گنجور

قصیدهٔ ۲ - در قائم بودن جهان به وجود امام زمان علیه السلام

سماء و ارض و ملائک نجوم و شمس و قمر
سباع و وحش و بهائم طیور و جن و بشر
نبود مقصد اقصی ز آفرینش کل
مگر وجود یکی بنده خجسته گهر
که بندگی کند او از ره شناسائی
نه بر امید بهشت و نه بیم نار سقر
بود ز معصیت و جهل و شرک و شک معصوم
خدای را به حقیقت مطیع و فرمان بر
وجود او سبب بود آسمان و زمین
بقای او سبب انتظام زیر و زبر
از او تهی نبود یک نفس زمین و زمان
از حکم او نکشد سر دمی نه خشک و نه تر
به سوی حق بخود از خود سفر کند در خود
شود ز سرّ خدا پر تهی ز وصف بشر
چو کار خلق بسازد ز خود بپردازد
رود به عالم اعلی رسد یکی دیگر
ز جنس او به دل او رسد ز عالم غیب
به جای او بنشیند شود جهان پرور
ز حق سخن شنود گوید آن سخن با خلق
زبان بود به سوی زیر و گوش به سوی زبر
میان خالق و مخلوق ترجمان باشد
گهی نبی بود و گه وصی پیغمبر
امام هادی و رهبر بود خلایق را
بود اطاعت او فرض بر همه یکسر
فریضه باشد کو را تمام بشناسد
به شخص و وصف امام و بقدر رفعت و فر
رسول گفت که هر کس بمرد و او نشناخت
امام عصر، پس او مرد جاهل و ابتر
بود منزّه از اوصاف سایر مردم
بود مطهّر از ادناس ناس تن‏پرور
خلیفه حق و داد ار خلق و حاکم شرع
نظیر عقل کل و مبدأ و معاد بشر
ستون عالم و مقصود کارگاه وجود
درخت صنع و ترکون را حیات و ثمر
طفیل او همه کائنات سر تا پا
برای او همه نقشها ز پا تا سر
به یک نفس نبود گر امام در عالم
در آن نفس شود این خلق جمله زیر و زبر
نبیِّ ماست سر و سرور ائمه کون
شوند جمع به زیر لواش در محشر
دگر علیّ و دگر یازده سلاله او
که عترت نبی‏اند و وصیِّ آن سرور
حسن دواست و محمد سه و علی هم سه
حسین و جعفر و موسی بود سه دگر
سفینه ایست به دریای فتنه حافظ ما
ز موجهای ضلال، اهلبیت پیغمبر
دو جانشین خود از بهر ما گذاشت رسول
یکی کتاب و دوم اوصیای پاک گهر
ز هم جدا نشوند این دو تا به او برسند
کنار حوض پر از آب چشمه کوثر
وصی است بعد وصی حجت و خلیفه حق
مسلسل است بهم نگسلد ز یکدیگر
ز عترتش حجج اللّه بر سبیل بدل
همیشه بوده و هستند مخفی و مظهر
امام و حجت ما غائب است از مردم
ز خوف ظلم اعادی و علّت دیگر
ز طاغیئی نبود بیعتی به گردن او
که تا به حق کند او حکم بر جمیع بشر
نگویم آن که همین است سرّ غیبت او
دگر وجوه و حکم هست ظاهر و مضمر
منافقی که بود کشتنی به دولت او
به صلب ار بودش مؤمنان فرمان بر
ضرورتست که تأخیر در ظهور شود
که تاز غیب برآیند آن همه یکسر
امیر متقیان نیز زین سبب بگذشت
ز حق خویش و نزد تیغ بر سگان سقر
نبرد دست به شمشیر و صبر کرد و نشست
گذاشت تا که ابو بکر جا گرفت و عمر
که تا وجود پذیرند نیک و بد ز اصلاب
هر آنکه تا به قیامت قضا شدست و قدر
نگویم آن که همین بود سرّ و حکمت آن
که بود حکمت بسیار از وجوه دگر
از آن حِکم یکی این بود تا شود ظاهر
که کیست پیرو خیر و کدام تابع بشر
مُغَربِل ازل از مهر او یکی غربال
