عشق هر عقده که در زلف گره گیر تو بود
گه به کار من و گاهی به دل یاران زد
هوش مصنوعی: عشق هر مشکلی که در زلف‌های تو گره خورده، گاهی به منفعت من و گاهی به دل دوستان ضربه می‌زند.
ساقی آن باده که از لعل تو در ساغر ریخت
آتشی بود که در خانهٔ میخواران زد
هوش مصنوعی: ای ساقی، آن نوشیدنی که از لب‌های سرخ تو در جام ریختی، آتشی بود که در دل خانهٔ می‌نوشان افروخت.
تو که از قید گرفتاری دل آزادی
کی توان با تو دم از حال گرفتاران زد
هوش مصنوعی: تو که از مشکلات و نگرانی‌ها رهایی یافته‌ای، چگونه می‌توانی درباره حال کسانی که در قید و بند هستند صحبت کنی؟
تا عذار تو عرق‌ریز شد از آتش می
باغبان گفت که بر برگ سمن باران زد
هوش مصنوعی: زمانی که چهره‌ی تو از گرما عرق کرد، باغبان گفت که بر روی برگ سمن باران ریخته است.
تا خط سبز تو از یاسمت چهره دمید
برق یاس آمد و بر کشت طلب کاران زد
هوش مصنوعی: وقتی رنگ سبز تو از گل یاس به چشم آمد، زیبایی آن به قدری درخشان بود که بر زمین امیدهای جویندگان رزق و روزی تابید.
آن که در بزم توام توبه ز می خوردن داد
گرم شوق آمد و سر بر در خماران زد
هوش مصنوعی: کسی که در محفل تو به خاطر نوشیدن شراب توبه کرده بود، با اشتیاق بسیار به سراغ میخانه‌داران رفت.
نازم آن چشم سیه مست که از راه غرور
سرگران آمد و بر قلب سبکباران زد
هوش مصنوعی: من به زیبایی آن چشم‌های سیاه و مست که با حالتی مغرور و سرمستی به سمت ما می‌آید و بر دل‌های سبکبار تأثیر می‌گذارد، دل باخته‌ام.
جور خوبان جفا پیشه فروغی را کشت
تا دم از محکمی عهد وفاداران زد
هوش مصنوعی: در این بیت بیان می‌شود که ظلم و سختی‌های زیبایی که از افراد نیکوکار سر می‌زند، باعث نابودی فردی به نام فروغی شده است. این فرد در نهایت به وفاداری و پایداری در عهد و پیمان‌ها اشاره می‌کند.

حاشیه ها

1398/10/02 17:01

تا دم از محکمی عهد وفاداران زد----درست است