گنجور

غزل شمارهٔ ۸۱۹

جامی لبا لب بایدت لب بر لب ساقی بده
زان بادهٔ باقی بکش وین باقی جان را بده
ای ساقی مه روی من بهر حیات نوی من
هم برقع از رخ برفکن هم از جبین بگشا گره
گویند در جنت بود از بهر زاهد میوه‌ها
ما و زنخدان نگار این سیب ما زان میوه به
عالیست سیب تو بسی کی میرسد دست کسی
غالیست نرخ این متاع قیمت مکن منت به
رحم آر بر بیچارهٔ از خان و مان آوارهٔ
ای منبع لطف و کرم از وصل خودکامش بده
تا چند گردم در بدر تا چند پویم کو بکو
گیرم سراغت شهر شهر جویم نشانت ده بده
ای فیض بس کن زین نفیر گر وصل میخواهی بمیر
این کار را آسان مگیر یا جان دگر چیزی بده

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جامی لبا لب بایدت لب بر لب ساقی بده
زان بادهٔ باقی بکش وین باقی جان را بده
هوش مصنوعی: باید لبی به لب بیاوری و از ساقی نوشیدنی بگیری. از آن باده‌ای که باقی مانده است بنوش و این باقی‌مانده را به جان خودت بده.
ای ساقی مه روی من بهر حیات نوی من
هم برقع از رخ برفکن هم از جبین بگشا گره
هوش مصنوعی: ای ساقی زیبا، به خاطر زندگی جدید من، هم پوشش از رویت کنار بگذار و هم گره‌ی پیشانی‌ات را باز کن.
گویند در جنت بود از بهر زاهد میوه‌ها
ما و زنخدان نگار این سیب ما زان میوه به
هوش مصنوعی: می‌گویند در بهشت میوه‌های زیادی برای زاهدان وجود دارد و زیبایی زنخدان دلبر مانند این سیب است که از آن میوه‌ها به دست آمده است.
عالیست سیب تو بسی کی میرسد دست کسی
غالیست نرخ این متاع قیمت مکن منت به
هوش مصنوعی: سیب تو بسیار خوب و ارزشمند است، اما نمی‌دانم چه زمانی کسی به آن دسترسی خواهد داشت. قیمت این کالای باارزش بسیار بالاست، پس لطفی نکن و انتظار انجام کاری را نداشته باش.
رحم آر بر بیچارهٔ از خان و مان آوارهٔ
ای منبع لطف و کرم از وصل خودکامش بده
هوش مصنوعی: بر بیچاره‌ای که از خانه و کاشانه‌اش دور افتاده است، رحم کن. ای منبع لطف و کرم، از پیوستگی به معشوق خود، به او بده.
تا چند گردم در بدر تا چند پویم کو بکو
گیرم سراغت شهر شهر جویم نشانت ده بده
هوش مصنوعی: چند وقت دیگر باید در این بیابان بگردم؟ تا کی باید به دنبال تو بگردم و جستجوی تو را از شهری به شهری دیگر ادامه دهم؟ نشانم را بده تا به تو برسم.
ای فیض بس کن زین نفیر گر وصل میخواهی بمیر
این کار را آسان مگیر یا جان دگر چیزی بده
هوش مصنوعی: ای فیض، دیگر از این صدای ناله و شکایت بس کن! اگر به وصل و نزدیک شدن دل بسته‌ای، بهتر است که از این حال و احوال سخت و دشوار بگذری و بمیری. این کار را به سادگی نگیر و یا اگر نمی‌خواهی به این شکل ادامه دهی، جان و زندگی تازه‌ای به من بده.