بساخت تا که برون آورد ز کاه ثمر
وجوه مصلحت اندر بلا بود پنهان
فنون خیر بود مندرج بسی در شر
خفای مهدی هادی است محض خیر و صواب
ولیک عامه ندارد ز سرّ کار خبر
چو او ظهور کند کل خلق سر بنهند
به طوع و کره چه اهل جنان چه اهل سقر
جهان تمام شود روشن و زمان پر نور
چنان که عصر نبی بود بلکه زان بهتر
خوش آن زمان و از آن خوشتر آنکه دریابیم
اگر مدد بتوانیم کرد از آن خوشتر
قیام قائم ما زود کن خداوندا
حلول موت مرا دیر تا خورم زو بر
به عصر او چه تنعم کنیم و شادی فیض
خدا نصیب کند شیعه را همه یکسر

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سماء و ارض و ملائک نجوم و شمس و قمر
سباع و وحش و بهائم طیور و جن و بشر
هوش مصنوعی: آسمان و زمین، فرشتگان، ستاره‌ها، خورشید و ماه، درندگان و وحوش، حیوانات، پرندگان، جن و انسان.
نبود مقصد اقصی ز آفرینش کل
مگر وجود یکی بنده خجسته گهر
هوش مصنوعی: هیچ هدف دور و مهم‌تر از خلقت جهان وجود ندارد جز وجود یک بنده خوش‌نفس و با ارزش.
که بندگی کند او از ره شناسائی
نه بر امید بهشت و نه بیم نار سقر
هوش مصنوعی: کسی که در مسیر شناخت خداوند بندگی می‌کند، نه به امید رسیدن به بهشت و نه به ترس از آتش جهنم، بلکه تنها به خاطر شناخت او از روی عشق و آگاهی این کار را انجام می‌دهد.
بود ز معصیت و جهل و شرک و شک معصوم
خدای را به حقیقت مطیع و فرمان بر
هوش مصنوعی: به دلیل نادانی، گناه، شرک و تردید، انسان‌ها از خداوند معصوم و پاک سرپیچی می‌کنند، اما حقیقت این است که خداوند همیشه مطیع و فرمانبردار است.
وجود او سبب بود آسمان و زمین
بقای او سبب انتظام زیر و زبر
هوش مصنوعی: وجود او باعث پایداری آسمان و زمین است و وجود او باعث نظم دادن به تمام امور می‌شود.
از او تهی نبود یک نفس زمین و زمان
از حکم او نکشد سر دمی نه خشک و نه تر
هوش مصنوعی: زمین و زمان هیچ‌گاه از وجود او خالی نیستند و لحظه‌ای از اراده او خارج نمی‌شوند، نه در حالت خشک و نه در حالت خیس.
به سوی حق بخود از خود سفر کند در خود
شود ز سرّ خدا پر تهی ز وصف بشر
هوش مصنوعی: به سوی حقیقت و خداوندی حرکت کند و از خود فاصله بگیرد. در این مسیر، به عمق وجودش نگاهی بیندازد و از ویژگی‌های انسانی خالی شود تا به راز و رموز الهی دست یابد.
چو کار خلق بسازد ز خود بپردازد
رود به عالم اعلی رسد یکی دیگر
هوش مصنوعی: وقتی کار مردم به خوبی انجام می‌شود، شخص از خود فراتر می‌رود و به دنیای بالاتر می‌رسد و به مرتبه‌ای جدید می‌رسد.
ز جنس او به دل او رسد ز عالم غیب
به جای او بنشیند شود جهان پرور
هوش مصنوعی: از نوع ذات او، عشقش به دل او نفوذ می‌کند و از جهانی پنهان به جای او قرار می‌گیرد و باعث پرورش و شکوفایی جهان می‌شود.
ز حق سخن شنود گوید آن سخن با خلق
زبان بود به سوی زیر و گوش به سوی زبر
هوش مصنوعی: کسی که از حقیقت سخن می‌شنود، آن را با مردم در میان می‌گذارد. زبان او به سمت پایین است و گوشش به سمت بالا.
