غزل شمارهٔ ۸۷۳
شعلهٔ حسنی ز رخسار بتان افروختی
آتشی در ما زدی از پای تا سر سوختی
قامت بالا بلندان بر فلک افراختی
در هواشان شعلهٔ دل تا فلک افروختی
برقی از نورت درخشان کردی از مه طلعتان
ساختی با بیوفایان خرمن ما سوختی
گر نه استاد ازل در پرده بودی جلوهگر
چشم فتان ازکجا این دلبری آموختی
کردیم دیوانه گفتی راز ما با کس مگوی
پردهٔ عقلم دریدی و دهانم دوختی
خاکساری بندگی افتادگی بیچارگی
فیض از عشق بتان سرمایها اندوختی
هیچکس در هیچ سودا اینچنین سودی نکرد
عشق و آزادی خریدی دین و دل بفروختی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شعلهٔ حسنی ز رخسار بتان افروختی
آتشی در ما زدی از پای تا سر سوختی
هوش مصنوعی: شعلهٔ زیبایی تو از چهرهٔ معشوقان آتش را در ما افروخت و از سر تا پا ما را سوزاند.
قامت بالا بلندان بر فلک افراختی
در هواشان شعلهٔ دل تا فلک افروختی
هوش مصنوعی: تو با قامت زیبا و بلندی که داری، همچون ستارهها در آسمان درخشیدهای و عشق و اشتیاقی که در دلهای آنها وجود دارد، همچون شعلهای در آسمان روشن کردهای.
برقی از نورت درخشان کردی از مه طلعتان
ساختی با بیوفایان خرمن ما سوختی
هوش مصنوعی: روشنی چشمانت مانند برقی است که میدرخشد و زیباییات مانند مهای است که وجودم را تحت تأثیر قرار داده. اما با این حال، با بیوفاییات باعث سوزاندن دل و احساسات من شدهای.
گر نه استاد ازل در پرده بودی جلوهگر
چشم فتان ازکجا این دلبری آموختی
هوش مصنوعی: اگر نبود که استاد ازل در پرده بود و خود را نشان نمیداد، پس این چشم فریبنده از کجا هنر دلربایی را آموخته است؟
کردیم دیوانه گفتی راز ما با کس مگوی
پردهٔ عقلم دریدی و دهانم دوختی
هوش مصنوعی: با تو دیوانهوار رفتار کردم و تو گفتی که راز ما را با کسی در میان نگذار. تو پردهٔ عقل مرا کنار زدی و به من اجازه ندادید که چیزی بگویم.
خاکساری بندگی افتادگی بیچارگی
فیض از عشق بتان سرمایها اندوختی
هوش مصنوعی: در خاکساری و بندگی، احساس ضعف و درماندگی وجود دارد، اما عشق به معشوقان باعث شده است که از این حالت بهرهای عمیق به دست آوری.
هیچکس در هیچ سودا اینچنین سودی نکرد
عشق و آزادی خریدی دین و دل بفروختی
هوش مصنوعی: هیچ کس در هیچ کار و آرزویی به اندازهی عشق و آزادی سود نبرده است؛ تو با خریدن عشق و آزادی، دین و دل خود را فروختهای.