گنجور

بخش ۱

چو ضحاک شد بر جهان شهریار
بر او سالیان انجمن شد هزار
سراسر زمانه بدو گشت باز
برآمد بر این روزگار دراز
نهان گشت کردار فرزانگان
پراگنده شد کام دیوانگان
هنر خوار شد جادویی ارجمند
نهان راستی آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز
به نیکی نرفتی سخن جز به راز
دو پاکیزه از خانهٔ جمّشید
برون آوریدند لرزان چو بید
که جمشید را هر دو دختر بدند
سر بانوان را چو افسر بدند
ز پوشیده‌رویان یکی شهرناز
دگر پاکدامن به نام ارنواز
به ایوان ضحاک بردندشان
بر آن اژدهافش سپردندشان
بپروردشان از ره جادویی
بیاموختشان کژی و بدخویی
ندانست جز کژی آموختن
جز از کشتن و غارت و سوختن

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو ضحاک شد بر جهان شهریار
بر او سالیان انجمن شد هزار
هوش مصنوعی: زمانی که ضحاک، پادشاهی بر جهان را به دست گرفت، سال‌ها بر او جمعیت و گروهی گرد آمدند.
سراسر زمانه بدو گشت باز
برآمد بر این روزگار دراز
هوش مصنوعی: تمام دوران و زمان، به سوی او بازگشته است و در این روزگار طولانی دوباره ظهور کرده است.
نهان گشت کردار فرزانگان
پراگنده شد کام دیوانگان
هوش مصنوعی: کردار عاقلانه و نیکوپیشگان پوشیده شد و خواسته‌های دیوانگان و نادان‌ها گسترش یافت.
هنر خوار شد جادویی ارجمند
نهان راستی آشکارا گزند
هوش مصنوعی: هنر ارزش خود را از دست داده و جادوگری باارزش به خطر افتاده است؛ زیرا حقیقت در معرض آسیب قرار گرفته است.
شده بر بدی دست دیوان دراز
به نیکی نرفتی سخن جز به راز
هوش مصنوعی: دست‌های بدخواهی به بدی دراز شده‌اند، ولی تو در کار نیکویی به کسی کمک نکرده‌ای و هیچ صحبتی جز در خفا نمی‌کنی.
دو پاکیزه از خانهٔ جمّشید
برون آوریدند لرزان چو بید
هوش مصنوعی: دو چیز با ارزش و نیکو را از کاخ جمّشید بیرون آوردند که مانند بید در حال لرزش بودند.
که جمشید را هر دو دختر بدند
سر بانوان را چو افسر بدند
هوش مصنوعی: جمشید دو دختر داشت که هر دوی آن‌ها برتری و زیبایی خاصی داشتند و مانند تاجی بر سر زنان به حساب می‌آیند.
ز پوشیده‌رویان یکی شهرناز
دگر پاکدامن به نام ارنواز
هوش مصنوعی: از بین زنان زیبا، یکی به نام "شهرناز" و دیگری به نام "ارنواز" وجود دارد که پاکدامن و باوقار است.
به ایوان ضحاک بردندشان
بر آن اژدهافش سپردندشان
هوش مصنوعی: آنها را به کاخ ضحاک بردند و به آن اژدها سپردند.
بپروردشان از ره جادویی
بیاموختشان کژی و بدخویی
هوش مصنوعی: آنها را تحت تأثیر سحر و جادو قرار داد و به آنها آموزش داد که چگونه نادرستی و رفتارهای زشت را بشناسند.
ندانست جز کژی آموختن
جز از کشتن و غارت و سوختن
هوش مصنوعی: فردی نمی‌داند که آموزش نادرست تنها از طریق کشتن، غارت و ویرانی حاصل می‌شود.

خوانش ها

بخش ۱ به خوانش فرید حامد
بخش ۱ به خوانش فرشید ربانی
بخش ۱ به خوانش فرهاد بشیریان
بخش ۱ به خوانش محمدیزدانی جوینده

حاشیه ها

1389/11/25 19:01
نیکی

واقعا این سایت عالی است من تمام سعی خود را میکنم که این سایت را به همه معرفی کنم!!!

