گنجور

شمارهٔ ۱

الا یا ایها المَهدی مدامَ الوَصل ناوِلها
که در دوران هجرانت بسی افتاد مشکل‌ها
صبا از نکهت کویت نسیمی سوی ما آورد
ز سوز شعله شوقت چه تاب افتاد در دل‌ها
چو نور مهر تو تابید بر دل‌‏های مشتاقان
ز خود آهنگ حق کردند و بربستند محمل‌ها
دل بی‌‏بهره از مهرت حقیقت را کجا یابد
حق از آیینه رویت تجلی کرد بر دل‌ها
به حق سجاده تزیین کن مهل محراب و منبر را
که دیوان فلک صورت از آن سازند محفل‌ها
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل
ز غرقاب فراق خود رهی بنما به ساحل‌ها
اگر دانستمی کویت به سر می‏‌آمدم سویت
خوشا گر بودمی آگه ز راه و رسم منزل‌ها
چو بینی حجت حق را به پایش جان‏‌فشان ای فیض
«مَتی ما تَلقِ مَن تَهوی، دَعِ الدُّنیا وَ أهمِلها»

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

الا یا ایها المَهدی مدامَ الوَصل ناوِلها
که در دوران هجرانت بسی افتاد مشکل‌ها
هوش مصنوعی: ای مهدی، دائم به وصال بپرداز و آن را به ما عطا کن، چرا که در دوران دوری تو مشکلات زیادی پدید آمده است.
صبا از نکهت کویت نسیمی سوی ما آورد
ز سوز شعله شوقت چه تاب افتاد در دل‌ها
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی عطر و بوی خوش کوی تو را به ما رساند، و از شدت اشتیاق به تو، آتش عشق در دل‌ها شعله‌ور شد.
چو نور مهر تو تابید بر دل‌‏های مشتاقان
ز خود آهنگ حق کردند و بربستند محمل‌ها
هوش مصنوعی: زمانی که نور عشق و محبت تو بر دل‌های مشتاقان تابید، آنان از خود غافل شدند و به سوی حقیقت حرکت کردند و بار و بنه‌های خود را آماده کردند.
دل بی‌‏بهره از مهرت حقیقت را کجا یابد
حق از آیینه رویت تجلی کرد بر دل‌ها
هوش مصنوعی: دل بی‌محبت تو چطور می‌تواند حقیقت را پیدا کند؟ حق از طریق بازتاب چهره‌ات بر دل‌ها جلوه‌گر می‌شود.
به حق سجاده تزیین کن مهل محراب و منبر را
که دیوان فلک صورت از آن سازند محفل‌ها
هوش مصنوعی: به حق، سجاده را زیبا بیافرین و اجازه نده که محراب و منبر خالی بمانند، زیرا دیوان آسمان با آن مکان‌ها محفل‌ها و مجالس شگفت‌انگیز می‌سازند.
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل
ز غرقاب فراق خود رهی بنما به ساحل‌ها
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از شرایط سخت و سردرگمی در دل شب حرف می‌زند. او به توفان و خطراتی که در این شب تاریک وجود دارد اشاره می‌کند. در این وضعیت بحرانی، او از کسی می‌خواهد که راه نجاتی به او نشان دهد تا از غرق شدن در این فراق و جدایی رهایی یابد و به امن‌ترین جاها برسد.
اگر دانستمی کویت به سر می‏‌آمدم سویت
خوشا گر بودمی آگه ز راه و رسم منزل‌ها
هوش مصنوعی: اگر می‌دانستم کجا هستی، به سمت تو می‌آمدم. ای کاش می‌دانستم که چطور و با چه آدابی می‌توان به خانه‌ات رسید.
چو بینی حجت حق را به پایش جان‏‌فشان ای فیض
«مَتی ما تَلقِ مَن تَهوی، دَعِ الدُّنیا وَ أهمِلها»
هوش مصنوعی: زمانی که شاهد حقایق و دلایل روشن خداوند هستی، تمام وجودت را فدای آن کن، ای فیض. هر زمان که با کسی که او را دوست داری روبه‌رو می‌شوی، دنیا را رها کن و به آن اهمیتی نده.

