بخش ۴۰
بفرمود تا رفت پیشش دبیر
بیاورد قرطاس و مشک و عبیر
نبشتند عهدی ز شاه زمین
سرافراز کیخسرو پاکدین
ز بهر سپهبد گو پیلتن
ستوده به مردی به هر انجمن
که او باشد اندر جهان پیشرو
جهاندار و بیدار و سالار و گو
هم او را بود کشور نیمروز
سپهدار پیروز لشکر فروز
نهادند بر عهد بر مهر زر
بر آیین کیخسرو دادگر
بدو داد منشور و کرد آفرین
که آباد بادا به رستم زمین
مهانی که با زال سام سوار
برفتند با زیجها بر کنار
ببخشیدشان خلعت و سیم و زر
یکی جام مر هر یکی را گهر
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بفرمود تا رفت پیشش دبیر
بیاورد قرطاس و مشک و عبیر
هوش مصنوعی: او دستور داد تا دبیر را به پیش خودش بخواند و کاغذ و مرکب و عطر بیاورد.
نبشتند عهدی ز شاه زمین
سرافراز کیخسرو پاکدین
هوش مصنوعی: در زمان قدیم، قراردادی نوشته شد که به عظمت و شکوه کیخسرو، شاه زمین، اشاره داشت و او را به عنوان فردی پاکدین و نیکوکار توصیف میکرد.
ز بهر سپهبد گو پیلتن
ستوده به مردی به هر انجمن
هوش مصنوعی: به خاطر فرمانده، بگو که پهلوان در هر جمعی به خاطر مردانگیاش ستوده شده است.
که او باشد اندر جهان پیشرو
جهاندار و بیدار و سالار و گو
هوش مصنوعی: او باید در جهان، رهبر، هوشیار و سرآمد باشد.
هم او را بود کشور نیمروز
سپهدار پیروز لشکر فروز
هوش مصنوعی: او در سرزمین نیمروز، فرمانده پیروزمند لشکری بزرگ است.
نهادند بر عهد بر مهر زر
بر آیین کیخسرو دادگر
هوش مصنوعی: در آغاز، عهد و پیمانی را بر اساس محبت و ارزشهای باطل شده کیخسرو، پادشاه دادگستر، برقرار کردند.
بدو داد منشور و کرد آفرین
که آباد بادا به رستم زمین
هوش مصنوعی: او (خدا یا سرنوشت) منشوری به رستم داد و بر او آفرین فرستاد که آرزو میکند سرزمینش همیشه آباد و سرفراز باشد.
مهانی که با زال سام سوار
برفتند با زیجها بر کنار
هوش مصنوعی: مهمانی که با زال سام، سوار بر اسب، به همراه نقشهها و محاسبات، به سمت مقصد رفتند.
ببخشیدشان خلعت و سیم و زر
یکی جام مر هر یکی را گهر
هوش مصنوعی: ببخشید به آنها لباس و جواهر و زر و زیور، و به هر یک از آنها یک جام با نگین گرانبها هدیه داد.