میان خالق و مخلوق ترجمان باشد
گهی نبی بود و گه وصی پیغمبر
هوش مصنوعی: بین خداوند و آفریده‌اش، واسطه‌ای وجود دارد که گاهی نبی است و گاهی وصی حضرت پیامبر.
امام هادی و رهبر بود خلایق را
بود اطاعت او فرض بر همه یکسر
هوش مصنوعی: امام هادی رهبری بود که برای مردم راهنما و الگو بود و اطاعت از او برای همه واجب بود.
فریضه باشد کو را تمام بشناسد
به شخص و وصف امام و بقدر رفعت و فر
هوش مصنوعی: وظیفه‌ای است که کسی آن را به‌خوبی بشناسد، هم از نظر شخص امام و هم از نظر ویژگی‌ها و مقام والایش.
رسول گفت که هر کس بمرد و او نشناخت
امام عصر، پس او مرد جاهل و ابتر
هوش مصنوعی: هر کس بمیرد و امام عصر را نشناسد، در حقیقت در نادانی و بی‌خودگی فوت کرده است.
بود منزّه از اوصاف سایر مردم
بود مطهّر از ادناس ناس تن‏پرور
هوش مصنوعی: او از ویژگی‌های دیگر مردم پاک و دور است و از آلودگی‌های کسانی که تن‌پرور هستند، پاک و مطهر است.
خلیفه حق و داد ار خلق و حاکم شرع
نظیر عقل کل و مبدأ و معاد بشر
هوش مصنوعی: خلیفه خداوند حق و عدالت باید ضمن رعایت قوانین شرعی، همانند عقل کل و منشأ و پایان انسان‌ها باشد.
ستون عالم و مقصود کارگاه وجود
درخت صنع و ترکون را حیات و ثمر
هوش مصنوعی: این بیت به بیان اهمیت و ارزش درختان و شیوه وجود آن‌ها در زندگی و خلقت می‌پردازد. در واقع، درختان نه تنها نماد حیات و رشد هستند، بلکه وجود آن‌ها در زندگی انسان‌ها تأثیر بسزایی دارد. آن‌ها به عنوان پایه و ستون عالم محسوب می‌شوند و ثمرات‌شان نماد کار و تلاش در زندگی هستند.
طفیل او همه کائنات سر تا پا
برای او همه نقشها ز پا تا سر
هوش مصنوعی: تمامی موجودات عالم، به نوعی وابسته به او هستند و تمام جنبه‌ها و جلوه‌های هستی از سر تا پایشان به او تعلق دارد.
به یک نفس نبود گر امام در عالم
در آن نفس شود این خلق جمله زیر و زبر
هوش مصنوعی: اگر در یک لحظه امام در جهان وجود نداشت، تمام این مخلوقات به هم می‌ریختند و نظم خود را از دست می‌دادند.
نبیِّ ماست سر و سرور ائمه کون
شوند جمع به زیر لواش در محشر
هوش مصنوعی: پیامبر ما، سر و پیشوای همه امامان است؛ در روز قیامت، همه خلق به زیر سایه او جمع خواهند شد.
دگر علیّ و دگر یازده سلاله او
که عترت نبی‏اند و وصیِّ آن سرور
هوش مصنوعی: علی و یازده نفر از نسل او که از خانواده پیامبر هستند و جانشین آن بزرگوار به شمار می‌آیند، وجود دارند.
حسن دواست و محمد سه و علی هم سه
حسین و جعفر و موسی بود سه دگر
هوش مصنوعی: در این بیت، به صفات و نام‌های شخصیت‌های مهم اسلامی اشاره شده است. حسن به عنوان بهترین یا زیباترین معرفی می‌شود، محمد به عنوان نور و راهنما به شمار می‌رود و علی نیز جلودار و پیشوای بزرگ است. همچنین حسین، جعفر و موسی به عنوان شخصیت‌های دیگری مطرح می‌شوند که هر کدام نقش و جایگاه ویژه‌ای دارند. این نام‌ها همگی نمادهایی از دوستی، محبت و معنویت در فرهنگ اسلامی هستند.
