غزل شمارهٔ ۷۷۸
یکدمک پیش ما بیا بنشین
تا بچندت جفا بود آئین
از غمت عاشقان دل شده را
آه جانسوز و اشگ خونین بین
شاید ار رحم در دلت باشد
کندت درد نالهای حزین
بنشین یک دم آتشی بنشان
بنشان آتشی دمی بنشین
پرسشی گر کنی غریبی را
کم نگردد ترا بدان تمکین
یکدمک یکدمک چه خواهد شد
جان من جان من بپرس و به بین
زار و بیچاره در غمت چه کند
بیدل و بیکسی غمین و حزین
کس شنیده است اینچنین ستمی
یا کسی دیده است یار چنین
دشمن ار بیندم بگرید خون
آه ازین دوستان دل سنگین
بیرخت گر بر آورم نفسی
آتش افتد در آسمان و زمین
سردهم گر بکام دل آهی
دود آهم رسد به علیین
جگر از راه دیده پی در پی
میکند دست و دامنم رنگین
تا بنزد خودم بخوان بنواز
یا سرم را ببر بخنجر کین
فیض از عشق اگر نداری دست
بردت عشق تا بهشت برین
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یکدمک پیش ما بیا بنشین
تا بچندت جفا بود آئین
هوش مصنوعی: یک لحظه بیاید و کنار ما بنشیند تا ببینیم چقدر بدی و بیرحمی در رفتار او وجود دارد.
از غمت عاشقان دل شده را
آه جانسوز و اشگ خونین بین
هوش مصنوعی: دلهای عاشقان به خاطر غم تو در آتشفشان درد و رنج سوزان است و اشکهایشان چون خون جاری میشود.
شاید ار رحم در دلت باشد
کندت درد نالهای حزین
هوش مصنوعی: احتمالاً اگر دلت رحم داشته باشد، ممکن است از درد و نالههای غمانگیز رنج بکشید.
بنشین یک دم آتشی بنشان
بنشان آتشی دمی بنشین
هوش مصنوعی: برای مدتی آرام بگیر و شعلهای را روشن کن. لحظاتی را در کنار آتش بگذران و سپس باز هم آن را روشن کن.
پرسشی گر کنی غریبی را
کم نگردد ترا بدان تمکین
هوش مصنوعی: اگر از یک فرد غریبه سوالی بپرسی، این باعث نمیشود که تو کمتر از آنچه هستی به نظر بیایی.
یکدمک یکدمک چه خواهد شد
جان من جان من بپرس و به بین
هوش مصنوعی: لحظهای فکر کن که جانم چه حالتی خواهد داشت. از من بپرس و ببین که به چه حالی هستم.
زار و بیچاره در غمت چه کند
بیدل و بیکسی غمین و حزین
هوش مصنوعی: بیچاره و غمگین چه کاری میتواند در غمت انجام دهد؟ حسرت و تنهایی او را بیشتر غمگین کرده است.
کس شنیده است اینچنین ستمی
یا کسی دیده است یار چنین
هوش مصنوعی: آیا کسی تا به حال چنین ظلمی را شنیده یا یاری با این ویژگیها را دیده است؟
دشمن ار بیندم بگرید خون
آه ازین دوستان دل سنگین
هوش مصنوعی: اگر دشمنی را ببینم، به خاطر غم دوستانم به حالت دلسنگین اشک میریزم.
بیرخت گر بر آورم نفسی
آتش افتد در آسمان و زمین
هوش مصنوعی: اگر لحظهای بدون تو نفس بکشم، آتش در آسمان و زمین شعلهور میشود.
سردهم گر بکام دل آهی
دود آهم رسد به علیین
هوش مصنوعی: اگرچه در دل سردم، اما اگر آهی بکشیم، دود آن به آسمان میرود.
جگر از راه دیده پی در پی
میکند دست و دامنم رنگین
هوش مصنوعی: چشمانم به طور مداوم اشک میریزند و این باعث شده لباسها و دامنم به رنگ احساساتم آغشته شود.
تا بنزد خودم بخوان بنواز
یا سرم را ببر بخنجر کین
هوش مصنوعی: تا به نزد من بیایی و مرا بخوانی و بنوازی، یا اینکه با خنجر کینهام را بربایی.
فیض از عشق اگر نداری دست
بردت عشق تا بهشت برین
هوش مصنوعی: اگر از عشق بهرهای نداری، از عشق دست بردار تا به بهشت برینی نرسی.