غزل شمارهٔ ۱
صف مژگان تو بشکست چنان دلها را
که کسی نشکند این گونه صف اعدا را
نیش خاری اگر از نخل تو خواهم خوردن
کافرم ، کافر، اگر نوش کنم خرما را
گر ستاند ز صبا گرد رهت را نرگس
ای بسا نور دهد دیدهٔ نابینا را
بیبها جنس وفا ماند هزاران افسوس
که ندانست کسی قیمت این کالا را
حالیا گر قدح باده تو را هست بنوش
که نخوردهست کس امروز غم فردا را
کسی از شمع در این جمع نپرسید آخر
کز چه رو سوخته پروانهٔ بیپروا را
عشق پیرانه سرم شیفتهٔ طفلی کرد
که به یک غمزه زند راه دو صد دانا را
سیلی از گریهٔ من خاست ولی میترسم
که بلایی رسد آن سرو سَهی بالا را
به جز از اشک فروغی که ز چشم تو فتاد
قطره دیدی که نیارد به نظر دریا را؟
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صف مژگان تو بشکست چنان دلها را
که کسی نشکند این گونه صف اعدا را
هوش مصنوعی: مژگانهای تو به قدری دلها را میشکنند که هیچ کس نمیتواند اینگونه صف دشمنان را بشکند.
نیش خاری اگر از نخل تو خواهم خوردن
کافرم ، کافر، اگر نوش کنم خرما را
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از نخل تو خار بخورم، کافر هستم؛ حتی اگر خرما را هم بخورم.
گر ستاند ز صبا گرد رهت را نرگس
ای بسا نور دهد دیدهٔ نابینا را
هوش مصنوعی: اگر نسیم سحری بر سر راه تو گل نرگس را بچیند، این میتواند برای بسیارانی که نمیتوانند ببینند، نوری بیاورد.
بیبها جنس وفا ماند هزاران افسوس
که ندانست کسی قیمت این کالا را
هوش مصنوعی: وفای واقعی ارزشی نداشته است و افسوس که هیچکس ارزش این نعمت را درک نکرده است.
حالیا گر قدح باده تو را هست بنوش
که نخوردهست کس امروز غم فردا را
هوش مصنوعی: اگر اکنون جامی از شراب پیش رو داری، بنوش که امروز کسی غم فردا را نخورده است.
کسی از شمع در این جمع نپرسید آخر
کز چه رو سوخته پروانهٔ بیپروا را
هوش مصنوعی: هیچکس از شمع در این جمع نپرسید که چرا پروانه بیپروا سوخته است.
عشق پیرانه سرم شیفتهٔ طفلی کرد
که به یک غمزه زند راه دو صد دانا را
هوش مصنوعی: عشق در سالهای پیری مرا به شدت مجذوب یک کودک کرد، به طوری که با یک نگاه او، مسیر دو صد فرد دانا را تغییر داد.
سیلی از گریهٔ من خاست ولی میترسم
که بلایی رسد آن سرو سَهی بالا را
هوش مصنوعی: از اشکهای من سیلی به راه افتاد، اما میترسم که این اشکها آسیبی به آن معشوق زیبا بزند.
به جز از اشک فروغی که ز چشم تو فتاد
قطره دیدی که نیارد به نظر دریا را؟
هوش مصنوعی: تنها اشکهای درخشان تو هستند که از چشمانت میریزند؛ آیا قطرهای را دیدهای که بتواند دریا را به نمایش بگذارد؟
حاشیه ها
1391/06/10 09:09
فردین
دریا در پی همان قطره اشک تو است که می زند به ساحل آن تن بی پروا را
1391/11/10 19:02
مهدی
منظور فردین چیست؟
1394/04/02 14:07
م موسوی
کیست تابازببیندقدآن رعنارا. وزنگاهش نفروشدهمه دنیارا
1397/02/09 15:05
۲۱۴
این همه "را" که میگفتی
هیچ به راهی میگفتی
من که دایم سر زلف تو
به دنبال مهر بودم
یک "را" خدا را دعا میگفتی