غزل شمارهٔ ۸۹۷
حور ار چه دارد دلبری اما تو چیزی دیگری
داند پری افسونگری اما تو چیزی دیگری
مهر ار چه شد گرم وفا ماه ار چه شد محو صفا
حور ار چه شد غرق حیا اما تو چیزی دیگری
بس در چمن گلها دمید بس سرو بستان قد کشید
بس چشم گردون حسن دید اما تو چیزی دیگری
بس مهوش گل پیرهن شکر لب سیمین ذقن
شد فتنه هر مرد و زن اما تو چیزی دیگری
بس زلف مشکین دیدهام بس سیب سیمین دیدهام
بس شور و شیرین دیدهام اما تو چیزی دیگری
خورشید رویان دیدهایم زنجیر مویان دیدهام
رشک نکویان دیدهام اما تو چیزی دیگری
بس روی زیبا دیدهام بس قد و بالا دیدهام
بس مهر سیما دیدهام اما تو چیزی دیگری
بس دلبر دمساز هست افسونگر غماز هست
عشوه ده طناز هست اما تو چیزی دیگری
بس روی گلگون دیدهام بس قد موزون دیدهام
بس صنع بیچون دیدهام اما تو چیزی دیگری
شیرین شورانگیز هست بر ماه عنبر بیز هست
وز لعل شکر ریز هست اما تو چیز دیگری
فیض ار چه دُرها سفته اند اشعار نیکو گفتهاند
صاحبدلان پذرفتهاند اما تو چیزی دیگری
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حور ار چه دارد دلبری اما تو چیزی دیگری
داند پری افسونگری اما تو چیزی دیگری
هوش مصنوعی: اگر چه حوریان زیبایی و جذابیت دارند، اما تو چیز دیگری هستی. پریان ممکن است جادوگری کنند، اما تو باز هم چیز دیگری داری.
مهر ار چه شد گرم وفا ماه ار چه شد محو صفا
حور ار چه شد غرق حیا اما تو چیزی دیگری
هوش مصنوعی: عشق، اگرچه به گرمی و وفا شناخته میشود، و ماه، اگرچه با زیبایی و طراوت مشهور است، و حوریان هم اگرچه به حیا و عفت شناخته میشوند، اما تو چیزی فراتر از همهی اینها هستی.
بس در چمن گلها دمید بس سرو بستان قد کشید
بس چشم گردون حسن دید اما تو چیزی دیگری
هوش مصنوعی: در باغ گلها بسیار شکوفهها باز شدند و سروهای باغ به ارتفاع رسیدند و آسمان هم زیباییها را نظاره کرد، اما تو چیزی متفاوت و خاصتر از همه اینها هستی.
بس مهوش گل پیرهن شکر لب سیمین ذقن
شد فتنه هر مرد و زن اما تو چیزی دیگری
هوش مصنوعی: زیبایی آن دختر مانند گلی است که با پیراهنی شکرین و چهرهای زیبا نمایان شده است و همه مردان و زنان را به شگفتی واداشته است، اما تو فراتر از این زیبایی هستی و چیزی متفاوت و خاصی داری.
بس زلف مشکین دیدهام بس سیب سیمین دیدهام
بس شور و شیرین دیدهام اما تو چیزی دیگری
هوش مصنوعی: من زلفهای مشکی و سیبهای نقرهای زیادی دیدهام، و طعمهای شیرین و تلخ هم چشیدهام، اما تو برای من چیز دیگری هستی.
خورشید رویان دیدهایم زنجیر مویان دیدهام
رشک نکویان دیدهام اما تو چیزی دیگری
هوش مصنوعی: ما زیباییهای زیادی را دیدهایم، از جمله موهای فر خورشید مانند و چهرههای زیبا، اما تو آنچنان خاص هستی که هیچکدام از اینها به پای تو نمیرسند.
بس روی زیبا دیدهام بس قد و بالا دیدهام
بس مهر سیما دیدهام اما تو چیزی دیگری
هوش مصنوعی: من زیباییهای زیادی را دیدهام، قد و قامتهای زیادی را تجربه کردهام و محبتهای بسیار را مشاهده کردهام، اما تو چیزی کاملاً متفاوتی هستی.
بس دلبر دمساز هست افسونگر غماز هست
عشوه ده طناز هست اما تو چیزی دیگری
هوش مصنوعی: بسیاری از معشوقان وجود دارند که جذاب و فریبندهاند، و هرکدام ویژگیهای خاص خود را دارند؛ اما تو یک چیز متفاوتی.
بس روی گلگون دیدهام بس قد موزون دیدهام
بس صنع بیچون دیدهام اما تو چیزی دیگری
هوش مصنوعی: در زیباییهای بیشماری را دیدهام، از چهرههای زیبا و قامتهای موزون، از آثار فوقالعاده و بدون نقص، اما تو از همه آنها متفاوتی و چیزی خاص و منحصر به فردی داری.
شیرین شورانگیز هست بر ماه عنبر بیز هست
وز لعل شکر ریز هست اما تو چیز دیگری
هوش مصنوعی: شیرینی و جذابیت و زیباییهایی هستند که در جهان وجود دارند و مثل ماه و عنبر و لعل، خوشمزه و دلپذیرند. اما تو با همه اینها تفاوت داری و به نوعی دیگر هستی که خاص و منحصر به فرد است.
فیض ار چه دُرها سفته اند اشعار نیکو گفتهاند
صاحبدلان پذرفتهاند اما تو چیزی دیگری
هوش مصنوعی: اگرچه اشعار زیبایی به مانند دُرها ارزشمند هستند و اندیشمندان آنها را پذیرفتهاند، اما تو چیزی فراتر و متفاوت داری.
حاشیه ها
1394/11/10 13:02
محمدعلی
اجرای محمود کریمی از این غزل رو حتما گوش کنید .
بی نظیره