1390/12/23 23:02
امیررضا

در بیت سوم باید واژه آیین به جای کردار استفاده شود . بر اساس نسخه ژول مل .
نهان گشت آیین فرزانگان / پراکنده شد کام دیوانگان ...مشهود است که استفاده از واژه کردار به جای آیین مفهوم بیت را تغییر خواهد داد .

1391/02/07 07:05

به نظر میرسد که در بیت نهم:
" ایوان ضحاک بردندشان
بران اژدهافشن سپردندشان"
به جای واژه ی "اژدهافش" (اژدها مانند) "اژدهافشن" به اشتباه تایپ شده است.

1392/04/28 01:06
محسن

سلام
در ابتدا گمان من این بود که این ابتکار جالب(این سایت)،محیطی مناسب برای توجه هرچه بیشتر به فرهنگ وادب است،
اما با سیر اجمالی در قسمتها ی مختلف وخاصه در حاشیه ها،این امر مورد تردید من وهموندان قرار گرفت...
جایی که امثال "ابراهیم "ها به اعتقادات و تفکرات ومنویات عده ی کثیری اهانت میکنند،بهیچ وجه و سرسوزنی هم نمیشود به مفاهیم بلندی چون فرهنگ،ادب،شعر و...تفکر کرد
به امید هدایت گمراهان...

1392/04/28 13:06
امین کیخا

محسن جانم با درود به تو همین که شما آرام خرده گیری میکنی سپاسگذارم من از شما تقاضا میکنم انچه که راجع ادبیات فکر میکنی بنویسی تا دیگران هم بیاموزند البته همه مردم مانند هم فکر نمی کنند و توهین در صورت اشکار بودن ، پیش همه زشت است و نباید در جایگاهی ادبی صورت پذیرد کاش بمانی و بنویسی ادبیات ما سراسر خدا شناسی است نگران نباش و به دیگرانی که اشکارا دشنام نمی دهند
نستیز . باید همه بردبار باشیم . و به حق و راستی سفارش کنیم و به شکیبایی .

1403/09/01 22:12
رضا راوند

درود بر شما دوست عزیز.
واژه ی سپاسگزار را با این املا بنویسید، لطفاً!

گزاردن یعنی به جا آوردن یا تعبیر کردن
گذاشتن یعنی نهادن یا وضع کردن

جسارت منو ببخشید.

 

1392/10/23 15:12
سلمان یوسفی

به نظر من ضحاک برابر نمرود است ( آژی دهاک=آتش دهنده) . کسی که حضرت ابراهیم (ع) را در آتش نهاد .

1392/12/23 22:02
رضا ۶۵

ضحاک خود من است وتصویری از منها با تفاوت نامها تا ضحاک هزار ساله کند جدل را .پس ای چون من کوتاه کن تصور من بجنگ با اهریمن

1392/12/16 08:03

شناخت ضحاک ، بدون شناخت مار ها شدنی نیست و در روزگار من ، مار های بر دوش ضحاک ، کارمندان فرمانبرداری هستند که برای رسیدن به رشوه ، بر راه مردم سنگ می اندازند و آزار «مخ خواری» را به جان مردم می اندازند که اسباب همه مرگ های سی و پنج سال گذشته بوده است .

1402/07/06 20:10
مجید محمدی

👏👏👏

1393/01/05 20:04
درسا

ابراهیم حق مطلب رو ادا نمودی آفرین

1393/07/03 22:10
کیادرویش

عالی و زیبا بود ولی کوتاه بود.

1394/12/21 23:02
حمید -م

بیت 6 تا 8 در لغت نامه دهخدا هنگام توضیح در مورد وازه های شهرناز و ارنوازاینگونه به ثبت رسیده
دو پاکیزه از خانه ٔ جمشید
برون آوریدند لرزان چو بید
که جمشید را هر دو خواهر بدند
سر بانوان را چو افسر بدند
ز پوشیده رویان یکی شهرناز
دگر ماهروئی بنام ارنواز.
یعنی این دو را خواهر جمشید به حساب آورده در حالیکه در سایت دختر به ثبت رسیده اگرچه سخن در این باب مختلف می باشد
و بجای کلمه پاکدامن ماهرویی بکار برده که وزن آن با پوشیده رویی در مصرع قبل هماهنگ تر بنطر می رسد
شاد و پیروز باشید

