گنجور

اعتراف فرشتگان به عجز خود

آنگه به معجبان ملائک خطاب کرد
کاینک خبر کنید ز اسماء من مرا
گفتند: کار تست منزه ز علم کس
ما را چه اسم و چه خبر از اسم هؤلا
عالم توئی و هر که توأش علم می‏دهی
ما جاهلیم گر ندهی معرفت به ما
فرمود: من نگفتم هنگام اعتراض
جز ما خبر ندارد ز اسرار کار ما؟
تسلیم حکم من بنمائید و تن دهید
تا بر مراد خویش کنم بر شما قضا
گفتند: سمع و طاعت و تسلیم و انقیاد
دادیم مر تو را به دل و جان کماتشا

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنگه به معجبان ملائک خطاب کرد
کاینک خبر کنید ز اسماء من مرا
هوش مصنوعی: سپس به فرشتگان که شگفت‌زده بودند، فرمود که حالا از نام‌های من به من خبر دهید.
گفتند: کار تست منزه ز علم کس
ما را چه اسم و چه خبر از اسم هؤلا
هوش مصنوعی: گفتند: کار تو از علم دیگران پاک و خالص است، ما چه نیازی به اسم و خبر آن افراد داریم؟
عالم توئی و هر که توأش علم می‏دهی
ما جاهلیم گر ندهی معرفت به ما
هوش مصنوعی: تو خود علم و دانش هستی و به هر که بخواهی، علم و معرفت می‌دهی. اگر به ما این دانش را ندهی، ما نادان خواهیم ماند.
فرمود: من نگفتم هنگام اعتراض
جز ما خبر ندارد ز اسرار کار ما؟
هوش مصنوعی: او گفت: من نگفتم که در زمان اعتراض، جز ما هیچ‌کس از اسرار کار ما آگاه نیست؟
تسلیم حکم من بنمائید و تن دهید
تا بر مراد خویش کنم بر شما قضا
هوش مصنوعی: به خواسته من تسلیم شوید و به آنچه می‌خواهم، تن دهید تا بتوانم طبق برنامه‌ام بر شما حکم صادر کنم.
گفتند: سمع و طاعت و تسلیم و انقیاد
دادیم مر تو را به دل و جان کماتشا
هوش مصنوعی: آنها گفتند: ما با دل و جان فرمانبرداری و اطاعت از تو را پذیرفتیم، همچنان که شایسته‌ است.