گنجور

بخش ۱

اگر تندبادی براید ز کنج
بخاک افگند نارسیده ترنج
ستمکاره خوانیمش ار دادگر
هنرمند دانیمش ار بی‌هنر
اگر مرگ دادست بیداد چیست
ز داد این همه بانگ و فریاد چیست
ازین راز جان تو آگاه نیست
بدین پرده اندر ترا راه نیست
همه تا در آز رفته فراز
به کس بر نشد این در راز باز
برفتن مگر بهتر آیدش جای
چو آرام یابد به دیگر سرای
دم مرگ چون آتش هولناک
ندارد ز برنا و فرتوت باک
درین جای رفتن نه جای درنگ
بر اسپ فنا گر کشد مرگ تنگ
چنان دان که دادست و بیداد نیست
چو داد آمدش جای فریاد نیست
جوانی و پیری به نزدیک مرگ
یکی دان چو اندر بدن نیست برگ
دل از نور ایمان گر آگنده‌ای
ترا خامشی به که تو بنده‌ای
برین کار یزدان ترا راز نیست
اگر جانت با دیو انباز نیست
به گیتی دران کوش چون بگذری
سرانجام نیکی بر خود بری
کنون رزم سهراب رانم نخست
ازان کین که او با پدر چون بجست

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر تندبادی براید ز کنج
بخاک افگند نارسیده ترنج
هوش مصنوعی: اگر طوفانی بیاید، می‌تواند میوه‌ای که هنوز نرسیده است را به زمین بیندازد.
ستمکاره خوانیمش ار دادگر
هنرمند دانیمش ار بی‌هنر
هوش مصنوعی: اگر او ظالم باشد، نامش را دادگر می‌گذاریم و اگر هنرمند باشد، ولی بی‌هنر، به او هنرمند می‌گوییم.
اگر مرگ دادست بیداد چیست
ز داد این همه بانگ و فریاد چیست
هوش مصنوعی: اگر مرگ حق است و باید رخ دهد، پس چرا این همه ناله و فریاد و بی‌تابی وجود دارد؟
ازین راز جان تو آگاه نیست
بدین پرده اندر ترا راه نیست
هوش مصنوعی: از این راز، تو از حقیقت وجود خود آگاهی نداری و به دلیل این پرده‌پوشی، راهی به درک آن نداری.
همه تا در آز رفته فراز
به کس بر نشد این در راز باز
هوش مصنوعی: همه کسانی که در آزمایش و کوشش‌های دشوار قرار گرفته‌اند، به هیچ‌کس اجازه نمی‌دهند که به رازهای خود پی ببرد.
برفتن مگر بهتر آیدش جای
چو آرام یابد به دیگر سرای
هوش مصنوعی: اگر به جایی برود که آرامش بیشتری داشته باشد، ممکن است از آنجا بهتر باشد.
دم مرگ چون آتش هولناک
ندارد ز برنا و فرتوت باک
هوش مصنوعی: لحظه مرگ هیچ ترس و هراس وحشتناکی ندارد، نه برای جوانان و نه برای پیران.
درین جای رفتن نه جای درنگ
بر اسپ فنا گر کشد مرگ تنگ
هوش مصنوعی: در این مکان، توقف و ایستادن معنایی ندارد؛ اگر مرگ به سراغت بیاید، باید با سرعت و جدیت حرکت کنی.
چنان دان که دادست و بیداد نیست
چو داد آمدش جای فریاد نیست
هوش مصنوعی: بر این باور باش که وقتی عدالت واقعی برقرار شود، جایی برای ناله و فریاد باقی نمی‌ماند.
جوانی و پیری به نزدیک مرگ
یکی دان چو اندر بدن نیست برگ
هوش مصنوعی: جوانی و پیری هر دو در نزدیکی مرگ یکسان هستند. مانند برگ‌هایی که درختان ندارند و از بین رفته‌اند.
دل از نور ایمان گر آگنده‌ای
ترا خامشی به که تو بنده‌ای
هوش مصنوعی: اگر دل تو از نور ایمان پر باشد، بهتر است که خاموش بمانی، چرا که تو بنده‌ای هستی.
برین کار یزدان ترا راز نیست
اگر جانت با دیو انباز نیست
هوش مصنوعی: این موضوع بر یزدان پنهان نیست، اگر جانت همراه و هم‌نظر با دیو نباشد.
به گیتی دران کوش چون بگذری
سرانجام نیکی بر خود بری
هوش مصنوعی: در زمین تلاش کن، زیرا در نهایت این کوشش‌ها به خیر و نیکی برای تو خواهد انجامید.
کنون رزم سهراب رانم نخست
ازان کین که او با پدر چون بجست
هوش مصنوعی: الان می‌خواهم ابتدا به جنگ سهراب بروم، چون او به خاطر کینه‌ای که از پدرش دارد، به میدان آمده است.