1394/12/21 23:02
حمید -م

من هم با نظر حمیدرضا که گفته اند در بیت نهم :به جای واژه ی “اژدهافش” (اژدها مانند) “اژدهافشن” به اشتباه ثبت شده است موافقم نظیر این بیت دیگر شاهنامه :
همان‌گه یکی اژدهافش درفش
پدید آمد و گشت گیتی بنفش
چه خوب است این کلمه در سایت درست شود

1395/04/27 16:06
ابتین

بنظرم اینطوری این شعر به واقعیت بیشتر شبیه بشه -جناب فردوسی از تغییر ی در شعر میدم معذرت میخام
نهان گشت ایین فرزانگان پراکنده شد نام دیوانگان

1395/06/22 19:08

واقعا باید از اشخاصی که چنین سایت ها را میسازند سپاسگزاری نمود من که سن بیشتر از چهارده سال ندارم میدانم که حماسه بمعنای شجاعت ودلاوری است. سپاس از همه

1396/04/23 00:06
میلاد

جناب ابراهیم واقعا از حاشیه ای که نوشتید لذت بردم
دوستانی که خرده می گیرند اول گوشه چشمی به عقاید و کتب مربوط به عقاید خود بندازن تا متوجه بشن که در مقدس ترین اون ها هم بدترین نوع از فحاشی ها و حرمت شکنی ها و ناسزاها به مخالفان نسبت داده شده
حال جناب ابراهیم بسیار شایسته تر و نجیب تر از اون کتاب ها نظر خودشون رو اعلام کردن و من به عنوان یک هموطن از خوندن نظر ایشون واقعا لذت بردم.

1396/06/29 22:08
محمد

چه قدر زیبا است این داستان وچه قدر مطابقت دارد با حقیقت عالم .دوستان عزیز تر از جانم اشاره فرمودندبه بعضی از تعابیر در مورد مارها وضحاک وچه خوش اشارت فرمودند به نظر این کمترین نیز این دوافعی همان رشوه وجاسوسی وسخن چینی میباشد که خورنده مغزهااست .از سایت ارجمند وآزاد اندیش وفخیم..پاینده باشید

1396/08/14 20:11
شهروز کبیری

با درود خدمت اساتید پاک مغز
در باب بیت آغازین این قسمت، یعنی:
چو ضحاک شد بر جهان شهریار
برو سالیان انجمن شد هزار
تعبیر جالب شنیدم که در میان گذاشتن آن با شما خالی از لطف نیست. میتوان اینگونه تعبیر کرد که از آنجا که حکومت ظلم و دیکتاتوری، سراسر سختی و دشواری است، پس هر لحظه آن هزار لحظه می نماید. بنابراین شهریاری ضحاک نیز اگرچه چند سال بوده باشد، اما چون هزار سال مینماید. چنان که رضی الدین ارتیمانی میفرماید:
عمر اگر خوش گذرد زندگی خضر کم است
ور به تلخی گذرد نیم نفس بسیار است

1396/10/23 02:12
ارشیا

سلام. سایتون واقعا عالیه.
تو کتاب ادبیات ما برخی از ابیات تفاوت هایی جزئی داشتن، مثلا تو بیت
سوم به جای "کردار" از "آیین" و به جای "کام" از "نام" استفاده شده بود.
هم چنین در بیت پنجم به جای "به نیکی نرفتی" از "ز نیکی نبودی" استفاده شده بود.

1396/10/02 09:01
رهام

نمیدانم چرا اشتباه فاحش کلمه اژدهافشن در بیت نهم تصحیح نمیشود .اژدهافش باید بجای اژدهافشن قرار گیرد.
به ایوان ضحاک بردندشان
بران اژدهافشن سپردندشان

1396/10/02 09:01
رهام

صحیح اینگونه میباشد
به ایوان ضحاک بردندشان
بران اژدهافش سپردندشان

1396/11/18 16:02
مقدم

صد البته عرایض من فقط و فقط جهت اطلاع می باشد..... کرمی با نام اژدهای مدینه یا دراکونکولوس مدیننسیس در جنوب ایران و شبه جزیره عربستان وجود داشته است به طول حدود 120 سانتیمتر هر چند معمولا یکی و از پا بیرون پیآید اما موارد بیشتر و در کتف نیز دیده شده است. بومیان برای بیرون کشیدن کرم از چوب و ذمادی از چربی استفاده پی کرده اند و ایشان مغز را نیز چربی می دانسته اند که طبعا بهترین چربی برای شاه تجویز می شود...

