گنجور

بخش ۱

چو بهرام بنشست بر تخت زر
دل و مغز جوشان ز مرگ پدر
همه نامداران ایرانیان
برفتند پیشش کمر بر میان
برو خواندند آفرین خدای
که تا جای باشد تو مانی به جای
که تاج کیی تارکت را سزاست
پدر بر پدر پادشاهی تراست
رخ بدسگالان تو زرد باد
وزان رفته جان تو بی‌درد باد
چنین داد پاسخ که ای مهتران
سواران جنگی و کنداوران
ز دهقان وز مرد خسروپرست
به گیتی سوی بد میازید دست
بدانید کاین چرخ ناپایدار
نه پرورده داند نه پروردگار
سراسر ببندید دست از هوا
هوا را مدارید فرمانروا
کسی کو بپرهیزد از بدکنش
نیالاید اندر بدیها تنش
بدین سوی همواره خرم بود
گه رفتن آیدش بی‌غم بود
پناهی بود گنج را پادشا
نوازندهٔ مردم پارسا
تن شاه دین را پناهی بود
که دین بر سر او کلاهی بود
خنک آنک در خشم هشیارتر
همان بر زمین او بی‌آزارتر
گه دست تنگی دلی شاد و راد
جهان بی‌تن مرد دانا مباد
چو بر دشمنی بر توانا بود
به پی نسپرد ویژه دانا بود
ستیزه نه نیک آید از نامجوی
بپرهیز و گرد ستیزه مپوی
سپاهی و دهقان و بیکار شاه
چنان دان که هر سه ندارند راه
به خواب اندرست آنک بیکار بود
پشیمان شود پس چو بیدار بود
ز گفتار نیکو و کردار زشت
ستایش نیابی نه خرم بهشت
همه نام جویید و نیکی کنید
دل نیک پی مردمان مشکنید
مرا گنج و دینار بسیار هست
بزرگی و شاهی و نیروی دست
خورید آنک دارید و آن را که نیست
بداند که با گنج ما او یکیست
سر بدرهٔ ما گشادست باز
نباید نشستن کس اندر نیاز

