گنجور

بخش ۲ - سخن دقیقی

چو گشتاسپ را داد لهراسپ تخت
فرود آمد از تخت و بربست رخت
به بلخ گزین شد بران نوبهار
که یزدان پرستان بدان روزگار
مران جای را داشتندی چنان
که مر مکه را تازیان این زمان
بدان خانه شد شاه یزدان پرست
فرود آمد از جایگاه نشست
ببست آن در آفرین خانه را
نماند اندرو خویش و بیگانه را
بپوشید جامهٔ پرستش پلاس
خرد را چنان کرد باید سپاس
بیفگند یاره فرو هشت موی
سوی روشن دادگر کرد روی
همی بود سی سال پیشش به پای 
برینسان پرستید باید خدای
نیایش همی کرد خورشید را
چنان بوده بد راه جمشید را
چو گشتاسپ بر شد به تخت پدر
که هم فر او داشت و بخت پدر
به سر بر نهاد آن پدر داده تاج
که زیبنده باشد بر آزاده تاج
منم گفت یزدان پرستنده شاه
مرا ایزد پاک داد این کلاه
بدان داد ما را کلاه بزرگ
که بیرون کنیم از رم میش گرگ
سوی راه یزدان بیازیم چنگ
بر آزاده گیتی نداریم تنگ
چو آیین شاهان بجای آوریم
بدان را به دین خدای آوریم
یکی داد گسترد کز داد اوی
ابا گرگ میش آب خوردی به جوی
پس آن دختر نامور قیصرا
که ناهید بد نام آن دخترا
کتایونش خواندی گرانمایه شاه
دو فرزندش آمد چو تابنده ماه
یکی نامور فرخ اسفندیار
شه کارزاری نبرده سوار
پشوتن دگر گرد شمشیر زن
شه نامبردار لشکرشکن
چو گیتی بران شاه نو راست شد
فریدون دیگر همی خواست شد
گزیدش بدادند شاهان همه
نشستن دل نیک‌خواهان همه
مگر شاه ارجاسپ توران خدای
که دیوان بدندی به پیشش به پای
گزیتش نپذرفت و نشنید پند
اگر پند نشنید زو دید بند
وزو بستدی نیز هر سال باژ
چرا داد باید به هامال باژ