1396/12/20 23:02
روفیا

پراکنده شد کام دیوانگان
یعنی منطقه دهان دیوانگان گسترش یافت؟
گویا شیخ فضل الله نوری خطاب به رضا خان که هشدارش داده بود پایش را از روی دم ایشان بردارد گفته بود که محدوده دم خود را تعیین کنید چرا که هر کجا ما پای میگذاریم آن روی دم شماست.
باز هم آن دم بود. بهتر بود از کام، آن هم کام دیوانگان. که ما هر جا پای می گذاریم کام دیوانگان در آنجا پهن است و هر لحظه ممکن است بلعیده و در وجود دیوانگان هضم و جذب شویم.

1396/12/21 12:02
nabavar

بانو روفیا گرامی
درست است
ولی:
این بوی نفرت آور کام ستمگران
وین مشمئز کننده دهانهای گند زا
هم نیز بگذرد
دونانِ سیر ناشده از ظلم و پول و زور
آنی به آتش اند و پریشان و ناتوان
زنده باشید

1396/12/21 21:02
روفیا

آری حسین،1 جان
باکی نیست! معادله مرگ با زندگی تمام تلاش های مذبوحانه این دیوانگان کام گستر را به باد استهزاء می گیرد.
آن مرد هم گویا مدرس بود نه شیخ فضل الله.
پوزش می خواهم.

1396/12/21 21:02
روفیا

دوست جان
می بینم که در رساندن معنای ابیات استوار و نیک رای هستید.
ممکن است در فهم معنای دو بیت اول راهنمایی ام کنید؟

1396/12/11 14:03
روفیا

این عبارت " دیوانگان کام گستر " هم عجب عبارتی از آب درآمد!
دور از ذهن نیست این روزها شرکتی با این نام هم ثبت شود.

1397/04/07 22:07
شهروز کبیری

درود بر همگان، به ویژه بر روفیا بانو
در باب این قسمت از شعر پاک استاد توس که می فرماید:
پراکنده شد کام دیوانگان
(البته «پراگنده» شاید درست تر باشد.)
منظور از کام، منطقه ی دهان نیست. منظور خواسته ی دل، اراده و آرزوست. همانگونه که امروز میگوییم فلانی ناکام ماند. یا به کام دل نرسید. پس:
پراگنده شد کام دیوانگان
بدان معنی است که آنچه دیوانگان میخواستند، بر کشور حاکم شد.
نکته مهم دیگری نیز هست. در اینجا دیوانگان به معنی مجانین و زنجیری ها نیست. چرا که در اینصورت شعر بسیار کم مایه می نماید. منظور انسان های بی خرد و بی تدبیر است.

1397/04/07 22:07
شهروز کبیری

نکته ای دیگر در اینجاست:
نهان راستی، آشکارا گزند
در اینجا گزند به معنی آسیب نیست. چرا که بی معنی است.
در اینجا گزند به معنی دروغ است. که با راستی تضادی بسیار به جا را ایجاد میکند.
این مقدمه یا به قول قدما «خطبه» داستان ضحاک به گونه ایست که گویی حکیم توس در حال توصیف حال و هوای امروز ایران زمین است.

