بخش ۷ - سخن دقیقی
همان چون بگفت این سخن شهریار
زریر سپهدار و اسفندیار
کشیدند شمشیر و گفتند اگر
کسی باشد اندر جهان سربسر
که نپسندد او را به دینآوری
سر اندر نیارد به فرمانبری
نیاید بدرگاه فرخنده شاه
نبندد میان پیش رخشنده گاه
نگیرد ازو راه و دین بهی
مرین دین به را نباشد رهی
به شمشیر جان از تنش بر کنیم
سرش را به دار برین بر کنیم
سپهدار ایران که نامش زریر
نبرده دلیری چو درنده شیر
به شاه جهان گفت آزادهوار
که دستور باشد مرا شهریار
که پاسخ کنم جادو ارجاسپ را
پسند آمد این شاه گشتاسپ را
بدو گفت برخیز و پاسخ کنش
نکال تگینان خلخ کنش
زریر گرانمایه و اسفندیار
چو جاماسپ دستور ناباکدار
ز پیشش برفتند هر سه به هم
شده سر پر از کین و دلها دژم
نوشتند نامه به ارجاسپ زشت
هم اندر خور آن کجا او نوشت
زریر سپهبد گرفتش به دست
چنان هم گشاده ببردش نبست
سوی شاه برد و برو بر بخواند
جهانجوی گشتاسپ خیره بماند
ز دانا سپهبد زریر سوار
ز جاماسپ و ز فرخ اسفندیار
ببست و نوشت اندرو نام خویش
فرستادگان را همه خواند پیش
بگیرید گفت این و زی او برید
نگر زین سپس راه را نسپرید
که گر نیستی اندر استا و زند
فرستاده را زینهار از گزند
ازین خواب بیدارتان کردمی
همان زنده بر دارتان کردمی
چنین تا بدانستی آن گرگسار
که گردن نیازد ابا شهریار
بینداخت نامه بگفتا روید
مرین را سوی ترک جادو برید
بگویید هوشت فراز آمدست
به خون و به خاکت نیاز آمدست
زده باد گردنت خسته میان
به خاک اندرون ریخته استخوان
درین ماه ار ایدونک خواهد خدای
بپوشم به رزم آهنینه قبای
به توران زمین اندر آرم سپاه
کنم کشور گرگساران تباه
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
همان چون بگفت این سخن شهریار
زریر سپهدار و اسفندیار
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که همانطور که شهریار زریر، فرمانده و سرباز دلیر گفت، این سخنان بیان شده است.
کشیدند شمشیر و گفتند اگر
کسی باشد اندر جهان سربسر
هوش مصنوعی: شمشیرها را از نیام کشیدند و گفتند اگر کسی در این جهان وجود داشته باشد که با ما برابر باشد، بیاید.
که نپسندد او را به دینآوری
سر اندر نیارد به فرمانبری
هوش مصنوعی: اگر کسی به خواستههای او پاسخ ندهد و او را نپسندد، هرگز تسلیم اطاعت نخواهد شد.
نیاید بدرگاه فرخنده شاه
نبندد میان پیش رخشنده گاه
هوش مصنوعی: اگر کسی به پیشگاه پادشاه فرخنده و خوشبخت نرود، هیچکس نمیتواند در برابر جلوهگاه رخشندهاش قرار بگیرد.
نگیرد ازو راه و دین بهی
مرین دین به را نباشد رهی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر کسی از راه و دین درست دور شود، نمیتواند به سعادت و خوشبختی دست پیدا کند. در واقع، دین صحیح راهی ندارد و بدون این دین، انسان نمیتواند به حقیقت و درستی برسد.
به شمشیر جان از تنش بر کنیم
سرش را به دار برین بر کنیم
هوش مصنوعی: به وسیله شمشیر، جان او را از بدنش میگیریم و سرش را بر این دار میآویزیم.
سپهدار ایران که نامش زریر
نبرده دلیری چو درنده شیر
هوش مصنوعی: رئیس سپاه ایران، که نامش زریر است، دلیری و شجاعتش مانند شیر درنده است.
به شاه جهان گفت آزادهوار
که دستور باشد مرا شهریار
هوش مصنوعی: او به پادشاه عالم با روحیهای آزاده گفت که بفرمایید من هم دولتمرد شما باشم.
