گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۱

کسی که در دل شب چشم خون فشان داد
بیاض چهره‌اش از خون دل نشان دارد
ز پرده راز دلم عشق آشکارا کرد
که شعله را نتواند کسی نهان دارد
به سختی از سر بازار عشق نتوان رفت
که این معامله هم سود و هم زیان دارد
به تیره‌روزی من چشم روزگار گریست
ندانم آن مه تابان چه در کمان دارد
کشاکش دلم آن زلف مو به مو داند
خوشا دلی که دلارام نکته‌دان دارد
سزد که اهل نظر سینه را نشان سازند
که ترک عشوه گری تیر در کمان دارد
ز سخت جانی آیینه حیرتی دارم
که تاب جلوهٔ آن یار مهربان دارد
مهی ز برج مرادم طلوع کرد امشب
که فخر بر سر خورشید آسمان دارد
ز هر طرف به تظلم نیازمندی چند
رخ نیاز بر آن خاک آستان دارد
من آن حریف عقوبت کش وفا کیشم
که عشق زنده‌ام از بهر امتحان دارد
فروغی از غم آن نازنین جوان جان دارد
کدام پیر چنین طالع جوان دارد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کسی که در دل شب چشم خون فشان داد
بیاض چهره‌اش از خون دل نشان دارد
هوش مصنوعی: کسی که در دل شب اشک می‌ریزد و غم دارد، چهره‌اش از درد و دلشکستگی‌اش نمایان است.
ز پرده راز دلم عشق آشکارا کرد
که شعله را نتواند کسی نهان دارد
هوش مصنوعی: عشق از راز دل من بیرون آمد و به روشنی نشان داد که هیچ‌کس نمی‌تواند شعله عشق را پنهان کند.
به سختی از سر بازار عشق نتوان رفت
که این معامله هم سود و هم زیان دارد
هوش مصنوعی: عشق مانند بازاری است که نمی‌توان به راحتی از آن خارج شد؛ زیرا در این معامله هم ممکن است سودهایی به دست آید و هم ضررهایی متحمل شویم.
به تیره‌روزی من چشم روزگار گریست
ندانم آن مه تابان چه در کمان دارد
هوش مصنوعی: روزگار بر زوال و بدشگونی‌های من اشک می‌ریزد و نمی‌دانم که آن ماه روشن چه را در دل خود پنهان کرده است.
کشاکش دلم آن زلف مو به مو داند
خوشا دلی که دلارام نکته‌دان دارد
هوش مصنوعی: دل من درگیری‌هایش را از زلف‌های پیچیده و زیبا می‌داند. چه خوب است دلی که توانایی درک و فهم زیبایی‌های دلربا را دارد.
سزد که اهل نظر سینه را نشان سازند
که ترک عشوه گری تیر در کمان دارد
هوش مصنوعی: سزاوار است که افراد دانا و با درک، قلب خود را آشکار کنند، چرا که شخصی که عشق را رها کرده است، ابزارهایی برای هدف قرار دادن دارد.
ز سخت جانی آیینه حیرتی دارم
که تاب جلوهٔ آن یار مهربان دارد
هوش مصنوعی: از تحمل و استقامت خود شگفت‌زده‌ام، چرا که آینه‌ای که در آن به تصویر آن یار مهربان نگاه می‌کنم، تاب و درخشانی خاصی دارد.
مهی ز برج مرادم طلوع کرد امشب
که فخر بر سر خورشید آسمان دارد
هوش مصنوعی: امشب ماه از بالای برج رویاهایم طلوع کرده است و به همین خاطر بر خورشید آسمان افتخار می‌کند.
ز هر طرف به تظلم نیازمندی چند
رخ نیاز بر آن خاک آستان دارد
هوش مصنوعی: از هر سو افرادی در حال گله و درخواست کمک هستند که چندین چهره معصوم و نیازمند در آن مکان مقدس وجود دارد.
من آن حریف عقوبت کش وفا کیشم
که عشق زنده‌ام از بهر امتحان دارد
هوش مصنوعی: من آن کسی هستم که در برابر مجازات و سختی‌ها ایستاده‌ام و وفاداری‌ام را نشان می‌دهم. عشق من زنده است و این عشق به‌خاطر آزمایشی که دارد، ادامه می‌یابد.
فروغی از غم آن نازنین جوان جان دارد
کدام پیر چنین طالع جوان دارد
هوش مصنوعی: شخصی از غم آن جوان زیبا و دلنشین به شدت متاثر و دچار ناراحتی شده است. این اندوه و عشق، نشانه‌ای از زندگی و جوانی اوست. هیچ کسی با سن و سال بالا، چنین سرنوشتی که او تجربه می‌کند، ندارد.

حاشیه ها

1398/10/30 20:12

که عشق زنده ام از بهر امتحان دارد---درست است

1401/09/17 14:12
محمد مهدی فتح اللهی

 فکر کنم در بیت یازدهم مصراع اول بجای دارد ،،داد،، درست تر باشد