غزل شمارهٔ ۲۰۰
بمهر تو دادم دل و جان عبث
بعشقت گرو کردم ایمان عبث
زدین و دل من چه حاصل مرا
گرفتی هم این را و هم آن عبث
چه میخواهی از جانم ای بی وفا
چه دای دلم را پریشان عبث
دل اقلیم دین جلوه ات تاخت کرد
بسی خانه شد از تو ویران عبث
بیک عشوهٔ دل فریب خوشت
دل عالمی شد پریشان عبث
بجانت که دست از اسیران بدار
مکن جور بر ناتوانان عبث
دل من بود آن دل ای فیض بس
مریز اشگ بر روی سندان عبث
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بمهر تو دادم دل و جان عبث
بعشقت گرو کردم ایمان عبث
هوش مصنوعی: برای عشق تو دل و جانم را بیهدف فدا کردم و ایمانم را برای عشق تو بیدلیل سپردم.
زدین و دل من چه حاصل مرا
گرفتی هم این را و هم آن عبث
هوش مصنوعی: تو مرا زدی و چه فایدهای برای من دارد؟ هم قلب مرا گرفتی و هم آن چیزهای بیارزش را.
چه میخواهی از جانم ای بی وفا
چه دای دلم را پریشان عبث
هوش مصنوعی: چی از جانم میخواهی، ای بیوفا؟ چرا دل بیقرارم را بیدلیل آشفته کردهای؟
دل اقلیم دین جلوه ات تاخت کرد
بسی خانه شد از تو ویران عبث
هوش مصنوعی: دلهای اهل ایمان به زیباییها و جلوههای تو شوق و علاقه نشان دادند، اما در این میان، بسیاری از دلها به خاطر عشق و شیدایی به تو، بیدلیل و بیفایده ویران شدند.
بیک عشوهٔ دل فریب خوشت
دل عالمی شد پریشان عبث
هوش مصنوعی: با یک لبخند دلفریب تو، دل جهانی به هم ریخت و بیدلیل پریشان شد.
بجانت که دست از اسیران بدار
مکن جور بر ناتوانان عبث
هوش مصنوعی: به خاطر جانت، از بیپناهان دست بردار و بر ناتوانان ظلم نکن، چرا که این کار بیفایده است.
دل من بود آن دل ای فیض بس
مریز اشگ بر روی سندان عبث
هوش مصنوعی: دل من همان دل است که ای فیض، بیدلیل اشک نریز بر روی سندان.