که پاسخ کنم جادو ارجاسپ را
پسند آمد این شاه گشتاسپ را
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانم به جادو پاسخ دهم، باید بدانم که آیا این نکته مورد پسند شاه گشتاسپ است یا خیر.
بدو گفت برخیز و پاسخ کنش
نکال تگینان خلخ کنش
هوش مصنوعی: به او گفتند که با شتاب برخیز و پاسخ بده، زیرا کارهای مهم و دشواری در پیش است.
زریر گرانمایه و اسفندیار
چو جاماسپ دستور ناباکدار
هوش مصنوعی: زریر، مردی با ارزش و برجسته، و اسفندیار، شخصیت معروف و نیرومند، مانند جاماسپ، که دبیری معروف و حکیم بود، هستند.
ز پیشش برفتند هر سه به هم
شده سر پر از کین و دلها دژم
هوش مصنوعی: از پیش او، هر سه نفر با هم رفتند و سرشان پر از دشمنی و دلهایشان ناراحت و غمگین بود.
نوشتند نامه به ارجاسپ زشت
هم اندر خور آن کجا او نوشت
هوش مصنوعی: نامهای زشت به ارجاسپ نوشتند که خود او هم شایستهاش بود.
زریر سپهبد گرفتش به دست
چنان هم گشاده ببردش نبست
هوش مصنوعی: زریر سپهبد او را به طور آزادانه و بدون هیچگونه محدودیتی به دست گرفت و با خود برد.
سوی شاه برد و برو بر بخواند
جهانجوی گشتاسپ خیره بماند
هوش مصنوعی: به سوی شاه رفت و برای او خواند. جهانجوی گشتاسپ در این حالت مبهوت و شگفتزده باقی ماند.
ز دانا سپهبد زریر سوار
ز جاماسپ و ز فرخ اسفندیار
هوش مصنوعی: سردار زریر، که فردی دانا و ماهر است، سوار بر اسبهای قهرمانان مشهور جاماسپ و فرخ اسفندیار است.
ببست و نوشت اندرو نام خویش
فرستادگان را همه خواند پیش
هوش مصنوعی: او درب بسته را به نام خود نوشت و همه فرستادگان را به حضور خواند.
بگیرید گفت این و زی او برید
نگر زین سپس راه را نسپرید
هوش مصنوعی: بگیرید، اینجا میگوید که به گفتهها توجه کنید و از او جدا شوید. اما مراقب باشید؛ بعد از این، مسیر را از یاد نبرید.
که گر نیستی اندر استا و زند
فرستاده را زینهار از گزند
هوش مصنوعی: اگر در اینجا و در این حال نیستی، از فرستادهی خود مراقبت کن و او را از آسیبها در امان نگهدار.
ازین خواب بیدارتان کردمی
همان زنده بر دارتان کردمی
هوش مصنوعی: من شما را از این خواب بیدار میکردم و همان کسی که زندهتان کرده، شما را بر دار میآورد.
چنین تا بدانستی آن گرگسار
که گردن نیازد ابا شهریار
هوش مصنوعی: وقتی فهمیدی که آن گرگ مانند، به شهریار احترام نمیگذارد و نیازی به او ندارد.
بینداخت نامه بگفتا روید
مرین را سوی ترک جادو برید
هوش مصنوعی: نامه را به زمین انداخت و گفت: این را به سمت ترک جادو ببرید.
بگویید هوشت فراز آمدست
به خون و به خاکت نیاز آمدست
هوش مصنوعی: بگویید که عقل و اندیشه در اوج و بلندی قرار گرفته و برای زنده ماندن به خون و خاک تو وابسته است.
زده باد گردنت خسته میان
به خاک اندرون ریخته استخوان
هوش مصنوعی: باد به گردن او خورده و او خسته شده است، به طوری که استخوانهایش در خاک پخش شده است.
درین ماه ار ایدونک خواهد خدای
بپوشم به رزم آهنینه قبای
هوش مصنوعی: اگر در این ماه خداوند بخواهد، من در جنگ به زره و لباس آهنین خود را میپوشم.
به توران زمین اندر آرم سپاه
کنم کشور گرگساران تباه
هوش مصنوعی: من در سرزمین توران سپاهی میآورم و کشور گرگساران را ویران میکنم.
حاشیه ها
1399/11/20 12:01
علی
لطفا تصحیح شود:
نگرید ازو راه و دین بهی ----> نگیرد ازو راه و دین بهی