گنجور

غزل شمارهٔ ۶۸۴

چشم بر هر چه گشادیم رخ خوب تو دیدیم
گوش بر هر چه نهادیم حدیث تو شنیدیم
مردمان چشم گشودند و ندیدند به جز غیر
ما ببستیم دو چشم و بجمالت نگریدیم
لوح دلرا که بر آن نقش و نگار دگران بود
پاک شستیم و بر آن صورت خوب تو کشیدیم
حسن خوبان فریبنده ز دریای تو موج است
ابروی همه از حسن روانبخش تو دیدیم
گر سراب دو جهان رهزن دین و دل ما شد
آخرالامر بسر چشمهٔ مقصود رسیدیم
عارفان وصف تو از دفتر و اسناد شنیدید
ما ز یاقوت گهربار لبان تو شنیدیم
تشنه یکچند دویدیم درین وادی خونخوار
آخر از چشمه حیوان تو یکجرعه چشیدیم
قطرهٔ مستی ما را ز می عشق تو بس بود
لله الحمد بدریای وصال تو رسیدیم
بایع و بیع و ثمن مشتری و جنس تو بودی
سر بسر کوچه و بازار جهان را همه دیدیم
چند بر خرقهٔ پرهیز زدن پنبهٔ توبه
آفرین باد ترا عشق کزین خرقه رهیدیم
بارها جامهٔ تقوی بگنه چاک ز دستیم
از بی حلّهٔ عفو تو بسی جامه دریدیم
پای سعیت همه شد آبله در راه طلب فیض
بار ما در دل ما بود عبث می‌طلیدیم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشم بر هر چه گشادیم رخ خوب تو دیدیم
گوش بر هر چه نهادیم حدیث تو شنیدیم
هوش مصنوعی: هر جا که نگاه کردیم، فقط زیبایی تو را دیدیم و هر چیزی که شنیدیم، تنها قصه و سخن تو بود.
مردمان چشم گشودند و ندیدند به جز غیر
ما ببستیم دو چشم و بجمالت نگریدیم
هوش مصنوعی: مردم با چشمانشان به دنیا نگاه کردند، اما جز ما چیزی ندیدند. ما چشمانمان را بستیم و تنها به زیبایی تو توجه کردیم.
لوح دلرا که بر آن نقش و نگار دگران بود
پاک شستیم و بر آن صورت خوب تو کشیدیم
هوش مصنوعی: ما لوح دل را که پر از نقش و نگار دیگران بود، پاک کردیم و به جای آن، تصویر زیبای تو را روی آن کشیدیم.
حسن خوبان فریبنده ز دریای تو موج است
ابروی همه از حسن روانبخش تو دیدیم
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت تو مانند موجی از دریا است که همه را فریب می‌دهد. ابروهای زیبا و دلربایت، جلوه‌ای از زیبایی شگفت‌انگیز تو را به نمایش می‌گذارد.
گر سراب دو جهان رهزن دین و دل ما شد
آخرالامر بسر چشمهٔ مقصود رسیدیم
هوش مصنوعی: اگرچه در این دنیای فریبنده که دین و دل ما را می‌فریبد، در نهایت به سرچشمهٔ هدف اصلی خود رسیدیم.
عارفان وصف تو از دفتر و اسناد شنیدید
ما ز یاقوت گهربار لبان تو شنیدیم
هوش مصنوعی: عارفان در مورد تو از کتاب‌ها و مدارک سخن گفته‌اند، اما ما از لب‌های تو مانند یاقوت با ارزش، داستان‌ها را شنیده‌ایم.
تشنه یکچند دویدیم درین وادی خونخوار
آخر از چشمه حیوان تو یکجرعه چشیدیم
هوش مصنوعی: در این وادی خطرناک و پرچالش، مدتی را به جستجوی آب و نوشیدنی گذراندیم. اما در نهایت، از چشمه‌ای الهی و مطمئن، تنها یک جرعه نوشیدیم.
قطرهٔ مستی ما را ز می عشق تو بس بود
لله الحمد بدریای وصال تو رسیدیم
هوش مصنوعی: ما به قدری از عشق تو سرمست هستیم که همین مقدار برای ما کافی است. شکر خدا که به دریای وصالت دست یافتیم.
بایع و بیع و ثمن مشتری و جنس تو بودی
سر بسر کوچه و بازار جهان را همه دیدیم
هوش مصنوعی: فروشنده، خریدار، قیمت و کالا همه در کوچه و بازار دنیا به چشم می‌خوردند و ما همه آن‌ها را دیده‌ایم.
چند بر خرقهٔ پرهیز زدن پنبهٔ توبه
آفرین باد ترا عشق کزین خرقه رهیدیم
هوش مصنوعی: چه چند بار بر لباس پرهیزگاری کهنه خود، با پنبهٔ توبه بزنم؟ ای باد عشق، ما از این لباس رها شده‌ایم.
بارها جامهٔ تقوی بگنه چاک ز دستیم
از بی حلّهٔ عفو تو بسی جامه دریدیم
هوش مصنوعی: ما بارها لباس پارسایی را به خاطر گناهان خود پاره کردیم و به خاطر بخشش تو، لباس‌های زیادتری را از دست دادیم.
پای سعیت همه شد آبله در راه طلب فیض
بار ما در دل ما بود عبث می‌طلیدیم
هوش مصنوعی: تمام تلاش‌مان در جستجوی نعمت و فیض به نتیجه نرسید و در راه، زخم‌هایی به جان خریدیم؛ در حالی که آنچه می‌خواستیم، در دل‌مان بود و بی‌فایده به دنبال آن می‌گشتیم.

حاشیه ها

1395/03/05 19:06
فرزاد شهزاد

..... بار ما در دل ما بود عبث می(طلبیدیم)

1399/02/28 22:04
.

بار ما در دل ما بود عبث می‌طلیدیم
"یار" ما در دل ما بود عبث می "طلبدیم"
در جایی به صورت «بخیه»توبه دیدم و به نظر بخیه برای خرقه مناسب تر است تا پنبه
از بی حلّهٔ عفو تو بسی جامه دریدیم
"از پی" حله عفو تو بسی جامه دریدیم