گنجور

غزل شمارهٔ ۹۲۴

ز رویت حاصل عشاق حیرانیست حیرانی
از آن زلف و از آن کاکل پریشانی پریشانی
ز بزم عشرت وصلت همه حرمان و نومیدی
ز جام شربت هجرت همه خون دل ارزانی
ندانستم که مه رویان بعهد خود نمیپایند
از آن عهد و از آن پیمان پشیمانی پشیمانی
مبادا هیچ کافر را چنین حالی که من دارم
جفا تا کی کنی جانا مسلمانی مسلمانی
تغافل میکنی یعنی که دردت را نمیدانم
نه میدانی و میدانی که میدانم که میدانی
بیاور بر سرم جانا سپاه بی‌کران غم
ز بیداد و جفا و محنت و جور آنچه بتوانی
تو تا بی‌صبر باشی فیض او بی‌رحم خواهد بود
دلت را شیشکی آئین دلش را پیشه سندانی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز رویت حاصل عشاق حیرانیست حیرانی
از آن زلف و از آن کاکل پریشانی پریشانی
هوش مصنوعی: چهره‌ات باعث شگفتی و سردرگمی عاشقان شده است. این سردرگمی به خاطر پیچیدگی و زیبایی موهایت است که همه را به هم ریخته و آشفته کرده.
ز بزم عشرت وصلت همه حرمان و نومیدی
ز جام شربت هجرت همه خون دل ارزانی
هوش مصنوعی: از جمع شادی و خوش‌گذرانی عشق، تنها حسرت و ناامیدی نصیبم شده و از نوشیدن شربت دوری از معشوق، فقط غم و اندوه بر دل‌ام نشسته است.
ندانستم که مه رویان بعهد خود نمیپایند
از آن عهد و از آن پیمان پشیمانی پشیمانی
هوش مصنوعی: نمی‌دانستم که زیبایی‌های ماه‌رو به وعده‌های خود وفا نمی‌کنند و از آن عهد و پیمانشان پشیمان می‌شوند.
مبادا هیچ کافر را چنین حالی که من دارم
جفا تا کی کنی جانا مسلمانی مسلمانی
هوش مصنوعی: مبادا تو نیز روزی به حال و روز من بیفتی، ای محبوب، که در این حالت سخت و ناپسند، به من بی‌مهری می‌کنی. تا کی می‌خواهی با من چنین کافران رفتار کنی، در حالی که خودت مسلمان هستی؟
تغافل میکنی یعنی که دردت را نمیدانم
نه میدانی و میدانی که میدانم که میدانی
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که تو در حالی که از درد و مشکلاتت آگاه هستی، وانمود می‌کنی که آن‌ها را نمی‌دانم. اما در واقع من هم از این موضوع آگاه هستم و می‌دانم که تو هم از آگاهی من باخبری. این نوعی بازی با احساسات و آگاهی‌هاست که نشان‌دهنده پیچیدگی روابط انسانی است.
بیاور بر سرم جانا سپاه بی‌کران غم
ز بیداد و جفا و محنت و جور آنچه بتوانی
هوش مصنوعی: ای محبوب، بر سر من لشکری بی‌پایان از اندوه بیاور، از بی‌عدالتی‌ها، بی‌رحمی‌ها، رنج‌ها و ستم‌ها هرچه که می‌توانی.
تو تا بی‌صبر باشی فیض او بی‌رحم خواهد بود
دلت را شیشکی آئین دلش را پیشه سندانی
هوش مصنوعی: اگر تو صبر و استقامت نداشته باشی، بهره‌مندی از خوبی‌ها و رحمت‌ها سخت و غیرمنصفانه خواهد بود. بنابراین، باید دل خود را صیقل بدهی و با دقت و آگاهی رفتار کنی تا به آنچه که می‌خواهی دست یابی.