برگردان به زبان ساده
چو بشنید رستم ز بهمن سخن
پراندیشه شد مغز مرد کهن
هوش مصنوعی: وقتی رستم صحبتهای بهمن را شنید، به فکر فرو رفت و ذهنش مشغول شد.
چنین گفت کآری شنیدم پیام
دلم شد به دیدار تو شادکام
هوش مصنوعی: او گفت که پیام دلش را شنیده و به خاطر دیدن تو خوشحال شده است.
ز من پاسخ این بر به اسفندیار
که ای شیردل مهتر نامدار
هوش مصنوعی: این جمله به مکالمهای اشاره دارد که شخصی در حال پاسخ دادن به اسفندیار است. او او را به عنوان یک شخص قوی و مشهور مورد تحسین قرار میدهد. این بیان نشاندهنده احترام و ارادت نسبت به شخصیت اسفندیار است.
هرانکس که دارد روانش خرد
سر مایهٔ کارها بنگرد
هوش مصنوعی: هر کسی که دارای ذهنی هوشمند است، باید به اهمیت و ارزش کارهای خود توجه کند.
چو مردی و پیروزی و خواسته
ورا باشد و گنج آراسته
هوش مصنوعی: اگر مردی با اراده و پیروزی به دست بیاوری، آنچه خواستهاش است و گنجی که جمع کرده به او تعلق دارد.
بزرگی و گردی و نام بلند
به نزد گرانمایگان ارجمند
هوش مصنوعی: عظمت، مقام و شهرت بالا در نظر افراد با ارزش و گرانبهاترین جایگاه اهمیت زیادی دارد.
به گیتی بدین سان که اکنون تویی
نباید که داری سر بدخویی
هوش مصنوعی: در این دنیا نباید به همین وضعیتی که اکنون داری و بدسرشتی که در خود داری، ادامه دهی.
بباشیم بر داد و یزدانپرست
نگیریم دست بدی را به دست
هوش مصنوعی: به ما سفارش شده که همیشه بر حق و انصاف باشیم و از کارهای بد پرهیز کنیم، و نباید با کسانی که به نادرستی دست میزنند همدست شویم.
سخن هرچ بر گفتنش روی نیست
درختی بود کش بر و بوی نیست
هوش مصنوعی: هر چه بخواهی بگویی، اگر آن را عملی نکنی، مانند درختی است که میوه و بویی ندارد.
وگر جان تو بسپرد راه آز
شود کار بیسود بر تو دراز
هوش مصنوعی: اگر جان تو را به آزادی بسپاری، کارهای بیهوده برای تو طولانی و بیفایده خواهند شد.
چو مهتر سراید سخن سخته به
ز گفتار بد کام پردخته به
هوش مصنوعی: وقتی بزرگتر در مورد موضوعی با احساس و جدی صحبت میکند، صحبتش از هر گونه گفتار بد دیگر بهتر و ارزشمندتر است.
ز گفتارت آن کس بدی بنده شاد
که گفتی که چون تو ز مادر نزاد
هوش مصنوعی: کسی که از تو صحبت کند و به دیگران بگوید، خوشحال است که تو را مثل دیگران به دنیا نیاوردهاند.
به مردی و گردی و رای و خرد
همی بر نیاکان خود بگذرد
هوش مصنوعی: به وسیله شجاعت، روحیه و دانایی، انسان باید در مسیر نیاکان خود پیش برود و از آنها الگو بگیرد.
پدیدست نامت به هندوستان
به روم و به چین و به جادوستان
هوش مصنوعی: نام تو در کشورهای مختلفی چون هند، روم، چین و جادوستان شناخته شده و مشهور است.
ازین پندها داشتم من سپاس
نیایش کنم روز و شب در سهپاس
هوش مصنوعی: من از این نصیحتها بسیار سپاسگزارم و در روز و شب به یاد آنها دعا و نیایش میکنم.
ز یزدان همی آرزو خواستم
که اکنون بتو دل بیاراستم
هوش مصنوعی: از خدا خواستم که در این لحظه دل را برای تو آماده کنم.
که بینم پسندیده چهر ترا
بزرگی و گردی و مهر ترا
هوش مصنوعی: میخواهم زیبایی چهرهات را ببینم، آن بزرگی و محبتت را.
نشینیم یک با دگر شادکام
به یاد شهنشاه گیریم جام
هوش مصنوعی: بیایید با هم بنشینیم و خوشحال باشیم و یاد پادشاه را گرامی بداریم و جامی نوش جان کنیم.
