گنجور

غزل شمارهٔ ۳۵۲

گر زنم لاف از سخن شعر این تقاضا می‌کند
نیست لاف از خوی من شعر این تقاضا می‌کند
جای لافست آنسخن کان وقت را خوش می‌کند
شعر را اینست فن شعر این تقاضا می‌کند
دعوی عرفان و عسق و حرف هجران و وصال
برتر است از حد من شعر این تقاضا می‌کند
هرچه دل کرد آرزو و جان از آن ذوقی گرفت
آرم آنرا در سخن شعر این تقاضا می‌کند
گه مجاز آرم حقیقت مطلبم باشد از آن
گرچه دارم هر دو فن شعر این تقاضا می‌کند
گاه قصدم زینت دنیاست از حسن بتان
کان بتست و راهزن شعر این تقاضا می‌کند
خط و خال و چشم و ابرو زلف و رخسار و دهان
هست رمزی از فتن شعر این تقاضا می‌کند
هست حق عقبای من حسن بتان دنیای من
گویم از هر دو سخن شعر این تقاضا می‌کند
نیست نیکو رد شعر فیض از صاحب‌دلان
گوید او گر ما و من شعر این تقاضا میکند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر زنم لاف از سخن شعر این تقاضا می‌کند
نیست لاف از خوی من شعر این تقاضا می‌کند
هوش مصنوعی: اگر من از شعر و سخن خودم صحبت کنم، این تنها نشان از خواسته درون من دارد و هیچ دروغی از من نیست که بخواهم در مورد شعر بگویم.
جای لافست آنسخن کان وقت را خوش می‌کند
شعر را اینست فن شعر این تقاضا می‌کند
هوش مصنوعی: باید از صحبت‌های توخالی و بی‌محتوا دوری کرد، زیرا شعر واقعی زمانی ارزشمند است که احساسات و زیبایی را به خوبی منتقل کند. هنر شعر این است که بتواند این احساسات را به نمایش بگذارد و ما باید از آن انتظار داشته باشیم.
دعوی عرفان و عسق و حرف هجران و وصال
برتر است از حد من شعر این تقاضا می‌کند
هوش مصنوعی: زبان عرفان، عشق، و گفت‌وگوی جدایی و وصال فراتر از حد و مرز من است؛ شعر من تنها تقاضایی از این مضامین دارد.
هرچه دل کرد آرزو و جان از آن ذوقی گرفت
آرم آنرا در سخن شعر این تقاضا می‌کند
هوش مصنوعی: هر چیزی که دل به آن آرزو داشته و جان از آن شوق و ذوقی یافته باشد، آن را در کلام و شعر بیان می‌کنم.
گه مجاز آرم حقیقت مطلبم باشد از آن
گرچه دارم هر دو فن شعر این تقاضا می‌کند
هوش مصنوعی: گاهی برای بیان حقیقت، از زبان مجاز استفاده می‌کنم، اما با اینکه هر دو سبک شعر را بلدم، این روش را برمی‌گزینم.
گاه قصدم زینت دنیاست از حسن بتان
کان بتست و راهزن شعر این تقاضا می‌کند
هوش مصنوعی: گاهی هدفم از زیبایی‌های دنیا، جاذبه‌های دل‌انگیز معشوقان است که خودشان تجسم زیبایی‌اند و شاعر برای درخواست عشق، در مسیر شعر، از این زیبایی‌ها کمک می‌گیرد.
خط و خال و چشم و ابرو زلف و رخسار و دهان
هست رمزی از فتن شعر این تقاضا می‌کند
هوش مصنوعی: اجزای زیبایی مانند خط، خال، چشم، ابرو، زلف، چهره و لب همگی نشانه‌هایی از جذابیت و فریبندگی هستند و به نوعی پیام‌هایی در دل شعر پنهان دارند.
هست حق عقبای من حسن بتان دنیای من
گویم از هر دو سخن شعر این تقاضا می‌کند
هوش مصنوعی: در زندگی من، زیبایی و حسن، حق و حقیقت را نمایان می‌سازند. من از هر دوی این موضوعات صحبت می‌کنم و شعر من از این گفتگو الهام می‌گیرد.
نیست نیکو رد شعر فیض از صاحب‌دلان
گوید او گر ما و من شعر این تقاضا میکند
هوش مصنوعی: شعر فیض را نمی‌توان به سادگی از دل‌های آگاه و صاحب‌نظر رد کرد، زیرا او با وجود ما و من، به بیان احساسات و درخواست‌های خود می‌پردازد.