غزل شمارهٔ ۷۰۱
کی باشد از جهان بدن سوی جان رویم
زان نیز بگذریم ورای جهان رویم
از تن به جان سوی جانان سفر کنیم
طی مکان کنیم و سوی لامکان رویم
شور و شغب کنیم پس پردهٔ صور
وین راه را ز چشم خلایق نهان رویم
کس دید و کس ندید به پریم زین قفس
تا کوه قاف جانت عنقا روان رویم
تا چند اوفتیم در این و گل چو خر
چون عیسی از زمین به سوی آسمان رویم
تا چند اینچنین گذرانیم روزگار
گویند هست طور دگر آنچنان رویم
سوزیم در جحیم خودی فیض تا به کی
خود واکنیم از خود و سوی جنان رویم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کی باشد از جهان بدن سوی جان رویم
زان نیز بگذریم ورای جهان رویم
هوش مصنوعی: چه زمانی میتوانم از دنیا و جسمم جدا شوم و به روح و جان برسم؟ از این مرحله هم عبور کرده و به جایی فراتر از دنیا بروم.
از تن به جان سوی جانان سفر کنیم
طی مکان کنیم و سوی لامکان رویم
هوش مصنوعی: از جسم به روح به سمت معشوق سفر میکنیم، جایی را که محدودیتهای مکانی وجود ندارد، طی خواهیم کرد.
شور و شغب کنیم پس پردهٔ صور
وین راه را ز چشم خلایق نهان رویم
هوش مصنوعی: بیایید هیجان و شلوغی کنیم، پس در پس پردهی زیباییها پنهان شویم و این مسیر را از نظر مردم دور نگه داریم.
کس دید و کس ندید به پریم زین قفس
تا کوه قاف جانت عنقا روان رویم
هوش مصنوعی: هیچ کس نخواهد دید و هیچ کس نمیداند که من از این قفس پرواز میکنم تا به قله کوه قاف برسم و جانم به پرندهای بینظیر تبدیل شود.
تا چند اوفتیم در این و گل چو خر
چون عیسی از زمین به سوی آسمان رویم
هوش مصنوعی: چند بار باید در این دنیا به زمین بیفتیم و در مشکلات و دعاوی غوطهور شویم، مانند شمشیرهای نازک و آسیبپذیر؟ بیایید مانند عیسی (ع) به آسمان صعود کنیم و از این وضعیت رها شویم.
تا چند اینچنین گذرانیم روزگار
گویند هست طور دگر آنچنان رویم
هوش مصنوعی: چند مدت باید اینگونه زندگی کنیم؟ میگویند که زندگی بهشیوهای دیگر خواهد گذشت و ما نیز به همانی خواهیم رفت که باید.
سوزیم در جحیم خودی فیض تا به کی
خود واکنیم از خود و سوی جنان رویم
هوش مصنوعی: ما در آتش خودخواهی میسوزیم و از خودمان رنج میبریم، پس تا چه زمانی باید به این حالت ادامه دهیم و از خود دور شویم تا به بهشت برویم؟