گنجور

غزل شمارهٔ ۷۸۳

بنشین سرو روانم بنشین
بنشین راحت جانم بنشین
بنشین مونس دیرینه من
بنشین تازه جوانم بنشین
بنشین مایهٔ آشفتگیم
بنشین امن و امانم بنشین
بنشین کفر من و ایمانم
بنشین نار و جنانم بنشین
بنشین مکسب و سودا گریم
بنشین سود و زیانم بنشین
بنشین حاصل و محصول دلم
بنشین جان و جهانم بنشین
دل ز من بردی و جان میخواهی
ای بقربان تو جانم بنشین
ای تو در جان و دلم جا کرده
وی تو عمر گذرانم بنشین
بنشین تا بخود آید دل فیض
تا که جان بر تو فشانم بنشین

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بنشین سرو روانم بنشین
بنشین راحت جانم بنشین
هوش مصنوعی: بنشین و آرامش من را فراهم کن، ای زیبا و سرزنده، بنشین تا از این آرامش بهره‌مند شوم.
بنشین مونس دیرینه من
بنشین تازه جوانم بنشین
هوش مصنوعی: بنشین کنار من ای همراه قدیمی، بنشین و با من باش ای جوان تازه نفس، بنشین و بگذار در کنار هم لحظاتی را بگذرانیم.
بنشین مایهٔ آشفتگیم
بنشین امن و امانم بنشین
هوش مصنوعی: بنشین و آرامش من باش، همچنین نشانه‌ای از خیالم که به هم ریخته است.
بنشین کفر من و ایمانم
بنشین نار و جنانم بنشین
هوش مصنوعی: بنشین و تماشا کن که چگونه شک و ایمان من در مقابل هم قرار دارند، بنشین و ببین که آتش و بهشت من چگونه در دل من درگیرند.
بنشین مکسب و سودا گریم
بنشین سود و زیانم بنشین
هوش مصنوعی: بنشین و درباره تجارت و کسب و کارم صحبت کن، بیا تا درباره سود و زیان من گفت‌و‌گو کنیم.
بنشین حاصل و محصول دلم
بنشین جان و جهانم بنشین
هوش مصنوعی: بنشین و از میوه‌های دل من لذت ببر، ای جان و دنیای من، بنشین و کنار من باش.
دل ز من بردی و جان میخواهی
ای بقربان تو جانم بنشین
هوش مصنوعی: دل مرا به دست آوردی و جانم را می‌طلبی، ای عزیزم، جانم را برای تو فدای تو می‌کنم، بیا و بمان.
ای تو در جان و دلم جا کرده
وی تو عمر گذرانم بنشین
هوش مصنوعی: ای تو که در وجود و قلبم منزلگاه شده‌ای، بگذار این عمر را در کنار تو بگذرانم.
بنشین تا بخود آید دل فیض
تا که جان بر تو فشانم بنشین
هوش مصنوعی: بنشین و آرامش کن تا دل به خود بیاید و بتوانم از جانم برای تو بگذارم.