برگردان به زبان ساده
چو برگشت سهراب گژدهم پیر
بیاورد و بنشاند مردی دبیر
هوش مصنوعی: زمانی که سهراب به خانه برگشت، مردی دانا و با تجربه به نام گژدهم را آورد و او را در جایی نشاند.
یکی نامه بنوشت نزدیک شاه
برافگند پوینده مردی به راه
هوش مصنوعی: یک نفر نامهای نوشت و آن را به نزد شاه برد و مردی را به راه انداخت.
نخست آفرین کرد بر کردگار
نمود آنگهی گردش روزگار
هوش مصنوعی: ابتدا خداوند را ستایش کرد، سپس به تماشای گردش روزگار پرداخت.
که آمد بر ما سپاهی گران
همه رزم جویان کندآوران
هوش مصنوعی: سپاه قدرتمندی بر ما حضور پیدا کرده است، که همه آنان جنگجویان پرجنب و جوش هستند.
یکی پهلوانی به پیش اندرون
که سالش ده و دو نباشد فزون
هوش مصنوعی: یک پهلوان در میان آنجا وجود دارد که سنش از دوازده سال بیشتر نیست.
به بالا ز سرو سهی برترست
چو خورشید تابان به دو پیکرست
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که خورشید درخشانتر و بالاتر از سرو زیبا است. در واقع، زیبایی و درخشش خورشید، موقعیت و ارزش آن را از هر چیز دیگری بالاتر میبرد.
برش چون بر پیل و بالاش برز
ندیدم کسی را چنان دست و گرز
هوش مصنوعی: او را چون بر روی فیل و با دسته و گرز، کسی را با آن قدرت و توانایی ندیدم.
چو شمشیر هندی به چنگ آیدش
ز دریا و از کوه تنگ آیدش
هوش مصنوعی: زمانی که شمشیر هندی به دستش میرسد، از دریا و کوه به سختی و به صورت فشرده به او میرسد.
چو آواز او رعد غرنده نیست
چو بازوی او تیغ برنده نیست
هوش مصنوعی: صدای او مانند رعد کوبنده نیست و قدرت او مانند تیغ برنده نیست.
هجیر دلاور میان را ببست
یکی بارهٔ تیزتگ برنشست
هوش مصنوعی: هجیر، دلاور و شجاع، میان خود را بست و با بار دیگر، تیز و آماده به نبرد بر نشسته است.
بشد پیش سهراب رزمآزمای
بر اسپش ندیدم فزون زان به پای
هوش مصنوعی: به میدان نبرد، سهراب را دیدم که با شجاعت بر اسبش نشسته بود و در لحظهای که او را مشاهده کردم، نتوانستم شجاعتر از او را بیابم.
که بر هم زند مژه را جنگجوی
گراید ز بینی سوی مغز بوی
هوش مصنوعی: مژه به هم زدن و درگیری ایجاد کردن، نشان دهنده این است که جنگجو باید با دقت و توجه به بوی مغز از بینی حرکت کند. به عبارت دیگر، جنگجو باید با حواس جمع و هوشیاری در برابر چالشها و خطرات حاضر شود.
که سهرابش از پشت زین برگرفت
برش ماند زان بازو اندر شگفت
هوش مصنوعی: سهراب از پشت اسب خود به سرعت بلند شد و با دیدن قدرت و توانمندی آن شخص بسیار حیرتزده شد.
درستست و اکنون به زنهار اوست
پراندیشه جان از پی کار اوست
هوش مصنوعی: حقیقت این است که حالا باید برای او هوشیار باشی، زیرا جان تو در فکر او و پیگیر کارهای اوست.
سواران ترکان بسی دیدهام
عنان پیچ زینگونه نشنیدهام
هوش مصنوعی: بسیاری از سواران ترکان را دیدهام، اما هرگز چنین حرکات نرم و ماهرانهای را از آنان مشاهده نکردهام.
مبادا که او در میان دو صف
یکی مرد جنگآور آرد بکف
هوش مصنوعی: نکند که او در میان دو گروه، یک مرد جنگجو را به میدان آورد.
بران کوه بخشایش آرد زمین
که او اسپ تازد برو روز کین
هوش مصنوعی: کسی که بر قله کوه ایستاده، زمین را از رحمت خود سیراب میکند و او کسی است که در روز جنگ، بر اسب تندروی خود میتازد.
عناندار چون او ندیدست کس
تو گفتی که سام سوارست و بس
هوش مصنوعی: هیچ کسی را مانند او در هنر سوارکاری و هدایت اسب ندیدم؛ گویی تو به من میگویی که او مانند سام، شجاع و بینظیر است.
بلندیش بر آسمان رفته گیر
سر بخت گردان همه خفته گیر
هوش مصنوعی: سرنوشت و شانس انسان ها به بالاترین حد خود رسیده و در این وضعیت، همه در حال استراحت و خواب هستند.
اگر خود شکیبیم یک چند نیز
نکوشیم و دیگر نگوییم چیز
هوش مصنوعی: اگر ما خود صبر کنیم و تلاش نکنیم، به جای اینکه چیزی بگوییم، بهتر است سکوت کنیم.
اگر دم زند شهریار زمین
نراند سپاه و نسازد کمین
هوش مصنوعی: اگر پادشاهی سخن بگوید، زمین به حالت جنگ نمیافتد و دشمنان کمین نمیکنند.
دژ و باره گیرد که خود زور هست
نگیرد کسی دست او را به دست
هوش مصنوعی: قلعه و دژ زمانی به وجود میآید که کسی به تنهایی قدرتی داشته باشد، و هیچ کس نتواند او را در دست بگیرد یا تسخیر کند.
