گنجور

غزل شمارهٔ ۹۴۲

باده خواهم که کشم ز آن لب و غبغب هله هی
بوسه خواهم که زنم مست بر آن لب هله هی
بادهٔ لعل از آن دست بلورین دو سه جام
پرپر خواهم و سرشار و لبالب هله هی
تنگ خواهم که در آغوش کشم آن بر دوش
چه شود در بزم آئی تو یک امشب هله هی
داردم چشم تو در آرزوی بیماری
نظری کن که بتاب آیم و در تب هله هی
سوخت جانم ز فراقت صنما رحمی کن
تا بکی در دل شب یارب و یارب هله هی
مطلبم نیست به جز آنکه فدای تو شوم
چه شود گر برسم از تو بمطلب هله هی
جان خدا دوست بود فیض ندارد سر تن
برهانم ز صنم خانه قالب هله هی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باده خواهم که کشم ز آن لب و غبغب هله هی
بوسه خواهم که زنم مست بر آن لب هله هی
هوش مصنوعی: می‌خواهم نوشیدنی‌ای بنوشم که از آن لب و چانه‌ات بگیرم و همچنین می‌خواهم بوسه‌ای بزنم که به شوق و مستی بر آن لب‌های تو باشد.
بادهٔ لعل از آن دست بلورین دو سه جام
پرپر خواهم و سرشار و لبالب هله هی
هوش مصنوعی: من می‌خواهم چند جام پر از شراب قرمز را از آن دست بلورین پر کنم و از شراب لبریز و شاداب شوم. بیا تا خوش بگذرانیم!
تنگ خواهم که در آغوش کشم آن بر دوش
چه شود در بزم آئی تو یک امشب هله هی
هوش مصنوعی: می‌خواهم تو را به آغوش بگیرم و از صمیم قلب در این شب شاد و پررنگ با تو همراه شوم. چه اتفاقی خواهد افتاد اگر امشب در این مهمانی تو را در کنار خود ببینم؟
داردم چشم تو در آرزوی بیماری
نظری کن که بتاب آیم و در تب هله هی
هوش مصنوعی: چشمم به راه نگاه توست، انگار در آرزوی دچار شدن به عشق تو هستم. به من نظری بیفکن که دلم بی‌تابی کند و در این تب و تاب فرو روم.
سوخت جانم ز فراقت صنما رحمی کن
تا بکی در دل شب یارب و یارب هله هی
هوش مصنوعی: دلم برای دوری تو به شدت رنج می‌کشد، ای معشوق! مهربانی کن و تا کی باید در دل شب در حال دعا کردن باشم؟
مطلبم نیست به جز آنکه فدای تو شوم
چه شود گر برسم از تو بمطلب هله هی
هوش مصنوعی: من جز فدای تو شدن چیزی نمی‌خواهم، چه اتفاقی می‌افتد اگر از تو به خواسته‌ام برسم؟ هله هی!
جان خدا دوست بود فیض ندارد سر تن
برهانم ز صنم خانه قالب هله هی
هوش مصنوعی: جان خدا دوست بود، اما بی‌فایده است. نمی‌توانم سر و تن خود را از مجسمه (عشق یا محبوب) جدا کنم. بیا و هوشیار باش!