گنجور

غزل شمارهٔ ۸۴۵

ساقی باقی ما داد صلا بسم الله
هر کرا هست سرانجام فنا بسم الله
روی ساقی بصفا سینه ما با هم صاف
می مصفا شده اخوان صفا بسم الله
شد دوا درد غذا خون جگر عشق طبیب
هر که جوید ز سر صدق شفا بسم الله
ساقی عشق گرفته است بکف ساغر درد
هر که دارد سر این جام بلا بسم الله
ایکه خواهی که نماز از سر اخلاص کنی
سوی حق عشق بود قبله‌نما بسم الله
گر دلت آرزوی عکس جمالش دارد
بنگر آینه سینهٔ ما بسم الله
منزل دوست بپرسیدم از آنشاه عرب
کرد اشارت بدل و گفت عنا بسم الله
سوی دل رفتم و گفتم که بگو یار کجاست
گفت اینجاست تو بیخویش درآ بسم الله
بر درش رفتم و گفتم که دهی بار مرا
گفت بگذار خود ترا و بیا بسم الله
فیض خواهد بره دوست روان افشاند
هر که دارد سر همراهی ما بسم الله

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی باقی ما داد صلا بسم الله
هر کرا هست سرانجام فنا بسم الله
هوش مصنوعی: ای ساقی، ما را دعوت کن به نوشیدن؛ به نام خداوند. هر کس که سرنوشتش به فنا می‌انجامد، به نام خداوند.
روی ساقی بصفا سینه ما با هم صاف
می مصفا شده اخوان صفا بسم الله
هوش مصنوعی: در چهره‌ی ساقی، سینه‌ی ما با یکدیگر آرام و صاف شده است و نوشیدنی ما هم پاک و خوش‌طعم است. همراهان خوب ما همچنین در این لحظه با ما هستند و آغاز ما با نام خداست.
شد دوا درد غذا خون جگر عشق طبیب
هر که جوید ز سر صدق شفا بسم الله
هوش مصنوعی: عشق مانند پزشکی است که دردها را درمان می‌کند و غذا، خون و جگر را بهبود می‌بخشد. هر کسی که از صمیم قلب به دنبال درمان باشد، می‌تواند با نیروی عشق به شفا برسد، پس با نام خدا شروع کنید.
ساقی عشق گرفته است بکف ساغر درد
هر که دارد سر این جام بلا بسم الله
هوش مصنوعی: ساقی عشق، ساغری که پر از درد و رنج است در دست دارد. هر کسی که آماده تحمل این مشقت‌هاست، بی‌درنگ شروع کند.
ایکه خواهی که نماز از سر اخلاص کنی
سوی حق عشق بود قبله‌نما بسم الله
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی نماز را با نیت خالصانه بخوانی، باید عشق به خدا را قبله‌ات قرار دهی و با یاد نام او آغاز کنی.
گر دلت آرزوی عکس جمالش دارد
بنگر آینه سینهٔ ما بسم الله
هوش مصنوعی: اگر دلت می‌خواهد زیبایی او را ببیند، به آینه دل ما نگاه کن، بسم الله.
منزل دوست بپرسیدم از آنشاه عرب
کرد اشارت بدل و گفت عنا بسم الله
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به یک داستان اشاره می‌کند که در آن با توجه به موقعیتی خاص، از کسی در مورد منزل دوست می‌پرسد. این فرد که عرب است، به او اشاره‌ای می‌کند و می‌گوید: با نام خدا وارد شو.
سوی دل رفتم و گفتم که بگو یار کجاست
گفت اینجاست تو بیخویش درآ بسم الله
هوش مصنوعی: به دل مراجعه کردم و پرسیدم که یار کجاست. پاسخ داد که اینجا است، تو هم بدون هیچ تردیدی وارد شو.
بر درش رفتم و گفتم که دهی بار مرا
گفت بگذار خود ترا و بیا بسم الله
هوش مصنوعی: به برابر در خانه‌اش رفتم و گفتم که مرا به داخل راه بده. او گفت: "بگذار خودت را و بیا، با نام خدا."
فیض خواهد بره دوست روان افشاند
هر که دارد سر همراهی ما بسم الله
هوش مصنوعی: دوست اهل دل، به عشق و همراهی خود از نعمت‌های الهی بهره‌مند خواهد شد. هر کس که قصد همراهی با ما را دارد، باید با نیت پاک وارد شود و بسم الله بگوید.