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو گشتاسپ را داد لهراسپ تخت
فرود آمد از تخت و بربست رخت
هوش مصنوعی: زمانی که گشتاسپ تخت سلطنت را از لهراسپ دریافت کرد، از تخت پایین آمد و لباس‌های خود را جمع کرد.
به بلخ گزین شد بران نوبهار
که یزدان پرستان بدان روزگار
هوش مصنوعی: در روزگاری که مردم بلخ پیروان یزدان بودند، نوبهار به آنجا آمد.
مران جای را داشتندی چنان
که مر مکه را تازیان این زمان
هوش مصنوعی: آن مکان را به قدر و اهمیت مکه برای عرب‌ها در زمان حاضر، عزت و حرمت داده بودند.
بدان خانه شد شاه یزدان پرست
فرود آمد از جایگاه نشست
هوش مصنوعی: بدان خانه، شاه پرستنده‌ی خدا فرود آمد و از جایگاه خود نشست.
ببست آن در آفرین خانه را
نماند اندرو خویش و بیگانه را
هوش مصنوعی: در آن خانه در به روی همه بسته شد و دیگر نه کسی به آنجا می‌تواند وارد شود و نه هیچ‌کس از آنجا خارج شود.
بپوشید جامهٔ پرستش پلاس
خرد را چنان کرد باید سپاس
هوش مصنوعی: به هر فردی مناسب است که با تواضع و احترام لباس پرستش و قدردانی را بر تن کند و این رفتار، لازم و شایسته است.
بیفگند یاره فرو هشت موی
سوی روشن دادگر کرد روی
هوش مصنوعی: دوست عزیزم با بی توجهی، موی خود را در مسیر ظلمت قرار ندهد، بلکه به سوی روشنی و دادگری روی آورد.
همی بود سی سال پیشش به پای 
برینسان پرستید باید خدای
هوش مصنوعی: سی سال پیش او به پای این پرستشگاه آمده و به عبادت خداوند مشغول بود.
نیایش همی کرد خورشید را
چنان بوده بد راه جمشید را
هوش مصنوعی: خورشید در حال نیایش است و به این ترتیب، به مسیر و راهی که جمشید از آن عبور کرده اشاره می‌کند.
چو گشتاسپ بر شد به تخت پدر
که هم فر او داشت و بخت پدر
هوش مصنوعی: وقتی گشتاسپ به تخت پدر رسید، او هم شایستگی و قدرت پدر را در اختیار داشت.
به سر بر نهاد آن پدر داده تاج
که زیبنده باشد بر آزاده تاج
هوش مصنوعی: آن پدر تاجی بر سر نهاد که شایسته و برازنده بر سر فرد آزاد باشد.
منم گفت یزدان پرستنده شاه
مرا ایزد پاک داد این کلاه
هوش مصنوعی: من یزدان پرستنده‌ای هستم و ایزد پاک، این کلاه را به من داده است.
بدان داد ما را کلاه بزرگ
که بیرون کنیم از رم میش گرگ
هوش مصنوعی: با در نظر گرفتن شرایط سخت و دشواری که داریم، باید تلاشی بزرگ انجام دهیم تا از این مشکلات و خطرات خارج شویم.
سوی راه یزدان بیازیم چنگ
بر آزاده گیتی نداریم تنگ
هوش مصنوعی: به سوی راه خدا تلاش کنیم، زیرا در این دنیا هیچ چیزی از آنچه که به آزادی و خوبی مربوط است، محدود نیست.
چو آیین شاهان بجای آوریم
بدان را به دین خدای آوریم
هوش مصنوعی: اگر آداب و قوانین شاهان را با درستی رعایت کنیم، می‌توانیم آنها را با باور و ایمان به خداوند همراه سازیم.
یکی داد گسترد کز داد اوی
ابا گرگ میش آب خوردی به جوی
هوش مصنوعی: شخصی در جایی عادلانه رفتار کرده و بی‌گناهی را حمایت کرده است، به طوری که حتی گرگ‌ها هم به خاطر او به آب‌خورهای کوچک نزدیک نمی‌شوند.
پس آن دختر نامور قیصرا
که ناهید بد نام آن دخترا
هوش مصنوعی: آن دختر مشهور و محبوب که به خوبی شناخته شده است، همان دختری است که ناهید (الهه‌ی زهره) به او نسبت‌هایی داده است.
کتایونش خواندی گرانمایه شاه
دو فرزندش آمد چو تابنده ماه
هوش مصنوعی: کتایون، همسر با ارزش و بزرگ شاه، دو فرزند داشت که مانند ماه درخشان بودند.
یکی نامور فرخ اسفندیار
شه کارزاری نبرده سوار
هوش مصنوعی: یک شخص مشهور و خوش‌اقبال به نام اسفندیار، کسی است که شهرتش به دلیل جنگ‌هایی است که در آنها شرکت کرده است. او سوار بر مرکب نبرد، در این میدان نبرد نامی بلند دارد.
پشوتن دگر گرد شمشیر زن
شه نامبردار لشکرشکن
هوش مصنوعی: پشوتن دیگری که در جنگ مشهور است و مهارت زیادی در نبرد دارد، به زودی به نبرد خواهد آمد.
چو گیتی بران شاه نو راست شد
فریدون دیگر همی خواست شد
هوش مصنوعی: وقتی که دنیا به فرمان شاه نوین تغییر یافت، فریدون نیز به دنبال خواسته‌های جدید خود رفت.
گزیدش بدادند شاهان همه
نشستن دل نیک‌خواهان همه
هوش مصنوعی: در میان همه شاهان، تنها او بود که برای انتخاب بهترین‌ها و نیک‌خواهان، فرصت و امکانات فراهم کرد. دل‌های نیک‌خواه به شوق نشستن و آرام گرفتن در کنار او برانگیخته شد.
مگر شاه ارجاسپ توران خدای
که دیوان بدندی به پیشش به پای
هوش مصنوعی: آیا می‌توان شاه ارجاسپ، خدای توران را تصور کرد که دیوان شر را در برابر خود به زانو درآورد؟
گزیتش نپذرفت و نشنید پند
اگر پند نشنید زو دید بند
هوش مصنوعی: او نصیحت را نپذیرفت و سخنان حکیمانه را نشنید. اگر نصیحت‌ها را نشنید، پس حتماً تجربه‌های سختی را خواهد دید.
وزو بستدی نیز هر سال باژ
چرا داد باید به هامال باژ
هوش مصنوعی: هر سال که زکات می‌کنی، چرا باید به کسی که آن را حمل می‌کند، پول بدهی؟