خوانش ها

بخش ۱ به خوانش عندلیب
بخش یک رستم و سهراب به خوانش پوریا بهارلو

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"تصنیف چرخ پیر"
با صدای علیرضا قربانی (آلبوم از خشت و خاک)

حاشیه ها

1391/07/15 19:10
ستاره

خیلی عالی بود

1391/09/08 11:12
سیل آبادی

این مقدمه برائت استحلال دارد.

1392/02/23 23:04
محمد

برائت استهلال بگمانم درست است

1392/04/24 07:06
امین کیخا

با درود ، اولین متنی که از شاهنامه به ژاپنی برگردان شد سرنوشت سهراب بود زیرا به های کو های ژاپنی و درونمایه انها می مانده است و نیز غمگین بوده است و با مشکلات ژاپن در جنگ همخوانی داشته است یعنی با وجود دلاوری بازنده میدان بودند شعری وجود دارد که به میدان رفتن یک کامیکاز را برای خودکشی روی ناو امریکایی را با همپرسگی و همکلامی سهراب و تهمینه در هم میکند و در اوج می شکوهد . و می روهد . کمتر اثری را میبینیم که در شرق دورمانند شاهنامه هواخواه داشته باشد .

1403/02/14 14:05
سودازده

ببخشید نام اون شعری که گفتید چی هست؟

1392/10/23 19:12
سوره ص.

شگرف‌آغازی که قدیمیان علم بدیع آن را براعت استهلال می‌نامیدند، آنست که سخنور آغاز سروده خود را چنین بنویسد که پیش‌زمینه مطلب اصلی سروده در آن گنجانده شده باشد یعنی خواننده با خواندن چند بیت آغازین شعر به درونمایه اصلی شعر پی ببرد.
(ویکی‌پدیا)

1393/07/15 19:10

عااااااااااااااااااااااااااااااااالی بود حرف نداره موفق باشین

1393/07/15 19:10

عاااااااااااااالی بود عاااااااااااااالی

1393/08/04 19:11
یکی

کاش تلفظشم می گفتین تا بتونیم درست بخونیمش

1393/12/24 18:02
ناشناس

اگه معنی ابیات هم اضافه بشه سایتتون بی نظیر و فوق العاده میشه......با تشکر

1394/02/21 09:05
داریوش درویشی

اگر تندبادی براید ز کنج؟
مگر تندباد از «کُنج» بر می آید؟ این واژه، «کَنگ» است. نام روستایی نزدیک توس:
اگر تندبادی بر آید ز کَنگ / به خاک افگند نارسیده تُرَنگ

1401/04/14 11:07
جهن یزداد

درباره گویشهای  کهن پارسی کمی بخوان پارسیان  گ-ک - ج - ی-غ - و -ب نیز میگفتند چون یک سنج  ایرانشهرگان گریغ  وخت  گرنج  که یگ سنگ  ایرانشهریان گریگ (گریز) گفت  برنج  است  و همه اینها یا در پهلوی یا دری امده و از این دست پیداتر بسیار است  من انچه به یادم امد نوشتم

1394/02/21 12:05
مجتبی خراسانی

بسم الله الرحمن الرحیم
اگر تندبادی برآید ز کنج
به خاک افگند نارسیده ترنج
در نسخۀ ژول مول فرانسوی ، گنج آمده و بیت دوم داستان است. در ابتدای نسخه ژول مول این بیت آمده است :
کنون رزم سهراب و رستم شنو
دگرها شنیدستی این هم شنو
دوستان اشاره کرده اند به براعت استهلال ، پیش‌ زمینۀ مطلب اصلی می باشد.
تندباد : باد تند (استعاره از حوادث فاجعه آمیز داستان)
کُنج : به ضم اول به معنی بیغوله و گوشه ، و یا رود و ناحیه ای در هندوستان . این کلمه را به فتح اول هم می توان خواند و آن همان گنگ می باشد که در آغاز نام جایی در کشور سغد بوده و سپس این نام به همه کشور سغد داده شده است . در این صورت اگر به خاک افکنده شدن ترنج نارسیده را اشاره به کشته شدن سهراب بدانیم ، بر آمدن تند باد از کنج (یا گنگ) هم می تواند اشاره ای به آمدن سپاه افراسیاب باشد.
تُرُنج : میوه ای است معروف که پوست آن را مربا می سازند و به فتح ثانی هم گفته اند.
نارسیده تُرُنج : ترکیب وصفی مقلوب : تُرُنج نارسیده (استعاره از سهراب) اگر طوفانی از گوشه ای برخیزد (حادثه ای واقع شود) ترنج نارسیده ای (سهراب) را به خاک افکند ؛ بیت موقوف المعانی است.
والسلام

