بخش ۱۸ - سخن دقیقی
چو بازآورید آن گرانمایه کین
بر اسپ زریری برافگند زین
خرامید تازان به آوردگاه
به سه بهره کرد آن کیانی سپاه
ازان سه یکی را به بستور داد
دگر آن سپهدار فرخنژاد
دگر بهره را بر برادر سپرد
بزرگان ایران و مردان گرد
سیم بهره را سوی خود بازداشت
که چون ابر غرنده آواز داشت
چو بستور فرخنده و پاک تن
دگر فرش آورد شمشیر زن
بهم ایستادند از پیش اوی
که لشکر شکستن بدی کیش اوی
همیدون ببستند پیمان برین
که گر تیغ دشمن بدرد زمین
نگردیم یک تن ازین جنگ باز
نداریم زین بدکنان چنگ باز
بر اسپان بکردند تنگ استوار
برفتند یکدل سوی کارزار
چو ایشان فگندند اسپ از میان
گوان و جوانان ایرانیان
همه یکسر از جای برخاستند
جهان را به جوشن بیاراستند
ازیشان بکشتند چندان سپاه
کزان تنگ شد جای آوردگاه
چنان خون همی رفت بر کوه و دشت
کزان آسیاها به خون بربگشت
چو ارجاسپ آن دید کامدش پیش
ابا نامداران و مردان خویش
گو گردکش نیزه اندر نهاد
بران گردگیران یبغو نژاد
همی دوختشان سینهها باز پشت
چنان تا همه سرکشان را بکشت
چو دانست خاقان که ماندند بس
نیارد شدن پیش او هیچکس
سپه جنب جنبان شد و کار گشت
همی بود تا روز اندر گذشت
همانگاه اندر گریغ اوفتاد
بشد رویش اندر بیابان نهاد
پس اندر نهادند ایرانیان
بدان بیمره لشکر چینیان
بکشتند زیشان به هر سو بسی
نبخشودشان ای شگفتی کسی
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو بازآورید آن گرانمایه کین
بر اسپ زریری برافگند زین
هوش مصنوعی: وقتی آن گنجینه ارزشمند را بازگردانید، بر اسب زرین سوار میشود و سینه خود را با افتخار فرا میآورد.
خرامید تازان به آوردگاه
به سه بهره کرد آن کیانی سپاه
هوش مصنوعی: با زیبایی و شجاعت به میدان جنگ آمد و سپاه کیانی را به سه قسمت تقسیم کرد.
ازان سه یکی را به بستور داد
دگر آن سپهدار فرخنژاد
هوش مصنوعی: یکی از آن سه نفر را به بستور سپرد و دیگری را به فرماندهای خوشنژاد داد.
دگر بهره را بر برادر سپرد
بزرگان ایران و مردان گرد
هوش مصنوعی: سپس بزرگترها و مردان با تجربه ایران، سهم و ارث را به برادر سپردند.
سیم بهره را سوی خود بازداشت
که چون ابر غرنده آواز داشت
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که شخصی در حال کنترل یا جذب منابع و امکانات خود است، بهگونهای که همانند ابرهای توفنده و پرصدا، توجه و قدرتش را بر همگان نمایان میکند.
چو بستور فرخنده و پاک تن
دگر فرش آورد شمشیر زن
هوش مصنوعی: چون بستور با خوشحالی و پاکی ظاهر شد، دیگر فردی به میدان آمد که شمشیر به دست داشت.
بهم ایستادند از پیش اوی
که لشکر شکستن بدی کیش اوی
هوش مصنوعی: آنها از جلو او ایستادند، زیرا میدانستند که او قدرت شکستن لشکر را دارد و مانند کسی نیست که اعتماد به او نکنند.
همیدون ببستند پیمان برین
که گر تیغ دشمن بدرد زمین
هوش مصنوعی: اگر دشمن با شمشیر به زمین زخم بزند، ما نیز بر این عهد و پیمان پایبند خواهیم بود.
نگردیم یک تن ازین جنگ باز
نداریم زین بدکنان چنگ باز
هوش مصنوعی: ما از این جنگ دست نخواهیم کشید و با این بدخواهیان مقابله خواهیم کرد.
بر اسپان بکردند تنگ استوار
برفتند یکدل سوی کارزار
هوش مصنوعی: اسبها را محکم و با تنگی زین کرده بودند و همگی یکدل به سوی میدان جنگ رفتند.
چو ایشان فگندند اسپ از میان
گوان و جوانان ایرانیان
هوش مصنوعی: وقتی آنان اسب را از میان جوانان و جوانمردان ایرانی رها کردند.
همه یکسر از جای برخاستند
جهان را به جوشن بیاراستند
هوش مصنوعی: همه به سرعت بلند شدند و برای آماده کردن جهان، زرهی به تن کردند.
ازیشان بکشتند چندان سپاه
کزان تنگ شد جای آوردگاه
هوش مصنوعی: تعداد زیادی از سربازان آنها را کشتند، به طوری که فضای مناسب برای نبرد تنگ و محدود شد.
چنان خون همی رفت بر کوه و دشت
کزان آسیاها به خون بربگشت
هوش مصنوعی: جریانی از خون به قدری شدید بود که بر روی کوهها و دشتها جاری میشد، بهطوریکه تمام آسیابها پر از خون میشدند.
چو ارجاسپ آن دید کامدش پیش
ابا نامداران و مردان خویش
هوش مصنوعی: وقتی ارجاسپ آن را مشاهده کرد، به همراه نامداران و مردان خود به پیش آمد.
گو گردکش نیزه اندر نهاد
بران گردگیران یبغو نژاد
هوش مصنوعی: شخصی در حال آمادهسازی برای نبرد است و از نسلی قوی و با اراده برخوردار است. این فرد به همه نشان میدهد که میتواند در مواجهه با چالشها و دشمنان به خوبی عمل کند و در میدان جنگ حتی اگر در شرایط دشواری قرار گیرد، با قدرت و شجاعت به مبارزه ادامه خواهد داد.
همی دوختشان سینهها باز پشت
چنان تا همه سرکشان را بکشت
هوش مصنوعی: سینهها را به گونهای دوخت که پشتشان باز شد، تا همه سرکشان را به قتل برساند.
چو دانست خاقان که ماندند بس
نیارد شدن پیش او هیچکس
هوش مصنوعی: زمانی که خاقان متوجه شد، کسی جرأت نزدیک شدن به او را نخواهد داشت.
سپه جنب جنبان شد و کار گشت
همی بود تا روز اندر گذشت
هوش مصنوعی: نیروها به حرکت درآمدند و کارها به پیش رفتند تا اینکه روز به پایان رسید.
همانگاه اندر گریغ اوفتاد
بشد رویش اندر بیابان نهاد
هوش مصنوعی: در همان لحظهای که او به گریه افتاد، چهرهاش در بیابان پنهان شد.
پس اندر نهادند ایرانیان
بدان بیمره لشکر چینیان
هوش مصنوعی: پس ایرانیان لشکری از چینیان را با دلی پر از کینه و انتقام به کار گرفتند.
بکشتند زیشان به هر سو بسی
نبخشودشان ای شگفتی کسی
هوش مصنوعی: این بیت به ما میگوید که بسیارند کسانی که به دست دیگران آسیب دیده و کشته شدهاند و هیچ یک از آنانی که در این ماجرا دخالت داشتهاند، مورد بخشش قرار نگرفتهاند. این نشانهای است از تعجب و شگفتی، زیرا چنین رفتارهایی در بین انسانها عادی نیست.