حاشیه ها

1396/10/14 11:01
علیرضا مقدم

گزیتش نپذرفت و نشنید پند

1396/10/14 11:01
علیرضا مقدم

با سلام و عرض خسته نباشید خدمت تمام ایرانیان عزیز مخصوصا" زحمت کشان این سایت .
فکر میکنم در بیت زیر :
گزیتش نپذرفت و نشنید پند
گزینش صحیح باشد و اشتباه تایپی صورت گرفته است.
با تشکر فراوان مقدم

1397/11/13 11:02
کورش پارسایی

علیرضای مهربان
همان گزیت ذرست است. گزیت به چم (معنی) باژ و خراج است.

1397/11/13 11:02
کورش پارسایی

گهش خاقان خراج چین فرستد
گهش قیصر گزیت دین فرستد (نظامی)

1398/09/11 14:12
محمد حسنی

مصرع
همی بود سی سال خورشید را غلط است درست آن
همی بود سی سال پیشش به پای
بر اینسان پرستید باید خدای
میباشد ظاهرا غلط تایپی است
تشکر لطفا تصحیح بفرماید و همچنین در نرم افزار هم تصحیح بشود

1399/10/08 16:01
علی

لطفا تصحیح شود:
همی بود سی سال خورشید را ----> همی بود سی سال پیشش بپای
چو گیتی بران شاه نو راست شد ----> چو گشتی بران شاه نو راست شد

1400/01/04 16:04
حمیدرضا

فرهنگ ایرانی و آیین زرتشتی تا هرات و مرو که سرحد نظام ساسانیان در شرق کشور بوده است، گسترش داشته است.
اما بالضروره فرهنگ غالب و آیین حاکم نبوده است.
چنان که به اتفاق زبان شناسان و تاریخ دانان از جمله گزارش جوینی درتاریخ جهانگشا، کلمه بخارا مأخوذ از "بهارا" (یعنی "وهارا "در زبان سانسکریت) به معنی معبد و زیارتگاه بوداییان است.
همین کلمه " بهارا" (یا ویهار) است که بعدها به "بهار" تخفیف یافته است و نوبهار بلخ به گزارش یاقوت حموی در معجم البلدان و مجسمه سنگی بزرگ بودا در بامیان به گزارش سمعانی حتی بعد از ساسانیان یعنی در عصر اسلامی نیز معروف بوده است.

1400/01/04 16:04
حمیدرضا

به گفته بیرونی، زیارتگاههای بودائی را بهار میگفته اند و معروفترین و مهمترین این معابد بودایی ،بهارها همان نوبهار بلخ بوده است.
نوبهار بلخ را که بعضی از تاریخ نویسان مسلمان به اشتباه از آتشکده های زرتشتی دانسته اند؛ به روایت مسعودی در مروج الذهب، در قبل از اسلام، تولیت آن با اجداد برمکیان وزراء مشهور خلفاء عباسی بوده است.