1395/08/30 07:10
فرید

با درود
اگرتندبادی برآید زکنج...
ازنظر اینجانب برخلاف نظر دوست عزیز تندباد و گردباد براثر وجود مانع برسرراه باد هم میتواندبوجودآیدتوجه بفرمایید همیشه درختهایی که در کنج و گوشه هستند در اثرباد برگ و بار بیشتری از آنها میریزد

1395/09/07 17:12
محمد رسول غلام پور

داستان سهراب پر از گنج است و رنج
درود بر دوست داران ادب ایران

1395/11/23 08:01
کامران منصوری جمشیدی

با درود . حیرت میکند انسان که چگونه مردم ایرانی با وازه ترنج بیگانه شده اند که دوستی نوشته است تُرُنج : میوه ای است معروف که پوست آن را مربا می سازند و به فتح ثانی هم گفته اند
ترنج همین پرتقال امروزمان است البته که طعم و مزه اش نه چنانست که پیشتر بود لیکن میوه ای عجیب نیست پرتقال است . و این واژه بی مایه پرتقال از کجا پیدایش شده خدا داند و پرتقال فروش

1396/08/12 19:11
رضا

اگر تندبادی برآید زکنج بخاک افکند نارشیده ت٬ رنج کاملا درست است کنج به معنی بیابن میباشد همچنین در زمان فردوسی به ترنج تر٬ نج گفته میشده است

1397/05/29 17:07
مازیار

کنون رزم سهراب رانم نخست
از آن کین که او با پدر چون بجست
حکیم فردوسی بزرگ بسیار زیبا در ابتدای داستان از کینه و دشمنی سهراب سخن می راند، و بی گناهی رستم و در اشتباه بودن سهراب را مشخص می کند

1397/10/08 23:01
صادق

سلام
درمورد خواسته دوستمون که گفته معنی ابیات رو هم بذارید باید بگم که به نظر من برای فهمیدن مفهوم اشعار فردوسی ابتدا باید طرز تفکر و نوع بینش فردوسی رو بدونید اونموقع شاید بدون کمک گرفتن از لغت نامه یا شخص خاصی،بتونید شاهنامه رو متوجه بشید و سعی میکنم در پست بعدی مفهموم یک به یک ابیات رو از نظر خودم براتون درج کنم

1397/10/09 00:01
صادق

بیت اول طوفان که بیاد میوه رسیده و نارس رو به زمین میندازه منظور اینه که تر و خشک با هم میسوزند ..ترنج نارس منظور سهرابه
بیت دوم:این بیت به ظاهر ساده مفهوم بسیار زیبایی داره ابتدا معنی رو میگم و در قسمت بعد مفهوم....مصرع اول میگه که ما این طوفانی که باعث افتادن ترنج نارس شده رو یک بلا میدونیم درصورتی که شاید طوفان، کاری که طوفان میکنه رو انجام داده ...مصرع دوم:از طرف دیگه قدرت طوفان رو ستایش میکنیم که توانست ترنج نارس رو از روی درخت به زمین بندازه درحالیکه شاید نبایست این کار رو انجام میداد چراکه هیچ سودی نداشت
منظور کلمات... تندباد:رستم
نارسیده ترنج:سهراب
افتادن از درخت:از دنیا رفتن
مفهوم :مایی که این داستان رو داریم میشنویم میگم که چه انسان سنگدلیه رستم که پسر خودش رو کشت درصورتی که شاید بهترین تصمیم رو گرفته باشه/از طرف دیگه میگیم خدا رو شکر ما این طوفان قدرتمند(رستم)رو داریم که هر میوه ای رو متونه زمین بندازه یعنی هرکسی دشمن ایران زمین باشه رو نابود میکنه -چون سهراب تمام یلان ایران رو شکست داده بود و ایران در موقعیت بسیار خطرناک وناامید کننده ای بود-البته شاید نبایست این کار رو انجام میداد چون سهراب یک ایرانی بود و مخصوصا اینکه از خون خود رستم بود..
بیت سوم:شاید زیبا ترین بیت همین بیت سوم باشه که معنای بسیار زیبایی هم داره
داد:عدل و حق
بیداد دو معنی داره:شکایت - بی عدالتی
مصرع اول دو معنی میتونه داشته باشه
یک:اگه مرگ حقّه و عدله پس شکایتت از چیه؟
دو:اگه مرگ حقّه و عدله پس بی عدالتی چیه(منظور اینه که واقعا عدالت اینه که سهراب بمیره و رستم زنده بمونه؟)
مصرع دوم:از اون چیزی که حقه و سرنوشته انسانه براچه اینهمه گریه و زاری و شکایت میکنی
معنا و مفهوم سه بیت ابتدایی☝️

