غزل شمارهٔ ۸۳۷
دلم را ای خدا از عشق جان ده
روانم را حیات جاودان ده
تن بی جان بود جان فسرده
زمهر خویش جانم را روان ده
بکوی قدس دلرا راه بنما
روانرا سوی علیین نشان ده
ز زندان بدن آزاد گردان
فضای لامکان جان را مکان ده
بگیر ایندوست را از دست دشمن
ز خود بیخود کن از خویشم امان ده
دل مخمور صهبای ازل را
شراب بیغش روحانیان ده
از آن می کز الستم داده بودی
خمارم میکشد بازم از آن ده
ز شهری آمدم بیرون در آغاز
دگر باره بدان شهرم نشان ده
دو عالم تنگ شد بر فیض جایش
ورای ای جهان و آنجهان ده
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلم را ای خدا از عشق جان ده
روانم را حیات جاودان ده
هوش مصنوعی: ای خدا، دلم را از عشق پر کن و جانم را به زندگی ابدی بخش.
تن بی جان بود جان فسرده
زمهر خویش جانم را روان ده
هوش مصنوعی: بدن بیروح مانند جسمی است که جانش ناتوان و دلگیر شده است. ای عشق، جانم را با محبت و زندگی تازهای پر کن.
بکوی قدس دلرا راه بنما
روانرا سوی علیین نشان ده
هوش مصنوعی: به کوی مقدس دل را راه نمایی کن و روح را به سوی بالا و افقهای بلند هدایت کن.
ز زندان بدن آزاد گردان
فضای لامکان جان را مکان ده
هوش مصنوعی: از زندان بدن رها شو و به جان خود فضای بینهایت و نامحدود بده.
بگیر ایندوست را از دست دشمن
ز خود بیخود کن از خویشم امان ده
هوش مصنوعی: دوست خود را از چنگ دشمنان بگیر و از خود بیخودم نکن، به من اجازه بده که نجات یابم.
دل مخمور صهبای ازل را
شراب بیغش روحانیان ده
هوش مصنوعی: دل سرشار از شوق و نشاط جاودانی را با شراب خالص و بدون ناخالصی به روحانیون بده.
از آن می کز الستم داده بودی
خمارم میکشد بازم از آن ده
هوش مصنوعی: توی این بیت، شاعر از حالتی سخن میگوید که به خاطر نوشیدن یک نوع مشروب یا مِی سرمست شده و دوباره تمایل دارد از آن بنوشد. این احساس سرخوشی او را به یاد خاطرات شیرین گذشته میاندازد و به همین خاطر از کسی درخواست میکند که دوباره به او از آن میدهد تا دوباره دچار حال خوشی شود.
ز شهری آمدم بیرون در آغاز
دگر باره بدان شهرم نشان ده
هوش مصنوعی: من از شهری خارج شدم و اکنون میخواهم دوباره به آن شهر بازگردم. مرا به نشانی آن شهر راهنمایی کن.
دو عالم تنگ شد بر فیض جایش
ورای ای جهان و آنجهان ده
هوش مصنوعی: به خاطر فیض و نعمتی که او دارد، دو جهان به تنگی آمدهاند. ای جهانی که هستی و عالمی که فراتر از آن وجود دارد، به او پناه میبرند.