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو بهرام بنشست بر تخت زر
دل و مغز جوشان ز مرگ پدر
هوش مصنوعی: زمانی که بهرام بر تخت زرین نشست، دل و فکرش از اندوه مرگ پدرش در جوش و خروش بود.
همه نامداران ایرانیان
برفتند پیشش کمر بر میان
هوش مصنوعی: همه شخصیت‌های بزرگ و معروف ایرانی به نزد او آمدند و برای او اقدام کردند.
برو خواندند آفرین خدای
که تا جای باشد تو مانی به جای
هوش مصنوعی: به جلو برو و آفرین خدا را بشنو که امید است که تو در جایگاه خود باقی بمانی.
که تاج کیی تارکت را سزاست
پدر بر پدر پادشاهی تراست
هوش مصنوعی: پدران تو پادشاه بوده‌اند و به همین خاطر شایسته‌ای که تاج و تخت را بر سرت بگذاری.
رخ بدسگالان تو زرد باد
وزان رفته جان تو بی‌درد باد
هوش مصنوعی: چهره افرادی که بدخواه تو هستند، زرد و بیمارگونه است و از آن‌ها دوری کن تا روح تو در آرامش و بی‌درد بماند.
چنین داد پاسخ که ای مهتران
سواران جنگی و کنداوران
هوش مصنوعی: این پاسخ را داد که ای سروران و سواران دلیر در میدان جنگ و کسانی که به دیگران یاری می‌رسانید.
ز دهقان وز مرد خسروپرست
به گیتی سوی بد میازید دست
هوش مصنوعی: از کشاورز و مردانی که به خسرو (شاه) می‌پرستند، در دنیا به دنبال کارهای بد نروید و دست نزنید.
بدانید کاین چرخ ناپایدار
نه پرورده داند نه پروردگار
هوش مصنوعی: بدانید که این دنیا و سرنوشت ناپایدار است و نه می‌تواند کسی را به خوبی تربیت کند و نه دارای قدرتی در پرورش و سرپرستی است.
سراسر ببندید دست از هوا
هوا را مدارید فرمانروا
هوش مصنوعی: به طور کامل از آرزوها و خواهش‌های نفسانی خود دوری کنید و اجازه ندهید که آن‌ها بر شما تسلط پیدا کنند.
کسی کو بپرهیزد از بدکنش
نیالاید اندر بدیها تنش
هوش مصنوعی: کسی که از کارهای بد دوری کند، به زشتی‌ها مبتلا نخواهد شد.
بدین سوی همواره خرم بود
گه رفتن آیدش بی‌غم بود
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هرگز در این سمت ناراحتی وجود ندارد و وقتی زمان رفتن فرا می‌رسد، او بی‌غم و خوشحال است.
پناهی بود گنج را پادشا
نوازندهٔ مردم پارسا
هوش مصنوعی: یک پادشاه دلسوز و نیکوکار بود که مردم پارسا و پاک‌نهاد را مورد حمایت و پشتیبانی خود قرار می‌داد و برای آنان مانند گنجی ارزشمند بود.
تن شاه دین را پناهی بود
که دین بر سر او کلاهی بود
هوش مصنوعی: شاه دین در پناهی قرار داشت که دیانت به عنوان تاجی بر سرش گذاشته شده بود.
خنک آنک در خشم هشیارتر
همان بر زمین او بی‌آزارتر
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که در خشم هم هوشیار است، زیرا که او در زمین خود کمتر آسیب می‌زند.
گه دست تنگی دلی شاد و راد
جهان بی‌تن مرد دانا مباد
هوش مصنوعی: گاهی اوقات ممکن است که شرایط مالی دشوار باشد، اما همیشه باید با قلبی شاد و روحی راضی زندگی کرد. نباید اجازه دهیم که کمبودها و مشکلات ما را از دانایی و دستاوردهایمان دور کند.
چو بر دشمنی بر توانا بود
به پی نسپرد ویژه دانا بود
هوش مصنوعی: اگر بر دشمنی کسی قدرت و توانایی داشته باشد، بهتر آن است که به او اجازه ندهی از آن قدرت استفاده کند، مخصوصاً اگر او دانا و با تجربه باشد.
ستیزه نه نیک آید از نامجوی
بپرهیز و گرد ستیزه مپوی
هوش مصنوعی: درگیر争없는 با دیگران خوب نیست. از جستجوی نام و شهرت دوری کن و از منازعه و نزاع اجتناب کن.
سپاهی و دهقان و بیکار شاه
چنان دان که هر سه ندارند راه
هوش مصنوعی: روشن است که سربازان، کشاورزان و افراد بی‌کار همه در یک وضع مشابه قرار دارند و هیچکدام نمی‌توانند به مسیر مشخصی دست یابند.
به خواب اندرست آنک بیکار بود
پشیمان شود پس چو بیدار بود
هوش مصنوعی: کسی که در خواب بی‌خیالی به سر می‌برد، زمانی که بیدار شود، احساس پشیمانی خواهد کرد.
ز گفتار نیکو و کردار زشت
ستایش نیابی نه خرم بهشت
هوش مصنوعی: اگر سخنان شما نیکو باشد اما اعمالتان زشت، هیچ‌گاه نمی‌توانید ستایشی دریافت کنید و به بهشت خوشحال نخواهید شد.
همه نام جویید و نیکی کنید
دل نیک پی مردمان مشکنید
هوش مصنوعی: همه سعی کنید که نام نیک کسب کنید و به دیگران نیکی کنید. دل‌های مردم را نشکنید و به آن‌ها آسیب نزنید.
مرا گنج و دینار بسیار هست
بزرگی و شاهی و نیروی دست
هوش مصنوعی: من دارای ثروت و دارایی زیادی هستم، مقام و جایگاه بلندی دارم و توانایی‌های زیادی نیز در دست دارم.
خورید آنک دارید و آن را که نیست
بداند که با گنج ما او یکیست
هوش مصنوعی: آنچه را که دارید بخورید و کسی که چیزی ندارد، بداند که در واقع او با گنج ما یکی است.
سر بدرهٔ ما گشادست باز
نباید نشستن کس اندر نیاز
هوش مصنوعی: سرِ دَرهٔ ما باز است، اما نباید هیچ‌کس در انتظار نیاز بماند.