غزل شمارهٔ ۱۹۲
تا مه روی تو از چاک گریبان سر زد
گفتی از جیب افق نیر رخشان سر زد
تا عیان شد رخ زیبای تو از چنبر زلف
صبح امید من از شام غریبان سر زد
صبح نورانی دیدار تو طالع نشده
ای دریغا که شب تیرهٔ هجران سر زد
هر کجا دم زدم از قد و رخ و زلف و خطت
همه جا سرو و گل و سنبل و ریحان سر زد
خط به گرد لب جان بخش تو میدانی چیست
ظلماتی که از آن چشمه حیوان سر زد
از سر خاک شهیدان تو ای سخت کمان
عوض لاله همی غنچهٔ پیکان سر زد
صورت خوب تو از عالم معنی برخاست
شعله آه من از سینهٔ سوزان سر زد
یارب از دوزخ هجران تو فارغ نشوند
گر به جز عشق ز عشاق تو عصیان سر زد
خبر از حال اسیران محبت میداد
نالهای کز دل مرغان گلستان سر زد
گر فروغی گنه عشق تو دارد غم نیست
کاین گناهی است که از عالم امکان سر زد
غزل شمارهٔ ۱۹۱: ساقی بده رطل گران، زان می که دهقان پروردغزل شمارهٔ ۱۹۳: تا صبا شانه بر آن سنبل خم در خم زد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا مه روی تو از چاک گریبان سر زد
گفتی از جیب افق نیر رخشان سر زد
هوش مصنوعی: زمانی که چهرهی زیبا و روشن تو از لبهی دامن نمایان شد، به نظر میرسید که نور درخشان از جیب افق بیرون آمده است.
تا عیان شد رخ زیبای تو از چنبر زلف
صبح امید من از شام غریبان سر زد
هوش مصنوعی: هنگامی که چهره زیبایت نمایان شد و زلفهایت را کنار زدی، امید من از تاریکی شبهای غمگین روشن شد.
صبح نورانی دیدار تو طالع نشده
ای دریغا که شب تیرهٔ هجران سر زد
هوش مصنوعی: صبحی که باید نور دیدار تو باشد هنوز نیامده است، افسوس که شب تاریک دوری آغاز شده است.
هر کجا دم زدم از قد و رخ و زلف و خطت
همه جا سرو و گل و سنبل و ریحان سر زد
هوش مصنوعی: هر جایی که حرفی از زیباییهایت زدم، از قامت و چهره و مو و خط زیبایت، همه جا بوی سرو و گل و گیاهان معطر پیچید.
خط به گرد لب جان بخش تو میدانی چیست
ظلماتی که از آن چشمه حیوان سر زد
هوش مصنوعی: خطی که بر لبان زیبای تو نقش بسته، میدانی چه ظلمتی را به همراه دارد که از چشمه حیوان سرچشمه گرفته؟
از سر خاک شهیدان تو ای سخت کمان
عوض لاله همی غنچهٔ پیکان سر زد
هوش مصنوعی: از روی خاک شهیدان، ای کمان سخت و قوی، به جای لاله، غنچهای از پیکان سر برآورده است.
صورت خوب تو از عالم معنی برخاست
شعله آه من از سینهٔ سوزان سر زد
هوش مصنوعی: زیبایی تو از دنیای معنوی ظهور کرد و شعلهٔ درد و اندوه من از دل پرآتش من بیرون آمد.
یارب از دوزخ هجران تو فارغ نشوند
گر به جز عشق ز عشاق تو عصیان سر زد
هوش مصنوعی: خدایا، کسانی که از درد جدایی تو رنج میبرند، نمیتوانند از دوزخ آن دور شوند، حتی اگر غیر از عشق به تو، از عشقورزی دیگران سرپیچی کنند.
خبر از حال اسیران محبت میداد
نالهای کز دل مرغان گلستان سر زد
هوش مصنوعی: نالهای از دل پرندگان گلستان به گوش میرسید که به حال اسیران عشق خبر میداد.
گر فروغی گنه عشق تو دارد غم نیست
کاین گناهی است که از عالم امکان سر زد
هوش مصنوعی: اگر عشق تو باعث روشنایی و شوقی در دل من شده، اشکالی ندارد، چون این عشق گناهی است که از عالم وجود نشأت میگیرد.

فروغی بسطامی