سفینه ایست به دریای فتنه حافظ ما
ز موجهای ضلال، اهلبیت پیغمبر
هوش مصنوعی: حافظ می‌گوید که شعر او مانند یک کشتی است که در دریای پر خطر فتنه‌ها و مشکلات حرکت می‌کند و این کشتی به کمک اهل بیت پیامبر، از امواج گمراهی و آسیب‌ها قایم می‌ماند و نجات می‌یابد.
دو جانشین خود از بهر ما گذاشت رسول
یکی کتاب و دوم اوصیای پاک گهر
هوش مصنوعی: پیامبر دو چیز ارزشمند را برای ما به یادگار گذاشت: یکی قرآن که کتاب خداست و دیگری جانشینان پاک و راستین که در هدایت ما نقش دارند.
ز هم جدا نشوند این دو تا به او برسند
کنار حوض پر از آب چشمه کوثر
هوش مصنوعی: این دو نفر هرگز از هم جدا نمی‌شوند تا به کنار حوضی پر از آب چشمه کوثر برسند.
وصی است بعد وصی حجت و خلیفه حق
مسلسل است بهم نگسلد ز یکدیگر
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که پس از هر ولی و جانشین، یک حجت و نماینده حق وجود دارد و این سلسله همواره به هم پیوسته و متصل هستند و هیچ‌کدام از یکدیگر جدا نمی‌شوند.
ز عترتش حجج اللّه بر سبیل بدل
همیشه بوده و هستند مخفی و مظهر
هوش مصنوعی: از نسل او، نمایندگان حقیقت همواره در پنهان و به صورت نشانه‌ای وجود دارند و خواهند داشت.
امام و حجت ما غائب است از مردم
ز خوف ظلم اعادی و علّت دیگر
هوش مصنوعی: امام و پیشوای ما به خاطر ترس از ظلم و ستم دشمنان و دلایل دیگری، از نظر مردم غایب است.
ز طاغیئی نبود بیعتی به گردن او
که تا به حق کند او حکم بر جمیع بشر
هوش مصنوعی: اظهار می‌شود که کسی که به طغیانگری می‌پردازد، نمی‌تواند بیعت و پیمانی بر گردن داشته باشد. تا زمانی که نیت او راست و درست نباشد، نمی‌تواند بر همه انسان‌ها حکم رانی کند و به حق عمل نماید.
نگویم آن که همین است سرّ غیبت او
دگر وجوه و حکم هست ظاهر و مضمر
هوش مصنوعی: نمی‌گویم که در غیبت او تنها یک دلیل وجود دارد، بلکه علل و حکمت‌های دیگری نیز وجود دارد که هم‌پوشانی و پنهانی دارد.
منافقی که بود کشتنی به دولت او
به صلب ار بودش مؤمنان فرمان بر
هوش مصنوعی: شخص منافق اگرچه به ظاهر قدرتی دارد، اما مؤمنان باید در برابر او ایستادگی کنند و تلاش کنند تا او را از بین ببرند، حتی اگر بر سرش در دولت مقام و جایگاهی باشد.
ضرورتست که تأخیر در ظهور شود
که تاز غیب برآیند آن همه یکسر
هوش مصنوعی: برای اینکه همه آنچه در غیب است به ظهور برسد، لازم است تا به تأخیر بیفتد.
امیر متقیان نیز زین سبب بگذشت
ز حق خویش و نزد تیغ بر سگان سقر
هوش مصنوعی: امیر متقیان به خاطر این موضوع از حق خود گذشت و در برابر تیغ‌ها به سوی سگ‌های جهنمی رفت.
نبرد دست به شمشیر و صبر کرد و نشست
گذاشت تا که ابو بکر جا گرفت و عمر
هوش مصنوعی: در اینجا به معنای حفظ آرامش و صبر اشاره شده است، که در حین نبرد، فرد تصمیم می‌گیرد به جای جنگیدن، منتظر بماند تا موقعیت بهتری برای دیگران فراهم شود. به عبارتی، او اجازه می‌دهد تا ابو بکر و عمر در جای خود مستقر شوند و سپس به بررسی اوضاع بپردازند.