کنون آنچ جستم همه یافتم
به خواهشگری تیز بشتافتم
هوش مصنوعی: اکنون هرچه را که دنبالش بودم، به دست آوردم، چون با سماجت و تلاش بیوقفه به سوی آن پیش رفتم.
به پیش تو آیم کنون بیسپاه
ز تو بشنوم هرچ فرمود شاه
هوش مصنوعی: من اکنون بدون هیچ نیرویی به پیش تو میآیم تا از تو هر آنچه که پادشاه دستور داده را بشنوم.
بیارم برت عهد شاهان داد
ز کیخسرو آغاز تا کیقباد
هوش مصنوعی: از تو میخواهم که به من وعدهای همچون وعدههای شاهان بدهی، از آغاز کیخسرو تا کیقباد.
کنون شهریارا تو در کار من
نگه کن به کردار و آزار من
هوش مصنوعی: اکنون ای شهریار، به وضعیت من توجه کن و ببین که چگونه در زندگیام با مشکل و سختی مواجه هستم.
گر آن نیکویها که من کردهام
همان رنجهایی که من بردهام
هوش مصنوعی: اگر زیباییهایی که من انجام دادهام همانند دردهایی باشد که من متحمل شدهام،
پرستیدن شهریاران همان
از امروز تا روز پیشی همان
هوش مصنوعی: پرستش و احترام به پادشاهان و بزرگواران از دیروز تا امروز ادامه دارد و همچنان اهمیت دارد.
چو پاداش آن رنج بند آیدم
که از شاه ایران گزند آیدم
هوش مصنوعی: زمانی که پاداش آن زحمت و تلاش به دست آید، که به خاطر آن از ظلم و آسیبهای شاه ایران رنج بردهام.
همان به که گیتی نبیند کسی
چو بیند بدو در نماند بسی
هوش مصنوعی: بهتر است که هیچکس این دنیا را نبیند، اگر به عوض آن، زیبایی او را ببیند، دیگر به چیزهای دیگر اهمیت نخواهد داد.
بیابم بگویم همه راز خویش
ز گیتی برافرازم آواز خویش
هوش مصنوعی: میخواهم تمام اسرار درون خود را بیان کنم و صدای خویش را از این دنیا بلند کنم.
به بازو ببندم یکی پالهنگ
بیاویز پایم به چرم پلنگ
هوش مصنوعی: دستم را با یک ریسه قوی میبندم و پاهایم را با چرم پلنگی میپوشانم.
ازان سان که من گردن ژنده پیل
ببستم فکندم به دریای نیل
هوش مصنوعی: به طرز و شیوهای که من گردن بزرگترین و قویترین حیوان را بستم، آن را به دریای نیل انداختم.
چو از من گناهی بیابد پدید
ازان پس سر من بباید برید
هوش مصنوعی: اگر از من خطایی سر بزند، پس باید سرم را از بدن جدا کنند.
سخنهای ناخوش ز من دور دار
به بدها دل دیو رنجور دار
هوش مصنوعی: از من حرفهای ناخوشایند را دور نگهدار و دل بد و زشت را ناراحت کن.
مگوی آنچ هرگز نگفتست کس
به مردی مکن باد را در قفس
هوش مصنوعی: این گفته را به کسی نگو که هیچکس هرگز نگفته است؛ همچون اینکه در قفس، به باد اجازه ندهی تا به پرواز درآید.
بزرگان به دانش بیابند راه
ز دریا گذر نیست بیآشناه
هوش مصنوعی: افراد با تجربه و دانا، به کمک علم و دانش، مسیر درستی را پیدا میکنند، زیرا برای رسیدن به مقاصد بزرگ، بدون آگاهی و دانش امکانپذیر نیست.
همان تابش مهر نتوان نهفت
نه روبه توان کرد با شیر جفت
هوش مصنوعی: نور خورشید را نمیتوان پنهان کرد و نمیتوان به سادگی با شیر (شیر یا نماد قدرت و شجاعت) مقابله کرد.
تو بر راه من بر ستیزه مریز
که من خود یکی مایهام در ستیز
هوش مصنوعی: لطفاً بر سر راه من مشکل درست نکن، زیرا من خودم به تنهایی میتوانم در این مبارزه شرکت کنم.
ندیدست کس بند بر پای من
نه بگرفت پیل ژیان جای من
هوش مصنوعی: هیچکس نتوانسته است که مرا از قید و بند آزاد کند و در جایی که من هستم، حتی فیل بزرگ زندگی هم نمیتواند جای مرا بگیرد.
تو آن کن که از پادشاهان سزاست
مدار آز را دیو بر دست راست
هوش مصنوعی: کاری کن که شایستهی پادشاهان است، و از آز و طمع دوری کن، زیرا دیو (شر) در دست راست توست.
