بخش ۲
برو نیز بگذشت سال دراز
سر تاجور اندر آمد به گاز
یکی پور بودش دلارام بود
ورا نام بهرام بهرام بود
بیاورد و بنشاندش زیر تخت
بدو گفت کای سبز شاخ درخت
نبودم فراوان من از تخت شاد
همه روزگار تو فرخنده باد
سراینده باش و فزاینده باش
شب و روز بارامش و خنده باش
چنان رو که پرسند روز شمار
نپیچی سر از شرم پروردگار
به داد و دهش گیتی آباد دار
دل زیردستان خود شاد دار
که برکس نماند جهان جاودان
نه بر تاجدار و نه بر موبدان
تو از چرخ گردان مدان این ستم
چو از باد چندی گذاری به دم
به سه سال و سه ماه و بر سر سه روز
تهی ماند زو تخت گیتی فروز
چو بهرام گیتی به بهرام داد
پسر مر ورا دخمه آرام داد
چنین بود تا بود چرخ بلند
به انده چه داری دلت را نژند
چه گویی چه جویی چه شاید بدن
برین داستانی نشاید زدن
روانت گر از آز فرتوت نیست
نشست تو جز تنگ تابوت نیست
اگر مرگ دارد چنین طبع گرگ
پر از می یکی جام خواهم بزرگ
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برو نیز بگذشت سال دراز
سر تاجور اندر آمد به گاز
هوش مصنوعی: برو که سالهای طولانی نیز گذشت و حالا تاجداران وارد چنگال شدند.
یکی پور بودش دلارام بود
ورا نام بهرام بهرام بود
هوش مصنوعی: او پسری داشت که بسیار محبوب و دلنشین بود و نامش بهرام بود.
بیاورد و بنشاندش زیر تخت
بدو گفت کای سبز شاخ درخت
هوش مصنوعی: او را آورد و زیر تخت نشاند و به او گفت: ای شاخه سبز درخت.
نبودم فراوان من از تخت شاد
همه روزگار تو فرخنده باد
هوش مصنوعی: من در ایام خوشی و شادمانی تو حضور نداشتم، اما آرزو میکنم که همه روزهای زندگیات خوش و خرم باشد.
سراینده باش و فزاینده باش
شب و روز بارامش و خنده باش
هوش مصنوعی: همیشه بهبود دهنده و سازنده باش و در هر لحظه از زندگی، با آرامش و شادی زندگی کن.
چنان رو که پرسند روز شمار
نپیچی سر از شرم پروردگار
هوش مصنوعی: به گونهای رفتار کن که اگر روز حساب و کتاب از تو سوال کنند، به خاطر شرم و ادب از پروردگار، سر خود را برنگردانی.
به داد و دهش گیتی آباد دار
دل زیردستان خود شاد دار
هوش مصنوعی: با کمک و بخشش، جهان را آباد کن و دل افراد زیر دستت را شاد نگهدار.
که برکس نماند جهان جاودان
نه بر تاجدار و نه بر موبدان
هوش مصنوعی: هیچکس در این دنیا به طور ابدی باقی نخواهد ماند، نه ثروتمندان و نه پیشوایان دینی.
تو از چرخ گردان مدان این ستم
چو از باد چندی گذاری به دم
هوش مصنوعی: تو از دنیای پر از ظلم و ستم غمگین نباش، چون این حالتی که الان تجربه میکنی، موقتی است و همچون وزش باد، گذراست.
به سه سال و سه ماه و بر سر سه روز
تهی ماند زو تخت گیتی فروز
هوش مصنوعی: در مدت سه سال و سه ماه و در پایان سه روز، او از مقام والای خود بر روی زمین خالی و بیمسمی ماند.
چو بهرام گیتی به بهرام داد
پسر مر ورا دخمه آرام داد
هوش مصنوعی: وقتی بهرام، پادشاه جهان، به پسرش بهرام، آرامش و سرپناهی در دنیای زیرزمین بخشید.
چنین بود تا بود چرخ بلند
به انده چه داری دلت را نژند
هوش مصنوعی: زندگی همواره به همین شکل ادامه دارد، پس چرا نگران باشی و دلگیر؟
چه گویی چه جویی چه شاید بدن
برین داستانی نشاید زدن
هوش مصنوعی: چه میگویی و چه میجویی؟ شاید حقیقتی در این داستان نهفته باشد که ارزش بیان کردن ندارد.
روانت گر از آز فرتوت نیست
نشست تو جز تنگ تابوت نیست
هوش مصنوعی: اگر روح تو از درد و غم ضعیف نیست، پس جز یک تابوت تنگ جایی برای نشستن نداری.
اگر مرگ دارد چنین طبع گرگ
پر از می یکی جام خواهم بزرگ
هوش مصنوعی: اگر قرار باشد مرگ اینچنین باشد، من هم یکی از آن جامهای بزرگ پر از شراب میخواهم.
حاشیه ها
1393/06/11 11:09
بهرام مشهور
چنان رو که پرسند روز شمار
نپیچی سر از شرم پروردگار
این بیت چه زیبا نشان از آن دارد که اعتقاد به معاد پیش از ورود اسلام به ایران کاملاً وجود داشته است
1396/03/17 18:06
دکتر امین لو
برو نیز بگذشت سال دراز سر تاجور اندر آمد به گاز
کلمه آخر مصرع دوم "گاز " صحیح نیست و کاز صحیح است.
کاز جایی که در زمین بکنند اینجا اشاره به گور است.
1399/09/21 15:11
سمیرا
نه اتفاق گاز درسته چون سر به گاز آمدن کنایه است از نزدیک مرگ شدن در دهخدا امده.