که تا وجود پذیرند نیک و بد ز اصلاب
هر آنکه تا به قیامت قضا شدست و قدر
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در دنیا، نیک و بد، از ریشه‌ها و نسل‌ها به وجود می‌آیند و همه چیز تا زمانی که به قیامت برسد، تحت قضا و قدر مشخصی قرار دارد. این بیانگر این است که سرنوشت هر فرد در دست تقدیر است و تا پایان تاریخ ادامه دارد.
نگویم آن که همین بود سرّ و حکمت آن
که بود حکمت بسیار از وجوه دگر
هوش مصنوعی: نمی‌گویم که تنها این یک دلیل و راز است، بلکه حکمت و رازهای دیگری نیز وجود دارد که قابل توجه هستند.
از آن حِکم یکی این بود تا شود ظاهر
که کیست پیرو خیر و کدام تابع بشر
هوش مصنوعی: از آن حکمت‌ها یکی این است که مشخص شود چه کسی پیرو نیکوکاری است و چه کسی پیرو انسانیت.
مُغَربِل ازل از مهر او یکی غربال
بساخت تا که برون آورد ز کاه ثمر
هوش مصنوعی: خداوند از آغاز عشق خود، مانند یک غربال، ابزاری درست کرد تا بتواند تنها ثمرهای خوب را از میان غلظت‌ها و ناخالصی‌ها جدا کند.
وجوه مصلحت اندر بلا بود پنهان
فنون خیر بود مندرج بسی در شر
هوش مصنوعی: در پنهان کردن خوبی‌ها و منفعت‌ها در شرایط سخت، حکمت و نکات مثبت زیادی نهفته است. خیلی از فضائل و نکات مثبت در دل دشواری‌ها و مشکلات قرار دارد.
خفای مهدی هادی است محض خیر و صواب
ولیک عامه ندارد ز سرّ کار خبر
هوش مصنوعی: غیبت مهدی فقط به خاطر خوبی و درستی است، اما معمول مردم از راز این موضوع باخبر نیستند.
چو او ظهور کند کل خلق سر بنهند
به طوع و کره چه اهل جنان چه اهل سقر
هوش مصنوعی: زمانی که او نمایان شود، همه مخلوقات با عشق و اقبال سرها را پایین می‌آورند، چه آنها که در بهشت‌اند و چه آنها که در جهنم.
جهان تمام شود روشن و زمان پر نور
چنان که عصر نبی بود بلکه زان بهتر
هوش مصنوعی: دنیا به پایان خواهد رسید به‌گونه‌ای روشن و درخشان، مانند زمانی که پیامبر در عصر خود بود، و حتی بهتر از آن.
خوش آن زمان و از آن خوشتر آنکه دریابیم
اگر مدد بتوانیم کرد از آن خوشتر
هوش مصنوعی: لحظه‌ای را که ما بتوانیم به دیگران کمک کنیم، بسیار لذت‌بخش‌تر از لحظه‌های دیگر است.
قیام قائم ما زود کن خداوندا
حلول موت مرا دیر تا خورم زو بر
هوش مصنوعی: خداوند، قیام و ظهور امام ما را هر چه زودتر محقق کن. تا زمانی که این اتفاق بیفتد، مرگ مرا به تأخیر بینداز تا بتوانم از برکات آن وجود بهره‌مند شوم.
به عصر او چه تنعم کنیم و شادی فیض
خدا نصیب کند شیعه را همه یکسر
هوش مصنوعی: در دوران او چه لذت و خوشی کنیم، که خداوند نعمت و شادی را به شیعه به طور کامل عطا می‌کند.

حاشیه ها

1399/11/17 07:02
امیرعلی

سلام با تشکر از سایت ارزشمند شما، احساس می کنم بیت نهم از آخر می بایست با شر تمام می شد به جای بشر. البته جایی ندیدم فقط با خواندن شعر به ذهنم آمد، ممنون می شم اگر شما هم این بیت را بررسی کنید.