1397/10/09 00:01
صادق

تند باد میتونه به مفهومه بدِ روزگار یا سرنوشت تلخ رو هم داشته باشه

1397/12/21 06:02
آسمان

«کنج» به فتح اول و سکون دوم در فارسی باستان به درخت ترنج می گفته اند. این بیت را باید اینگونه خواند:
اگر تند بادی براید؛
-ز کنج-
به خاک افکند نارسیده ترنج...
(اگر تند بادی براید و از کنج، ترنج نارسیده ای را به خاک اندازد)

1398/08/14 21:11
سبحان

کَنج،واژه ی معرب(عربی شده)همان کنگ است که به
ناحیه ای معروف و در عین حال بادخیز در ذهن حضرت فردوسی اشاره دارد و تُرَنج،نام یکی از مرکبات بومی ایران است که ممکن است نام نارنگی ، پرتقال نارنج و امثالهم در دوران قدیم بوده باشد.

1401/04/14 11:07
جهن یزداد

نمیدانی نارنگی و پرتقال به تازگیها در جهان پخش شد  پرتقال را  کشور پرتقال و ایتالیا اوردند و نارنگی را از فلیپین  و مالزی ترنج یک میوه است  که چند گونه اش در ایران کاشته میشود یک گونه اش  در  مازندران و گیلان  بسیار است

1399/12/02 12:03
Mahlake

چرا خوانش شعر وجود ندارد در سایت؟؟؟

1400/09/15 08:12
محسن حسینی پور

اینجانب در نسخه دانشگاهی ، این مصرع را به صورت " چنان تند بادی بر آید زکنج " دیده ام و فکر میکنم بار معنایی تاثیر گذار تری دارد که اشاره به سرنوشتی نامعلوم برای شخصیت های داستان را به ارمغان دارد و در همان مصرع اول خواننده را به فکر فرو می برد.

1400/12/04 13:03
محمود حبیبیان

در نسخه شاهنامه سیصد سال قبل که اخیرا از کتابخانه ملی واشنگتن دانلود کردم بیت اول به این شکل نوشته شده است:

اگر تندبادی برآید ز کنج

به خاک افکند نارسیده برنج

که می تواند چنین معنا می شود: اگر تندبادی از کنج برآید میوه نارس را به سختی می اندازد که با تجربه نیز سازگار است، معمولا میوه رسیده است که بر اثر وزش باد از درخت می افتد نه میوه نارس!

1401/04/14 11:07
جهن یزداد

نارسیده را گفته و دست گفته  انکه میوه رسید اش را انچنان نچیند که خود بیفتد یا به اندک بادی دگر او خود ستمکار است  -  گمانم چلتوک کاری که چنین چیز را پسندیده ای وگرنه نامه شاههان از ترج و سیب میگوید و نه برنج  و چلتوک   -  افکندن  رها شدن چیزی  و افتادن است  برنج  که ریشه در زمین دارد  میخوابد و خم میشود و افکنده نمیشود دگر انکه  چگونه  کنج را میتوان با برنج قافیه کرد؟ دگر  انکه فردوسی برنج را گرنح گفته  و این گویش باستانی تر برنج است و اگر به رنج را گویی باز نیز نمی شود - سپس فردوسی انچنان چون برخی مردم نبود  که سهراب نوجوان را برنج خواند -آن نارسیده میوه  دل رستم را ترنج خوانده و بجاست -

1401/04/14 11:07
جهن یزداد

گمانم  هفت و هشت و ده و یازده از فردوسی نباشد  بویژه هفت و ده و یازده

1401/07/09 23:10
محسن حسینی پور

با سلام و احترام 

سه نفر در جهان قدیم تراژدی را خلق کردند که به ترتیب زمانی شاعر یونانی هومر با منظومه های ادیسه  ایلیا ، حکیم فردوسی با جاودان اثرش شاهنامه و شکسپیر با مجموعه ی نمایشنامه هایش می باشند.اما شاهنامه فردوسی در این میان سرآمد می باشد زیرا در این اثر ماندگار هم تلاش بر زنده کردن زبان پارسی سره داشته هم کوشش کرده است تا در بیانی دلنشین و شیوا داستان‌هایش را بیان کند  و اوج کارش در داستان رستم و سهراب است که باعث خلق تلخترین تراژدی انسانی می شود و شروع داستان با بیت اول مانند پتکی بر سر خواننده فرود می آید   اگر تند بادی....... که مفهوم کلی شروع داستان بر مدار سرنوشت می چرخد و به ما یاد آور می شود که انسان را از سرنوشت محتومش گریزی نیست . 

1403/04/28 21:06
یاسر

کنج منطقه ای است در شمال شرق ایران قدیم