1397/07/03 19:10
ذبیح اله

حکومت ضحاک
پادشاهی ضحاکیان هزارسال به طول می انجامد.زمانه به کام او شد وزمانی بس طولانی این روند ادامه داشت.دراین مدت جامعه دچار دگرگونی عمیق فرهنگی شد.جالب است اکثر ویژگی های ضحاکیان به جامعه منتقل میشود.طبیعی است جامعه برای اینکه بتواندبا سیستم ضحاک زندگی کند اندک اندک تن به قوانین و هنجارهای حکومت جدید میدهد و دربلندمدت به عادت جامعه بدل میشود.
نهان گشت کردار فرزانگان پراگنده شد کام دیوانگان
هنر خوار شد جادویی ارجمند نهان راستی آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز به نیکی نرفتی سخن جز به راز
روش های منطقی وافراد فرزانه به مرور حذف ومحو میشود.اداره امور به افراد نالایق و بد ذات سپرده میشودعلم ودانش ارش خود را از دست داد وخرافه پرستی وجادوگری مبنای اداره امور شد.روشهای عقلی جای خود رابه دروغ داد.(هنر خوار شد جادویی ارجمند)هنر درجای جای شاهنامه به معانی مختلف بکار رفته و مفهوم کلی آن علم وفن است و معنای عام جادویی درشاهنامه غیر واقعی بودن است.دست افراد نا اهل برای نیل به مقاصد پلیدشان باز شد و امور اخلاقی و عناصر فرهنگی مناسب برای جامعه مخفیانه و به اصطلاح امروزی زیر زمینی انجام میشد.
از دیگر اقدامات ضحاک بکار بردن بخش هایی از سیستم جمشیدی است اما با کارکردهای جدید ودر راستای اهداف ضحاکی است.
دو پاکیزه از خانهٔ جمشید برون آوریدند لرزان چو بید
به ایوان ضحاک بردندشان بدان اژدهافشن سپردندشان

1397/07/03 23:10
ذبیح اله

همانطورکه پیشترگفته شد مبنای سیستم ضحاک برحذف است هرشب دو نفر ازطبقات مختلف را برای تغذیه ماران روی دوش ضحاک قربانی میکنند.
چنان بد که هر شب دو مرد جوان چه کهتر چه از تخمهٔ پهلوان
خورشگر ببردی به ایوان شاه همی ساختی راه درمان شاه
فشاربیش ازحد برجامعه برای ساختا حکومت ضحاک هم غیرقابل تحمل بود.لذا دطفه قیام علیه ضحاک از درون کاخ شاهی او شروع میشود.بعبارتی قبل از آنکه جامعه نسبت به ظلم ضحاک واکنش نشان دهد نزدیکان به قدرت سعی درکاهش ظلم کردندد جالب است بدانیم خیر وشر هر دو از درون خورشخانه پادشاه در او نفوذ میکنند شر برای واداشتن او به امور ضد انسانی وخیر برای برانداختن دستگاه ظلم او اما نقطه ضعف سیستم ظالمانه ضحاک سیری ناپذیری و به اصطلاح امروز اشرافیگری بود.البته تعبیر دیگراینکه نقطه ارتباط این سیستم با جامعه از طریق خورشخانه بود لذا برای کسانیکه میخواستند علیه او قیام کنند از این ساده ترین مسیر بود.
دو پاکیزه از گوهر پادشا دو مرد گرانمایه و پارسا
یکی نام ارمایل پاکدین دگر نام گرمایل پیشبین
چنان بد که بودند روزی به هم سخن رفت هر گونه از بیش و کم
ز بیدادگر شاه و ز لشکرش وزان رسمهای بد اندر خورش
یکی گفت ما را به خوالیگری بباید بر شاه رفت آوری

1400/09/05 14:12
آزاده سهیلی

عالی!ممنون از توضیحات.برای من که با شاهنامه آشنا نیستم  بسیار سودمند است

1398/01/23 11:03
علیرضا

نهاد گشت آیین فرزانگان...
چرا کردار فرزانگان دارید؟ ضمن اینکه بنظرم در تمامی متنها منبع رو ذکر کنید و اگر امکانش هست از اساتید پرس و جو کنید. من سعی میکنم از این به بعد بجای فقط استفاده هم شرکت کنم در حاشیه. اساتید سن بالا هستند و برای اینجور کارا سختشونه. ولی باید درستش ثبت شه.

1398/01/23 11:03
علیرضا

به نیکی نرفتی سخن جز به راز
اینجا هم به نیکی "نبودی" سخن جز به راز. این درست تر هست بنظرم. هم مفومی.

1398/07/02 01:10
حسن

خانم روفیا گفتگوی شیخ فضل الله نوری و رضاشاه را نوشته که درست نیست. شیخ فضل الله نوری سالها قبل از به قدرت رسیدن رضاشاه اعدام شده بود!

