شمارهٔ ۵۸
جان بیلقای مهدی ذوقی چنان ندارد
وانکس که این ندارد حقا که آن ندارد
ذوقی چنان ندارد بیخدمتش عبادت
بیخدمتش عبادت ذوقی چنان ندارد
با هیچ کس نشانی از حضرتش ندیدم
یا کس خبر نبخشد، یا او نشان ندارد
در سرّ غیبت او بس عقلها فرو ماند
دردا که این معما شرح و بیان ندارد
عمری که بیحضورش بگذشت اهل دل را
ماند به جوی بیآب یا تن که جان ندارد
مثل تو پادشاهی، معصوم لوحش اللّه
چشم جهان ندیده، دور زمان ندارد
گرچه بسی ز وصلش ای فیض بینصیبند
کس مبتلای حرمان چون من گمان ندارد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جان بیلقای مهدی ذوقی چنان ندارد
وانکس که این ندارد حقا که آن ندارد
هوش مصنوعی: کسی که از لطف و محبت مهدی برخوردار نیست، هیچ لذتی از زندگی ندارد. واقعاً کسی که این نعمت را ندارد، هیچ چیز ندارد.
ذوقی چنان ندارد بیخدمتش عبادت
بیخدمتش عبادت ذوقی چنان ندارد
هوش مصنوعی: عبادت بدون حضور او هیچ ارزش و ذوقی ندارد، هیچ کسی نمیتواند به اندازهای که در محضر او هست خوشحال و راضی باشد.
با هیچ کس نشانی از حضرتش ندیدم
یا کس خبر نبخشد، یا او نشان ندارد
هوش مصنوعی: در زندگی هیچکس را پیدا نکردم که نمایانگر وجودی از او باشد، یا اینکه کسی خبری از او داشته باشد، یا حتی اینکه خود او نشانی از خودش به جا گذاشته باشد.
در سرّ غیبت او بس عقلها فرو ماند
دردا که این معما شرح و بیان ندارد
هوش مصنوعی: در پنهان بودن او، عقلها به حیرت میافتند و افسوس که این راز هیچ توضیح و تبیینی ندارد.
عمری که بیحضورش بگذشت اهل دل را
ماند به جوی بیآب یا تن که جان ندارد
هوش مصنوعی: عمرهایی که بدون حضور معشوق سپری شده، برای دلسوختگان مانند جوی بیآب یا بدنی است که جان ندارد.
مثل تو پادشاهی، معصوم لوحش اللّه
چشم جهان ندیده، دور زمان ندارد
هوش مصنوعی: شما همچون پادشاهی هستید که معصوم و نیکو میباشید. چشمان جهان هرگز کسی مانند شما را ندیده و زمان نمیتواند به شما آسیب برساند.
گرچه بسی ز وصلش ای فیض بینصیبند
کس مبتلای حرمان چون من گمان ندارد
هوش مصنوعی: هرچند بسیاری از افراد از پیوستن به او بیبهرهاند، اما کسی به مانند من که در حسرت او گرفتار است، چنین تصوری ندارد.