به مردی ز دل دور کن خشم و کین
جهان را به چشم جوانی مبین
هوش مصنوعی: از دل خود خشم و کینه را دور کن و به دنیا با چشمان جوانی نگاه نکن.
به دل خرمی دار و بگذر ز رود
ترا باد از پاک یزدان درود
هوش مصنوعی: دل خود را شاد نگهدار و از مشکلات عبور کن، زیرا نسیمی از جانب خداوند پاک، بر تو سلام میفرستد.
گرامی کن ایوان ما را به سور
مباش از پرستندهٔ خویش دور
هوش مصنوعی: ایوان ما را گرامی بدار، ولی از کسی که ما را پرستش میکند، دور نکن.
چنان چون بدم کهتر کیقباد
کنون از تو دارم دل و مغز شاد
هوش مصنوعی: به گونهای که من مانند بدم، اکنون از تو دل و تفکری شاد دارم، ای کیقباد که در گذشته مقام و منزلتی داشتی.
چو آیی به ایوان من با سپاه
همایدر به شادی بباشی دو ماه
هوش مصنوعی: وقتی که تو به منزلم بیایی و همراه جمعی از دوستان و آشنایانت باشی، دو ماه میتوانی با شادی و سرور در کنار من بمانی.
برآساید از رنج مرد و ستور
دل دشمنان گردد از رشک کور
هوش مصنوعی: انسان از مشکلات و رنجهای زندگی آسوده خواهد شد و در عین حال، دشمنانش از حسادت به او دچار کوری و بیخبری خواهند شد.
همه دشت نخچیر و مرغ اندر آب
اگر دیر مانی بگیرد شتاب
هوش مصنوعی: اگر در دشت و مرغابیها مدت زیادی بمانید، زمان به سرعت میگذرد و احساس میکنید که باید سریعتر اقدام کنید.
ببینم ز تو زور مردان جنگ
به شمشیر شیر افگنی گر پلنگ
هوش مصنوعی: به من نشان بده که چقدر قدرت داری؛ آیا میتوانی مانند یک شیر قدرتمند در میدان جنگ بر پلنگها غلبه کنی؟
چو خواهی که لشکر به ایران بری
به نزدیک شاه دلیران بری
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که نیروهایت به ایران بروند، باید به نزد شاه قهرمان بروی.
گشایم در گنجهای کهن
که ایدر فکندم به شمشیر بن
هوش مصنوعی: من در گنجهای قدیمی را باز میکنم که به خاطر شمشیرم آنها را رها کردهام.
به پیش تو آرم همه هرچ هست
کجا گرد کردم به نیروی دست
هوش مصنوعی: من هر آنچه دارم را به خاطر تو به پیش میآورم، زیرا تمام تلاش و کوشش خود را برای جمعآوری آن به کار بردهام.
بخواه آنچ خواهی و دیگر ببخش
مکن بر دل ما چنین روز دخش
هوش مصنوعی: هر چه خواستهای، بخواه و دل ما را از روزهای تلخ و غمانگیز برهان.
درم ده سپه را و تندی مکن
چو خوبی بیابی نژندی مکن
هوش مصنوعی: اگر در موقعیتی قرار گرفتی که به کسی گامی مثبت ارایه دهی، با او با مهربانی برخورد کن و تندی نکن. وقتی که حسن نیت و رفتار خوب را دیدی، هیچگاه به خشونت و تندی نپرداز.
چو هنگام رفتن فراز آیدت
به دیدار خسرو نیاز آیدت
هوش مصنوعی: زمانی که وقت رفتن فرامیرسد، به ملاقات شاه نیاز حس میکنی.
عنان با عنان تو بندم به راه
خرامان بیایم به نزدیک شاه
هوش مصنوعی: من افسار شتر خود را به افسار تو میبندم تا به آرامی و زیبایی به پیش پادشاه بروم.
به پوزش کنم نرم خشم ورا
ببوسم سر و پای و چشم ورا
هوش مصنوعی: من میخواهم با ملایمت از او عذرخواهی کنم و به عشق و احترام، سر و پای و چشمانش را ببوسم.
بپرسم ز بیدار شاه بلند
که پایم چرا کرد باید به بند
هوش مصنوعی: از بیدار شاه بلند میپرسم که چرا مرا به بند کشیدهاند و مجبورم کردهاند که در این وضعیت باشم.
همه هرچ گفتم ترا یاد دار
بگویش به پرمایه اسفندیار
هوش مصنوعی: هرچه به تو گفتم، به یاد داشته باش و این را به اسفندیار بزرگ بگو.