گنجور

شمارهٔ ۴۹

اگر آن نائب رحمان ز درم باز آید
عمر بگذشته به پیرانه سرم باز آید
دارم امید خدایا که کنی تأخیری
در اجل تا به سرم تاج سرم باز آید
گر نثار قدم مهدی هادی نکنم
جوهر جان به چه کار دگرم باز آید
آن که فرق سر من خاک کف پایش باد
پادشاهی بکنم گر به سرم باز آید
کوس نو دولتی از بام سعادت بزنم
گر ببینم که شه دین ز درم باز آید
می‏روم در طلبش کوی به کو دشت به دشت
شخصم ار باز نیاید خبرم باز آید
فیض نومید مشو در غم هجران و منال
شاید ار بشنود آه سحرم باز آید

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1401/02/21 23:05
مهدی خسروی

شعر ناب و باصفایی از فیض کاشانی در مدح حضرت صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه. این شعر آنطور که پیداست با بهره جستن از غزل معروف حافظ (اگر آن طایر قدسی ز درم بازآید) سروده شده که بنا به احتمال زیاد در ایام هجرت شاه شجاع از شیراز توسط حافظ سروده شده.