1398/09/16 11:12
بررو

,, درود و عرض ادب خدمت همه دوستان
نظرات شما عزیزان را همه خواندم
پر از نکات جالب ودر خور توجه
دکتر سیرجانی که بدون شک شهید راه آزادی است کناب جالبی دارد با عنوان ضحاک ماردوش خیلی زیبا و خیلی دقیق این قسمت شهنامه را شرح دادن

1398/09/16 11:12
بررو

سوال دیگر
که شاید در نگاه اول مهم به نظر نرسد ولی بسیار مهم می‌باشد
شهرناز و ارنواز دختران جمشید هستند یا خواهرانش؟

1398/11/07 20:02
فیروزه

سلام
در بیت سوم باید آیین باشد به جای کردار
در بیت ششم هم جمشید باید جدا از هم، همراه با تشدید روی «م» نوشته شود تا وزن مصرع بهم نخورد. یعنی به صورت «جمّ شید».
(طبق نسخه‌ی عکسی از شاهنامه‌ی شاه‌طهماسبی)

1399/02/29 03:04
پوری

هنر خوار شد جادویی ارجمند/نهان راستی آشکارا گزند
صحاک به دلیل پیروی ازشیطان ماردوش شد واعمال غیرانسانی انجام میداد معنی این بیت: هنر ودانایی وهرچیزخوب وباارزشی پست وخوار شدوجادو جمبل وخرافات به عبارتی صدارزشهاارزش پیداکردن /راستی و درستی (حقیقت)پنهان شد یعنی اگر فرددانایی یه حرف راست ودرستی میگفت کشته میشد بنابراین دانایان وعالمان برای اینکه کشته نشوند پنهان میشدنددروغ ودغل آشکارشد وافراد به راحتی دروغ می گفتن و دغلکاری می کردند.درزمان ضحاک اداره حکومت به دست افراد نالایق بودکه با دغل پیش میرفتند ودانایان برای اینکه کشته نشوند میبایست پنهان شوند

1399/04/22 08:06
سپهر همت زاده

با درود.
چه شباهت عجیبی بین احوالات این شعر با این زمانه بد میبینم.
هنر خوار شد جادویی ارجمند...
دلال ها و دزدها و اختلاس گران ثروتمند
پاکان و اندیشمندان و ادبا و شاعران فقیر...

1399/10/28 15:12
خالد

استاد گرانقدر شهرام ناظری بسیار زیبا این شعر را خوانده اند

1400/01/08 16:04
فرحناز یوسفی

ارنواز به معنی نیکوسخن است.
شهرناز و ارنواز خواهران فریدون هستند.
در لغت نامه ها واژه اژدهافشن نداریم. اژدهافش یعنی اژدرمانند‌؛ مانند اژدها.

1401/01/28 20:03
ahmad TNT

ز پوشیده‌رویان یکی شهرناز

دگر پاکدامن به نام ارنواز

فرحناز هم به معنی شادمان زیبارو و نازدار است!

1400/01/08 21:04
فرحناز یوسفی

بر اساس تصحیح ترنر ماکان:
دو پاکیزه از خانهٔ جمّشید
برون آوریدند لرزان چو بید
که جمشید را هر دو (خواهر) بُدند
سر بانوان را چو افسر بُدند

1400/01/09 15:04
فرحناز یوسفی

خلافِ تمام نبردهای شاهنامه، در داستان ضحاک، فریدون حق کشتن ضحاک را ندارد و تنها باید او را محبوس کند که از نظر عرفانی نمادی است از به بند کشیدن هواهای نفسانی.

1401/09/08 20:12
بهار.

منظور از دیوانگان در بیت ۳چه کسانیست؟

1402/02/30 19:04
فرهاد بشیریان

منظور از دیوانگان دیوها می باشد

1402/10/25 17:12
سورنا

انسانهای شیطان صفت و بدکار

1402/02/19 21:05
بابک سپهر

با درود،

پاره‌ی اول بیت آخر به این صورت اشکال وزنی داشته و خوانش درستی ندارد. در تصحیح خالقی مطلق داریم:

ندانست خود جز بد آموختن
جز از کشتن و غارت و سوختن

1403/09/01 22:12
رضا راوند

درود بر شما ... دوست عزیز.

اشکال وزنی زمانی به وجود میاد که کژی رو بدون تشدید بخوانید. کژّی بخوانید تا برطرف شود.