که این باره را نیست پایاب اوی
درنگی شود شیر زاشتاب اوی
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به این که موضوع مورد نظر پایانی ندارد و اگر تأخیری در کار پیش آید، به صورت ناگهانی و غیرمنتظره، نتیجهای قوی و تأثیرگذار خواهد داشت. به عبارتی، به جای آرامش و سکوت، میتواند به وقوع رویدادهای پرشور و عاطفی منجر شود.
چو نامه به مهر اندر آمد به شب
فرستاده را جست و بگشاد لب
هوش مصنوعی: زمانی که نامهای مهر و موم شده به شب رسید، فرستاده آن را جستجو کرد و شروع به سخن گفتن کرد.
بگفتش چنان رو که فردا پگاه
نبیند ترا هیچکس زان سپاه
هوش مصنوعی: به او گفت، طوری برو که هیچ کس از این لشکر، فردا صبح تو را نبیند.
فرستاد نامه سوی راه راست
پس نامه آنگاه بر پای خاست
هوش مصنوعی: نامهای به سوی راه درست فرستاده شد و سپس نامه به احترام برپا ایستاد.
بنه برنهاد و سراندر کشید
بران راه بیراه شد ناپدید
هوش مصنوعی: او برنهاد و سر بر زمین گذاشت و در آن مسیر که هیچ راهی نبود، ناپدید شد.
سوی شهر ایران نهادند روی
سپردند آن بارهٔ دژ بدوی
هوش مصنوعی: به سمت شهر ایران حرکت کردند و آن بار را که به دژ تعلق داشت، به دوش گرفتند.
چو خورشید بر زد سر از تیرهکوه
میان را ببستند ترکان گروه
هوش مصنوعی: وقتی که خورشید از پشت کوههای تاریک سر بیرون آورد، گروهی از ترکها راه را بستند.
سپهدار سهراب نیزه بدست
یکی بارکش بارهای برنشست
هوش مصنوعی: سهراب، فرماندهای نظامی، نیزهای در دست دارد و یکی از باربران بر روی او نشسته است.
سوی باره آمد یکی بنگرید
به باره درون بس کسی را ندید
هوش مصنوعی: کسی به سمت دوراهی رفت و نگاهی به اطرافش انداخت، اما در درون آنجا هیچکس را ندید.
بیامد در دژ گشادند باز
ندیدند در دژ یکی رزمساز
هوش مصنوعی: کسی به دژ آمد و در آن را گشودند، اما در دژ هیچگاه یک جنگاور یا رزمندهای دیده نشد.
به فرمان همه پیش او آمدند
به جان هرکسی چارهجو آمدند
هوش مصنوعی: همه به دستور او جمع شدند و هر کس برای حل مشکل خود به او مراجعه کرد.
چو نامه به نزدیک خسرو رسید
غمی شد دلش کان سخنها شنید
هوش مصنوعی: وقتی نامه به دست پادشاه رسید، دلش غمگین شد چون آنچه در نامه بود را شنید.
گرانمایگان را ز لشکر بخواند
وزین داستان چندگونه براند
هوش مصنوعی: پادشاه افراد با ارزش و مهم را از میان سپاه جمع میکند و از آنها میخواهد که در مورد این داستانهای مختلف گفتوگو کنند.
نشستند با شاه ایران به هم
بزرگان لشکر همه بیش و کم
هوش مصنوعی: بزرگان لشکر تمامی در کنار شاه ایران جمع شدند، هر کدام با مقام و رتبه خود.
چو طوس و چو گودرز کشواد و گیو
چو گرگین و بهرام و فرهاد نیو
هوش مصنوعی: مانند طوس و گودرز، برادران دلیر و شجاعی که در جنگ و نبرد سربلند بودند، و همچنین مانند گیو، گرگین، بهرام و فرهاد، که همگی قهرمانان و شخصیتهای برجستهای در داستانها و اسطورهها هستند.
سپهدار نامه بر ایشان بخواند
بپرسید بسیار و خیره بماند
هوش مصنوعی: فرمانده نامهای برای آنها خواند و سوالات زیادی پرسید، اما در حیرت و شگفتی ماند.
چنین گفت با پهلوانان براز
که این کار گردد به ما بر دراز
هوش مصنوعی: او به پهلوانان با افتخار گفت که این کار به زودی به نفع ما انجام خواهد شد.
برین سان که گژدهم گوید همی
از اندیشه دل را بشوید همی
هوش مصنوعی: این گونه که گفتم، کسی که در افکار خود غرق است، میتواند دل را از دغدغهها و نگرانیها پاک کند.
چه سازیم و درمان این کار چیست
از ایران هم آورد این مرد کیست
هوش مصنوعی: چه کنیم و چه راه حلی داریم؟ این مردی که از ایران آمده کیست؟
بر آن برنهادند یکسر که گیو
به زابل شود نزد سالار نیو
هوش مصنوعی: تصمیم گرفته شد که گیو به زابل برود تا به سالار نیو بپیوندد.
به رستم رساند از این آگهی
که با بیم شد تخت شاهنشهی
هوش مصنوعی: به رستم خبر رسید که به خاطر ترسی که پیش آمده، تخت پادشاهی در خطر است.
گو پیلتن را بدین رزمگاه
بخواند که اویست پشت سپاه
هوش مصنوعی: باید پیلتن را به میدان نبرد دعوت کرد، زیرا او پشتیبان و حامی سربازان است.
نشست آنگهی رای زد با دبیر
که کاری گزاینده بد ناگزیر
هوش مصنوعی: سپس با دبیر نشست و گفت که کار بزرگ و ناخوشایندی را باید انجام دهند.