بخش ۴
به رستم چنین گفت فرخنده زال
که برگیر کوپال و بفراز یال
برو تازیان تا به البرز کوه
گزین کن یکی لشکر همگروه
ابر کیقباد آفرین کن یکی
مکن پیش او بر درنگ اندکی
به دو هفته باید که ایدر بوی
گه و بیگه از تاختن نغنوی
بگویی که لشکر ترا خواستند
همی تخت شاهی بیاراستند
که در خورد تاج کیان جز تو کس
نبینیم شاها تو فریادرس
تهمتن زمین را به مژگان برفت
کمر برمیان بست و چون باد تفت
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به رستم چنین گفت فرخنده زال
که برگیر کوپال و بفراز یال
هوش مصنوعی: زال فرخنده به رستم گفت که کلاه خود را بر سر بگذار و موهای ضحاکی را به زیبایی بلند کن.
برو تازیان تا به البرز کوه
گزین کن یکی لشکر همگروه
هوش مصنوعی: برو و از تازیان بخواه که به کوه البرز بروند و یک گروه از سربازان را انتخاب کنند.
ابر کیقباد آفرین کن یکی
مکن پیش او بر درنگ اندکی
هوش مصنوعی: ابر کیقباد، که به شکوه و عظمتش معروف است، را همچون رفتار خود در نظر بگیر و در مقابل او برای درنگی کوتاه توقف نکن.
به دو هفته باید که ایدر بوی
گه و بیگه از تاختن نغنوی
هوش مصنوعی: برای دو هفته باید اینجا بمانید تا بوی خوش و موسیقی دلنواز را از شب و روز احساس کنید.
بگویی که لشکر ترا خواستند
همی تخت شاهی بیاراستند
هوش مصنوعی: میگویی که لشکرت به دنبال تو هستند و برایت تخت پادشاهی را آماده کردهاند.
که در خورد تاج کیان جز تو کس
نبینیم شاها تو فریادرس
هوش مصنوعی: هیچ کس را در این سرزمین که تاج و تخت کیان را ببیند، جز تو نمییابیم، ای شاه، تو تنها پناهی برای ما هستی.
تهمتن زمین را به مژگان برفت
کمر برمیان بست و چون باد تفت
هوش مصنوعی: تهماسب با ناز و زیبایی خاصی با چشمانش زمین را نوازش میکند، سپس کمربندش را محکم میبندد و مانند باد به حرکت در میآید.
خوانش ها
بخش ۴ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1400/05/30 20:07
میــــرِ سلطان احمـــد
به رستم چنین گفت فرخنده زال