گنجور

شمارهٔ ۳۱

مردم دیده ما جز به رهت ناظر نیست
دل سرگشته ما غیر تو را ذاکر نیست
اشکم احرام طواف حرمت می‏بندد
گرچه از خون دل خویش دمی طاهر نیست
بسته دام قفس باد چو مرغ وحشی
طایر سدره اگر در طلبت طایر نیست‏
عاقبت راه بیابد به جناب عالیت
هر که اندر طلبت همت او قاصر نیست
از روان‏بخشی عیسی نزنم پیش تو دم
زان که در روح‏فزائی چو لبت ماهر نیست
شوق خدام تو تنها نه همین در دل ماست
مَلَکی نیست که در شوق رخت طایر نیست
فیض اگر قلب و دلش کرد به راه تو نثار
مکنش عیب که بر نقد روان قادر نیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مردم دیده ما جز به رهت ناظر نیست
دل سرگشته ما غیر تو را ذاکر نیست
هوش مصنوعی: مردم چشم ما فقط به راه تو نگاه می‌کنند و دل آشفته‌ ما جز تو یاد هیچ‌کس دیگری را نمی‌کند.
اشکم احرام طواف حرمت می‏بندد
گرچه از خون دل خویش دمی طاهر نیست
هوش مصنوعی: اشک‌های من چون احرام، به دور حرم تو می‌چرخد، هرچند که دلی پر از غم و خون دارم و هیچ وقت پاک و خالص نیست.
بسته دام قفس باد چو مرغ وحشی
طایر سدره اگر در طلبت طایر نیست‏
هوش مصنوعی: چون قفس باد بسته می‌شود، مانند پرنده وحشی، اگر کسی در جستجوی تو نیست، نمی‌توانی پرواز کنی.
عاقبت راه بیابد به جناب عالیت
هر که اندر طلبت همت او قاصر نیست
هوش مصنوعی: سرانجام، هر کسی که در جستجوی شما تلاش کند و اراده‌اش کم نباشد، به مقام و شخصیت شما خواهد رسید.
از روان‏بخشی عیسی نزنم پیش تو دم
زان که در روح‏فزائی چو لبت ماهر نیست
هوش مصنوعی: نمی‌توانم از توانایی روح‌بخشی عیسی بگویم زیرا در هنر پرورش روح، وجود تو بی‌نظیر است.
شوق خدام تو تنها نه همین در دل ماست
مَلَکی نیست که در شوق رخت طایر نیست
هوش مصنوعی: علاقه و محبت به تو تنها در دل ما نیست، بلکه هیچ موجودی نیست که در آرزوی تو نگردد.
فیض اگر قلب و دلش کرد به راه تو نثار
مکنش عیب که بر نقد روان قادر نیست
هوش مصنوعی: اگر نعمت و فیضی که به قلب او داده شده را در راه تو قربانی کند، نباید ایرادی به او بگیری چون او قادر نیست آن را به باارزش‌ترین شکل ممکن تبدیل کند.