گنجور

شمارهٔ ۱۰۸

حاشا که من حدیث ثنای تو طی کنم
من لاف شوق می‏زنم این کار کی کنم
کو پیک صبح تا گله‏های شب فراق
با آن خجسته طلعت فرخنده پی کنم
مهدی کجاست تا همه محصول زهد و علم
در کار خدمت وی و اصحاب وی کنم
از نامه سیاه نترسم که روز حشر
با مهر اهلبیت صد این نامه طی کنم
تا زنده‏ام دم از نبی و آل می‏زنم
کی من حکایت جم و کاووس و کی کنم
جانم فدای اوست، بر فیض امانت است
روزی رخش بینم و تسلیم وی کنم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حاشا که من حدیث ثنای تو طی کنم
من لاف شوق می‏زنم این کار کی کنم
هوش مصنوعی: هرگز نمی‌توانم درباره‌ی نمایش زیبایی‌ها و خوبی‌های تو سخن بگویم. من فقط از عشق و شوق خود صحبت می‌کنم، اما واقعاً نمی‌توانم این کار را انجام دهم.
کو پیک صبح تا گله‏های شب فراق
با آن خجسته طلعت فرخنده پی کنم
هوش مصنوعی: بگو کجاست پیام‌آور صبح تا بتوانم با چهره‌ی خوشبخت و زیبا، شکایت‌های شب جدایی را برطرف کنم.
مهدی کجاست تا همه محصول زهد و علم
در کار خدمت وی و اصحاب وی کنم
هوش مصنوعی: مهدی کجاست تا بتوانم تمام تلاش و دانش خود را در خدمت او و یارانش قرار دهم؟
از نامه سیاه نترسم که روز حشر
با مهر اهلبیت صد این نامه طی کنم
هوش مصنوعی: من از نامه سیاه نمی‌ترسم، چون در روز قیامت با محبت و دوستی اهل بیت، این نامه را به راحتی عبور خواهم کرد.
تا زنده‏ام دم از نبی و آل می‏زنم
کی من حکایت جم و کاووس و کی کنم
هوش مصنوعی: تا وقتی زنده‌ام از پیامبر و خانواده‌اش سخن می‌گویم، چون نمی‌توانم داستان جم و کاووس را بگویم.
جانم فدای اوست، بر فیض امانت است
روزی رخش بینم و تسلیم وی کنم
هوش مصنوعی: روح من فدای اوست، زمانی که لطف و کرم او به من می‌رسد، روزی چهره‌اش را می‌بینم و خود را تسلیم او می‌کنم.