حاشیه ها

1399/02/19 01:05
علی

باسلام در جواب ناباور
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
وانکه این کار ندانست در انکار بماند

1399/02/20 04:05
سیاوش بابکان

ناباور گرامی،
چشم به راه کسی که بیاید تا نان را قسمت کند، تا عشق را ، تا مهربانی را تا ستم را بزداید تا ستم کاران بر جای خویش بنشاند شهریور است ، آرزوی شهر آرمانی است. و از دو سو می توان بدان نگریست:
ناخشنودی از اکنون و امید به آینده بهتر
و مگر نیست که با ارزوهامان میسازیم آینده را؟
شادزی ، امیدوار ، توانمند

1399/02/20 10:05
nabavar

گرامی بابکان
زنده باشی به عشق
اگر باور داری ، که زهی باسعادت تر از من ، شاد زی.
ناباورم ، بر آنچه که زندگیِ مرا بر آرزوی محال و تکیه بر منجی ای، غیراز خویشتنِ خویش استوار میکند .
از خود بریدن است و به آمال پیوستن. همان ست که خود از تمام همت و توان خالی کنی و به امید کمک بنشینی،
این همان تخریب آینده و با آرزو سَر کردن است.
مانا باشی ، پایدار

1399/02/20 10:05
سیاوش بابکان

ناباور گرامی
شاید به روشنی بیان نکردم، من نیز چون شما به سرنوشت به تقدیر ، به غیب باور ندارم چه رسد به غایب
به خوش باور دارم و به توانایی مردمان.مراد نفس انتظار بود که دو رویه داردوآرزوی داد که به چهره های گوناگون رخ می نماید
تندرستی و شادکامیتان درین روزگار سخت آرزوی من است

1399/02/20 10:05

به خویش

1399/06/12 20:09
حسن

ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود میبری و زحمت ما میداری
چطور به خودت جرات میدی سخن بزرگمرد عرصه فقه و حدیث و ادبیات و شعر و فلسفه و عرفان و ... ملا محسن فیض کاشانی جعلیات بخونی

1399/09/24 18:11
مسرور

درود بر فیلسوف بزرگ فیض کاشانی
همانگونه که انکار نابینا خللی در واقعیت وارد نمیکند، مهملات ناباوران نیز حقیقت را مخدوش نکرده و بی ادبی کم خردان از ارزش بزرگان نمیکاهد..
به نظر این نوع الفاظ و قطعیت پیام برخی دوستان خود گواه بی ادبی فراوان و کم خردی عمیقشان است

1399/10/16 03:01
فلانی

عجب دنیای عجیبی است!
عده‌ای را می‌بینیم که به نام احترام به عقاید بر خرافات و کفریاتشان اصرار می‌ورزند ولی مقابل حقانیت نه‌تنها آن ادعای احترام یادشان می‌رود، که از هیچ بی حرمتی و بی ادبی دریغ نمی‌کنند!
نیست چون چشم مرا تاب دمی خیره شدن
طعن و تردید به سرچشمه خورشید چرا؟
فقط در این فکرم آیا بعضی می‌خواند خود حافظ لسان الغیب را هم محکوم به جعلیات سرایی کنند؟ چراکه حافظ نیز مانند بسیاری شاعران بزرگ دیگر تضمین هایی داشته است.
راستی آن رند که می‌گویید، جای دیگری هم چنین گفته:
ندیدم خوشتر از شعر تو، حافظ
به قرآنی که اندر سینه داری!

1402/04/25 09:06
محمد یگانه

دوست عزیز این سنت در همه سبک ها  رواج داشته و به معنا جعل یا... نیست بلکه شاعر با استفاده از اسلوب اشعار دیگر اندیشه خود را بیان میکند

 

 

 

1403/08/29 20:10
محمدصادق آقاعلیخانی

خوانشی زیبا از این غذل ارائه شده. توصیه میکنم حتما گوش کنید که لذت خواهید برد.